مظلومانه
-
شهادت مظلومانه مأمور پلیس و یک هشدار جدی؛ باید فاتحه امنیت جامعه را بخوانیم اگر رویه غلط فعلی را اصلاح نکنیم!
به گزارش خبرنگار انتظامی باشگاه خبرنگاران پویا؛ نوع شهادت سرهنگ دوم "علی اکبر رنجبر" جانشین پاسگاه انتظامی بیدزرد شیراز در درگیری با اراذل و اوباش و واهمه پلیس در به کارگیری اسلحه در مقابل بر هم زنندگان امنیت جامعه و شهروندان، میتواند هشداری جدی به مسئولان کشورمان باشد؛ در این خصوص 5 نکته قابل تامل وجود دارد: در وهله نخست اگر نگوییم هر روز، شاید به جرأت بتوان گفت که هر هفته خبری از درگیری مأموران ناجا با اراذل و اوباش و بعضیاً حمله اراذل به مأموران در فضای مجازی و توسط کانالهای معتبر مخابره میشود که مأموران بنا به دلایلی از سلاح گرم خود استفاده نکردهاند! در مقابل، هر هفته خبری از اروپا و امریکا مخابره میشود که پلیس به یک فرد مشکوک 13 گلوله شلیک کرد یا به رگبار بستن فردی با تیغ موکتبری در دست. (حتماً شما هم برخی فیلمها را دیدهاید 10 یا 15 پلیس در مقابل یک نفر). دوم: سرانه هر...
-
در غم کشتار مظلومانه دختران در افغانستان
خبرآنی/قم فعال فرهنگی رسانه ای در یادداشت خود آورده است: سکوت در برابر چنین جنایاتی جایز نیست و هر مسلمانی باید این جنایتهای ضد انسانی و ضد بشری و ضد اسلامی را محکوم نماید و اگر در این زمینه همه به وظیفه خود عمل میکردند، این جنایتکاران هیچگاه مجال چنین جنایتهایی را پیدا نمیکردند.. در یادداشتی از مرتضی نجفی قدسی در پی انفجار خونین در مقابل یک دبیرستان دخترانه در کابل افغانستان که بیش از دویست کشته و مجروح بر جای گذاشت، آمده است: بسم الله الرحمن الرحیم «وَلا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللهُ إِلاّ بِالْحَقِّ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیهِ سُلْطَاناً» و هرگز نفس محترمی را که خدا قتلش...
-
میگفتند بگو «الموت لرفسنجانی»/ هاشمی مظلومانه رفت
میگفتند بگو «الموت لرفسنجانی»/ هاشمی مظلومانه رفت سیاست > احزاب و شخصیتها - ایرنا نوشت: رحیم قمیشی از آزادگان دوران دفاع مقدس در خاطره ای نوشت: من خیلی کم برای مقامهای دولتی که فوت کنند دلتنگ میشوم. اما برای آقای هاشمی بسیاری اوقات دلتنگ میشوم. عراقیها که میخواستند ما را شکنجه کنند، به امام که میدانستند دوستش داریم فحش میدادند، یا میخواستند ما به او ناسزا بگوییم... نفر دومی که بعثیها از او نفرت داشتند آقای هاشمی بود که همیشه با عنوان «رفسنجانی» از او اسم میبردند! - بگو «الموت لرفسنجانی» میدانستند نمیگوییم! یادم هست همان روزهای اول که عراقی ها اسم هایمان را مینوشتند دوست شمالیام «اکبر رایجی» همین که اسم کوچکش را گفت، چندین کابل و لگد از نگهبان خورد. - اکبر!؟؟ ها؟ اکبر رفسنجانی؟!!! بیچاره رایجی چشمهایش گرد شده بود. - اسمم اکبر است چه ربطی به آقای...