شناختم
-
کشتیگیر آمریکایی: وقت جشن گرفتن نداشتم/ سرلک را میشناختم
به گزارش پایگاه خبری خبرآنی، شب گذشته اسپنسر لی آمریکایی با شکست کاژلان قزاق سهمیه المپیک گرفت، در حالی که تنها سه هفته قبل وزن کم کرده و در انتخابی آمریکا توماس گیلمان را شکست داده بود. وی در این باره اظهار داشت: به محض اینکه مسابقه (مرحله نهایی انتخابی آمریکا) تمام شد گفتم وقتی برای جشن گرفتن نیست سریع باید سر اصل موضوع بروی، نفرات برتر انتخابی حضور خود را در المپیک جشن میگرفتند، ولی من فکر نکردم آنجا عضو تیم المپیک شدم، چون ابتدا باید سهمیه المپیک میگرفتم. اگر اینجا نمیتوانستم سهمیه بگیرم انگار که قهرمان نشدم. بنابراین بلافاصله کنترل اوضاع را به دست گرفتم و حرف مربیام را گوش کردم. اسپنسر لی درباره کشتی نیمه نهاییاش با کاژلان که در تنها 36 ثانیه حریف قزاق را برد، تصریح کرد: من کشتیهای انفجاری را دوست دارم و خواستم زود تمامش کنم. قبل از مسابقات چندین بار وبسایتهای آمریکایی،...
-
رئیس سابق سازمان اطلاعات عربستان: اسد را قبل از اینکه کسی شود، میشناختم
رئیس پیشین دستگاه اطلاعات عربستان از دیدارهای خود با مقامات بلندپایه جهان پرده برداشت و به شدت از چند تن از مقامات سابق قطر، آمریکا و رئیس جمهوری کنونی سوریه انتقاد کرد. به گزارش خبرآنی، بندر بن سلطان، رئیس سابق سازمان اطلاعات، دبیر شورای امنیت ملی و سفیر سابق عربستان در واشنگتن در گفتوگویی ۱۴ ساعته با روزنامه ایندیپندنت عربی درباره دیدارهای خود با شخصیتهای بارز و سرشناسی صحبت کرد که طی سالهای گذشته بر سرنوشت خاورمیانه تأثیر گذاشتهاند. وی در پاسخ به سوالی درباره وجود برخی گزارشهای مطبوعاتی که وی را با حوادث سالهای اخیر سوریه مرتبط میکند، گفت که بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه را پیش از اینکه "کسی" شود و پیش از اینکه گمان کند چیزی شده، میشناخته است. بندر بن سلطان تاکید کرد که وی پس از فارغ التحصیلی بشار اسد به منظور گرفتن تخصصش در رشته چشم پزشکی بین اسد و دولت انگلیس میانجیگری...
-
من او را به نام «ابراهیم تهرانی» میشناختم اما روی اعلامیه شهادتش نوشته شده بود «هادی ذوالفقاری»
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری میزان، شهید مدافع حرم «محمدهادی ذوالفقاری» از جمله جوانهای بیباک، بابصیرت و خوشفکر جمهوری اسلامی ایران بود که در بهمنماه سال ۱۳۹۳ در منطقه «مکیشفیه» شهر سامرا به شهادت رسید.خبرگزاری میزان بُرشهایی از زندگی این قهرمان کشورمان را که در کتاب «پسرک فلافلفروش» گردآوری شده است، منتشر میکند. ابراهیم تهرانی چند روزی بود که هادی را نمیدیدم. خبری از او نداشتم. نمیدانستم برای جنگ با داعش رفته. در مسجد هندی همه از او تعریف میکردند. از اخلاق خوب، لب خندان و مهمتر از اینکه با لوله کشی آب، در منزل بیشتر مردم، یک یادگار از خودش گذاشته بود. یکی دو بار هم به او زنگ زدم اما برنداشت. توی گوشی نام او را به عنوان «ابراهیم تهرانی» ثبت کرده بودم. خودش روز اول گفته بود من را ابراهیم صدا کنید. بچه تهران هم بود. گفتم: ابراهیم تهرونی کجایی نیستی؟ میدانستم در حوزه...