روسری
-
گام بلند برای خودکفایی در طراحی و تولید شال و روسری
به گزارش گروه زنان و جوانان خبرگزاری فارس، حمید قبادی دبیرکارگروه ساماندهی مد و لباس کشور به همراه محسن کاشف مدیر دفتر نظارت و ارزشیابی، علیاصغر زیلایی مدیر امور اجرایی کارگروه ساماندهی مد و لباس فجر از موسسه موژان نگار پارسیان با مدیریت سید محمود لاجوردی که در حوزه طراحی روسری و شال فعالیت دارد بازدید کرد. در این بازدید دبیرکارگروه ساماندهی مد ولباس کشور از نزدیک با فضاهای گوناگون این موسسه دیدن و در جریان روند آمادهسازی و فرآیند اجرایی تولید محصولات پوشش سر در این موسسه قرار گرفت. در این نشست دبیرکارگروه ساماندهی مد و لباس کشور ضمن رونمایی از سامانههای داخلی بانک اطلاعاتی و ثبت سفارشات بانک روسری ایران اشاره کرد: هنر صنعت تولید شال و روسری با توجه به لزوم حفظ پوشش اسلامی در کشور ما جایگاه ویژهتری نسبت به سایر کشورها دارد. با بهرهگیری از ظرفیتهای این هنر صنعت میتوان به...
-
سال آینده جشن خودکفایی تولید شال و روسری را جشن می گیریم
به گزارش خبرنگار حوزه زنان خبرگزاری فارس حمید قبادی رئیس جشنواره و دبیر کارگروه مد و لباس کشور در آیین اختتامییه جشنواره هشتم مد و لباس فجر با بیان اینکه ۱۰ ماه پرفراز و نشیب را برای برگزاری جشنواره مد و لباس فجر را طی کردیم و نشستها، جلسات و ... زیادی برگزار شد تا با استفاده از نقطهنظرات جایگاه مد را ارتقا بخشیم گفت: یکی از وظایف ما نقشآفرینی و تاثیرگذاری است، امیدواریم بتوانیم همه در این عرصه اثربخش باشیم و در سختترین شرایط موجود کشور موثر باشیم و گامهای خوبی را برداریم. وی ادامه داد: انشالله به سمتی برویم که بتوانیم حوزه مد و پوشاک را نه تنها در کشور بلکه به صورت بینالمللی معرفی کنیم. رئیس جشنواره مد و لباس فجر اظهار داشت: ما در حوزه مد و لباس به سمتی میرویم که وابستگی را کنار بگذاریم و با کنار گذاشتن آفتهای قاچاق به سمت استقلال برویم. وی با اظهار خوشحالی از اینکه...
-
اول برو روسریت رو سرت کن، بعد بیا تلویزیونت رو بگیر
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری میزان، پاسدار شهید «براتعلی داودی» در ۱۳۳۷ در مشهد مقدس در خانوادهای محروم متولد شد و در نهایت در ۲۸ فروردین ۱۳۶۲ در پیرانشهر بر اثر آسیبدیدگی شدید و قطع یک دست و دو پا به شهادت رسید. خبرگزاری میزان بُرشهایی از زندگی این قهرمان کشورمان را که در کتاب «ماشال» گردآوری شده است، منتشر میکند. قرعه کشی هر هفته در محله قرعه کشی برگزار می شد. بانیاش هم بعضی اهالی محل و شرکتهایی بودند که جوایز را تقبل میکردند. خیلی وقت بود چیزی به من نرسیده بود. زد و یک تلویزیون بردم؛ وسیلهای که خیلیها نداشتند و حسرت داشتنش را داشتند. همان روز به گوشم رسید که یکی از قلدرهای محل چشم طمع بهش دارد و میخواهد قبل از رسیدن به خانه، تلویزیون را از چنگم دربیاورد. براتعلی قصه را فهمید و گفت: «خیالت راحت! خودم تا دم در خانه میآورمش ، تو نگران نباش». صدای موتورش مرا به بیرون...