براتعلی
-
قولی که براتعلی داد و سرانجام آن را محقق کرد
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری میزان، پاسدار شهید «براتعلی داودی» در ۱۳۳۷ در مشهد مقدس در خانوادهای محروم متولد شد و در نهایت در ۲۸ فروردین ۱۳۶۲ در پیرانشهر بر اثر آسیبدیدگی شدید و قطع یک دست و دو پا به شهادت رسید. خبرگزاری میزان بُرشهایی از زندگی این قهرمان کشورمان را که در کتاب «ماشال» گردآوری شده است، منتشر میکند. طرح توسعه مسجد اوایل انقلاب، هیئت امنای مسجد به خاطر کوچک و محدود بودن فضای مسجد، تصمیم به عملی کردن طرح توسعه مسجد محل گرفتند. ولی مدتی بعد، کمبود بودجه و نبود نیروی کافی مرددشان کرده بود. براتعلی وقتی علت تردیدشان را شنید، قاطعانه ایستاد و برای تمام اهل محل صحبت کرد: «این کار باید انجام شود. من و بچه محلها برای کارگریاش تا آخرش هستیم. بحث مالیاش همه به امید خدا و همت اهالی محله جور می شود». صبح تا شب با تعدادی از نوجوانها و جوانهای محله خاک و خل مسجد را...
-
براتعلی با موتور هوندایش سر رسید و گرد و خاکی به پا کرد
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری میزان، پاسدار شهید «براتعلی داودی» در ۱۳۳۷ در مشهد مقدس در خانوادهای محروم متولد شد و در نهایت در ۲۸ فروردین ۱۳۶۲ در پیرانشهر بر اثر آسیبدیدگی شدید و قطع یک دست و دو پا به شهادت رسید. خبرگزاری میزان بُرشهایی از زندگی این قهرمان کشورمان را که در کتاب «ماشال» گردآوری شده است، منتشر میکند. قصاص برادر ناتنی حسن، طبلزن باشگاه بود. هیکل درشتی داشت و خیلی باد در سرش بود. با بچه محل ما، خیلی ناسازگار و بدرفتار بود. یک روز در شلوغی کوچه گیرش آورد و بعد از یک مشت دری وری، حسن را حسابی زد. در این حین براتعلی با موتور هوندایش سر رسید و گرد و خاکی به پا کرد. ماجرا را که از دهانشان شنید، حق را به حسن داد. چون جلو جمع این اتفاق افتاده بود، دستور داد همانجا هر چه کتک خورده نثار طبلزن توخالی کند! آقای هیکل هم، که آوازه براتعلی را شنیده بود و از بر و بازویش...
-
امام رضا(ع) خوب میدانست قرار نیست قصه براتعلی اینجا به سر برسد!
خبرگزاری میزان- دستمان به جایی بند نبود. تنها بند، نذر و نیازهای مادرم بود که از همان اول شروع شده بود. و چه بندی از این بهتر؟ امام رضا (ع) خوب میدانست قرار نیست قصه براتعلی اینجا به سر برسد! به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری میزان، پاسدار شهید «براتعلی داودی» در ۱۳۳۷ در مشهد مقدس در خانوادهای محروم متولد شد و در نهایت در ۲۸ فروردین ۱۳۶۲ در پیرانشهر بر اثر آسیبدیدگی شدید و قطع یک دست و دو پا به شهادت رسید. خبرگزاری میزان بُرشهایی از زندگی این قهرمان کشورمان را که در کتاب «ماشال» گردآوری شده است، منتشر میکند. اسب و گاری بیشتر بعدازظهرهای کودکی نخودک، به بازی با بچهها در کوچه میگذشت. نخودک همان روستایی بود که خردسالی و کودکیمان در آن گذشت. بعد از آن به یکی از محلههای شهر مشهد آمدیم و زندگی را در جوار امام خوبیها آغاز کردیم. یکی از همان روزهای...
-
«براتعلی داودی» که بود و چگونه شهید شد؟
خبرگزاری میزان- پاسدار شهید «براتعلی داودی» در سال ۱۳۳۷ در مشهد مقدس، در خانوادهای محروم، ولی برخوردار از عقاید پاک مذهبی متولد شد. به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری میزان، پاسدار شهید «براتعلی داودی» در ۱۳۳۷ در مشهد مقدس در خانوادهای محروم متولد شد و در نهایت در ۲۸ فروردین ۱۳۶۲ در پیرانشهر بر اثر آسیبدیدگی شدید و قطع یک دست و دو پا به شهادت رسید. خبرگزاری میزان بُرشهایی از زندگی این قهرمان کشورمان را که در کتاب «ماشال» گردآوری شده است، منتشر میکند. زندگی نامه پاسدار شهید «براتعلی داودی» در سال ۱۳۳۷ در مشهد مقدس، در خانوادهای محروم، ولی برخوردار از عقاید پاک مذهبی متولد شد و در محیطی آکنده از صفا و صمیمیت رشد کرد و اصیلترین باورها و ارزشهای الهی را از محیط سالم خانوادگی فرا گرفت. با پشت سر نهادن دوران کودکی، بر اثر وضع نابسامان زندگی نتوانست همچون...
-
تمام لحظات شهید «براتعلی داودی» وقف خدا بود
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری میزان، پاسدار شهید «براتعلی داودی» در ۱۳۳۷ در مشهد مقدس در خانوادهای محروم متولد شد و در نهایت در ۲۸ فروردین ۱۳۶۲ در پیرانشهر بر اثر آسیبدیدگی شدید و قطع یک دست و دو پا به شهادت رسید. خبرگزاری میزان بُرشهایی از زندگی این قهرمان کشورمان را که در کتاب «ماشال» گردآوری شده است، منتشر میکند. به عشق ابراهیم بزرگ شده در مسجد بودم و در شهر امام خوبیها رشد کردم. بعد از پایان دبیرستان، به دانشگاهی در تهران آمدم. یک شب همراه با دیگر دوستان در خوابگاه، مشغول صحبت از شهدا بودیم. یکی از دانشجویان، شروع به بیان خاطراتی از شهید ابراهیم هادی نمود. خاطرات این شهید آنقدر زیبا بود که من را به فکر فرو برد. بارها جملاتی از رهبر معظم انقلاب شنیده بودم که می فرمودند: زنده نگه داشتن یاد و نام شهدا کمتر از شهادت نیست. با مسئول بسیج مسجد صحبت کردم. ایشان گفتند: اگر...