سروش محلاتی:باید هزینه وفایده انجام تکلیف را محاسبه کرد/ابوترابی:با نگاه کوتاه مدت،جنگ پیروزی نداشت
آیتالله محمد سروشمحلاتی - شب گذشته - در سومین شب از سلسله نشستهای عاشورا و امروز ما که با همکاری انجمن اندیشه و قلم، خانه اندیشمندان علوم انسان و بنیاد اندیشه و احسان توحید برگزار میشود، عنوان کرد: دیدگاه تفکیک بین تکلیف و نتیجه دو مبنا دارد و اگر کسی یکی از این دو مبنا را بپذیرد میتواند ملتزم شود که تکالیف حساب جداگانهای از نتایج دارند و میتوان بدون توجه به نتایج، تکالیف را انجام داد.
وی ادامه داد: مبنای اول تأکید دارد اساسا در تکالیف الهی نباید دنبال نتیجه بود؛ چون تکلیف برای رسیدن به نتیجه نیست و تکلیف برای تکلیف است. اشاعره چنین نظری دارند و معتقدند احکام مبتنی بر مصالح و مفاسد نیستند. آنان معتقدند در پس امر و نهی الهی ملاک و غایتی وجود ندارد که انسان بخواهد با انجام تکلیف به نتیجهای برسد. انسان فقط و فقط با انجام تکلیف، عبودیت و بندگیاش را اثبات میکند.
اهم اظهارات سروش محلاتی به شرح زیر است:
*این مبنای اشاعره در بین متفکرین شیعی جایگاهی ندارد. علمای شیعی در کلام و اصول پذیرفتهاند که احکم الهی مبتنی بر مصالح است و خداوند چون حکیم است هرگز حکمی را بدون مصلحت جعل نمیکند و همه احکام الهی برای رسیدن انسان به مصالحی است یا اگر خدا نهی میکند برای این است که جلوی مفسدهای گرفته شود. بنابراین مبنای اول در میان متفکرین شیعی جایگاهی ندارد اما مبنای دوم نظریه تفکیک بین تکلیف و نتیجه که در بین علمای ما هم کم و بیش طرفداران جدی دارد، میگوید هرچند تکلیف دارای نتیجه و برای نتیجه است اما انسان آن را نمیداند و درک نمیکند؛ لذا بشر باید دغدغه تکلیف داشته باشد اما دغدغه نتیجه خیر. آنان معتقدند خداوندی که عالم و حکیم است احکام را برای رسیدن انسان به نتایج مطلوب قرار داده ولی از آنجا که آگاهی بشر محدود و ناقص است باید بدون محاسبه نتایج، تکالیف را انجام دهد.
*برخی علمای معاصر به تفکیک بین نتیجه و تکلیف باور دارند، و بیان میدارند «ما تکلیفگرا نیستیم و نتیجهگرا هستیم» ولی نتیجهگرایی که چیزی جز تکلیفگرایی نیست؛ چون راه برای تشخیص نتایج به روی انسان به طور کلی مسدود است.
*به این دیدگاه نقد عملی و کاربردی وارد است. مشکلی که تفکیک بین نتیجه و تکلیف به وجود میآورد بسیار خطرناک و وحشتناک است. ما در بسیاری از تکالیف اجتماعی دچار این مشکل میشویم که از یک طرف شخص قصد ادای تکلیف دارد و از طرف دیگر حاضر به قبول نتایج عمل خود نیست. وقتی به او میگویید کار تو پیامدهای ناگواری دارد، میگوید من کاری به نتیجه ندارم و تکلیفم را عمل میکنم؛ پس این بحث مطرح میشود که ما در اقدامات و تصمیمگیریهای حکومتی اصلا کاری به هزینههایی که آن تصمیم بر جامعه تحمیل میکند نداریم. چون ما موظفیم تکلیف را دریابیم اما نتایج به ما ربطی ندارد و هر مشکل، مفسده و هزینهای اتفاق بیفتد، باید پذیرفت.
* طرفداران این عقیده برای اثبات خود به نهضت امام حسین(ع) اشاره میکنند. آنان میگویند امام حسین مبارزه کرد، به شهادت رسید، اصحاب و یارانش به شهادت رسیدند، خانوادهاش نیز اسارت کشیدند اما امام از انجام تکلیف خود کوتاه نیامد. امام محاسبه نکرد نتیجه تکلیفش چه خواهد بود و چه هزینهای باید بپردازد بنابراین ما هم باید خط تکلیفگرایی بدون التزام به نتایج را دنبال کنیم.
* این تفکر جاعلانه و خطرناک به قدری وحشتاک و زیانبار بود که حدود سه سال قبل رهبری مجبور شدند به صراحت در مقابل این تفکر که در حال شیوع در جامعه بود موضعگیری کنند. ایشان گفتند «اینکه امام فرمودند ما دنبال تکلیف هستیم آیا معنایش این است که دنبال نتیجه نبود؟ چطور میشود چنین چیزی را گفت؟ حتما تکلیفگرایی معنایش این است که انسان در راه رسیدن به نتیجه مطلوب، طبق تکلیف عمل کند.»
*معنای تکلیفگرایی این است که انسان در راه رسیدن به نتیجه مطلوب بر طبق تکلیف عمل کند. یعنی ابتدا باید غایت و اهداف را مشخص کرد، سپس برای رسیدن به هدف، راه مشخص میشود. تکالیفی که پیامبران انجام دادند همه برای رسیدن به نتایج معین بود. البته کسی که برای رسیدن به نتیجه طبق تکلیف عمل میکند اگر هم به نتیجه مطلوب نرسید احساس پشیمانی نمیکند.
*به عقیده من رهبری احساس خطر کردند و صرفا اظهارنظر علمی نداشتند. اگر در جامعهای چنین تصوری بر مردم، نخبگان یا متولیان امور حاصل شود که ما تکالیفی را بدون نظر به نتایج و آثار آن دنبال کنیم، میتواند برای جامعه بسیار خطرناک و مفسدهآفرین باشد. مثلا در امر به معروف و نهی از منکر فقها شریط انجام این عمل را گفتهاند که یکی از آنها احتمال تأثیر است. بنابراین امر به معروف و نهی از منکر در جایی که انسان احتمال تأثیر و نتیجه نمیدهد نه واجب است و نه تکلیف.
*هرکجا راه رسیدن به نتایج مسدود شد، راه تکلیف هم مسدود میشود. در جهاد هم همینطور است. فقها پذیرفتهاند اگر دشمن بیش از دو برابر باشد تکلیف ساقط است؛ چون زمینه تحقق نتیجه که غلبه هست، وجود ندارد. بنا نیست ما انسانها را برای کشته شدن به میدان جنگ بفرستیم.
*در زمینه رسیدن به نتیجه نیز سه حالت وجود دارد. در حالت اول انسان اطمینان دارد به نتیجه میرسد؛ در این صورت هم تکلیف است و هم نتیجه پست سرش میآید. در حالت دوم انسان اطمینان دارد به نتیجه نمیرسد؛ بنابراین چون نتیجه منتفی است تکلیف هم منتفی است. در حالت سوم انسان احتمال میدهد نتیجه تحقق یابد یا نیابد که بسیاری از اقدامات روزانه ما اینگونه است.
*احتمال، موجب سقوط تکلیف نیست ولی باید هزینه و فایده آن را محاسبه کرد. کسی که با احتمال مبارزهای را شروع میکند باید بین آنچه به دست میآورد و آنچه از دست میدهد محاسبه کند. اینجاست که منطق جای خود را در مبارزه نشان میدهد و تصمیمگیری در این زمینه باید برعهده خردمندترین انسانهای هر جامعهای باشد؛ چون تصمیمات آنها برای همه مردم هزینه دارد. کسی که جامعه را نمیشناسد، از شرایط نظام بینالملل آگاهی ندارد نمیتواند چشمبسته تصمیم بگیرد و بگوید ما تکلیفگرا هستیم. اینگونه تکلیفگرایی منجر به سقوط و فساد است و هرگز چنین چیزی را نمیتوان به اسلام نسبت داد.
* حتی اگر فرض بگیریم حرکت امام حسین به ساقط کردن و ضربه زدن به حکومت یزید نینجامید اما نتایج مهم دیگری داشت. هدف امام حسین (ع)، جدا کردن حساب دین از حکومت فاسد بنیامیه بود که خود را به دین منتسب میکرد و این به نتیجه رسید. امام با مبارزه خود پرده نفاق را از حکومت یزید کشید تا معلوم شود حساب دین یک چیز است و حساب حکومت یزید چیز دیگر.
سروشمحلاتی در پایان با اشاره به سخنان امام خمینی (ره) مبنی بر اینکه «ما مأمور به تکلفیم هستیم، نه مأمور به نتیجه» گفت: این سخن امام هرگز به معنای این نیست که ما در تکالیف نتایج را محاسبه نکنیم. جمله امام خمینی بدین معناست که اگر ما براساس نتایج و بررسی عقلانی به تکلیفی رسیدیم، اما در عمل اتفاقاتی پیش بینی نشدهای افتاد، در پیشگاه خدا مؤاخذه نمیشویم.
عاشورا راه را برای تحقق اراده ملت هموار کرد
حجت الاسلام و المسلمین سیدمحمدحسن ابوترابی فرد در شب تاسوعای حسینی (ع) گفت: پس از قیام عاشورا مردم سالاری مبتنی بر اراده ملت در سایه نظام سیاسی شایسته دینی محقق شد و در امروز در تمام کشورها اقتدار اسلامی مشخص است و اینکه دنیا در مقابل این اقتدار صف آرایی کرده به دلیل عظمت اسلام است.
اهم اظهارات ابوترابی به شرح زیر است:
* ما باید در برابر مشکلات با تکیه بر وحدت همچون دفاع مقدس بیاستیم و تمام شهدا، جانبازان و آزادگان نتیجه همان اتحاد و از خود گذشتگی ناشی از نهضت عاشوراست.
* نگاه مدیران مقطعی است و نگاه مقام معظم رهبری خلق قدرت است و باید به طور جدی این سیاست ها نقشه راه ما شود.
*پیمودن راه صلابت هزینه دارد و مردم آماده اند و باید درست مسیر را تبیین کنیم و نگاه به رای و نگاه جناحی و نداشتن نگاه بلند مدت موانع حرکت خواهند بود و اگر در دفاع مقدس نگاه کوتاه مدت داشتیم قطعاً شکست می خوردیم.موضوع استقرار نظام سیاسی، زدودن جهالت از جامعه دیگر اهداف والای اباعبدالله الحسین علیه السلام بود و اصلاح امت با بذل خون محقق شد.
214214