وقتی داده از زمین جدا می‌شود؛ آینده هوش مصنوعی در فضا!

به گزارش خبرنگار خبرآنی؛ در دهه اخیر، مراکز داده به عنوان ستون فقرات زیرساخت دیجیتال جهانی به یکی از حیاتی‌ترین اجزای تمدن دیجیتال بدل شده‌اند. این مراکز نه‌تنها بستر اصلی ذخیره و پردازش داده‌های شبکه‌های اجتماعی، خدمات ابری و تجارت الکترونیک هستند، بلکه زیرساخت بنیادین سامانه‌های هوش مصنوعی و یادگیری عمیق را نیز تشکیل می‌دهند. رشد نمایی اینترنت اشیا، افزایش حجم داده‌ها و نیاز به تحلیل لحظه‌ای اطلاعات موجب شده است که میزان داده‌های تولیدی بشر در هر شبانه‌روز به چندین زتابایت برسد.

چنین رشدی نیازمند توان پردازشی عظیم و شبکه‌ای جهانی از مراکز داده است که به صورت شبانه‌روزی فعال باشند. اما این گسترش بی‌وقفه هزینه‌های سنگینی از جمله مصرف بی‌رویه انرژی الکتریکی، انتشار حرارت و دی‌اکسید کربن و تخریب محیط‌زیست در مقیاس کلان در پی دارد. پژوهش‌های آژانس بین‌المللی انرژی نشان می‌دهد که تنها خنک‌سازی مراکز داده بزرگ در مناطق گرمسیری، سهم قابل‌توجهی از مصرف برق شهری را تشکیل می‌دهد. در این شرایط، محدودیت منابع و دغدغه پایداری زیست‌محیطی، مهندسان را به جست‌وجوی گزینه‌های رادیکال‌تر سوق داده است. یکی از نوآورانه‌ترین راهکارها در این زمینه، انتقال بخشی از زیرساخت پردازشی به مدار زمین محسوب می‌شود؛ ایده‌ای که تا همین اواخر در میان داستان‌های علمی‌تخیلی جای داشت اما امروز با پیشرفت فناوری پرتاب، انرژی خورشیدی فضایی و رباتیک، در حال تبدیل شدن به یکی از جدی‌ترین گزینه‌های مهندسی آینده است.

بحران انرژی و محدودیت زیرساخت‌های زمینی

مراکز داده زمینی در حال حاضر در نقطه‌ای بحرانی از تلاقی تقاضا و ظرفیت قرار دارند. از یک‌سو رشد تصاعدی مدل‌های هوش مصنوعی و نیاز به توان پردازشی عظیم، تقاضا برای ساخت مراکز داده جدید را به سرعت افزایش داده است و از سوی دیگر محدودیت انرژی، فضا و منابع خنک‌کننده مانعی جدی در مسیر این توسعه به شمار می‌آیند. گزارش‌های آژانس بین‌المللی انرژی نشان می‌دهد که در سال ۲۰۲۳ حدود ۱ تا ۱.۵ درصد از کل انرژی مصرفی جهان به مراکز داده اختصاص یافته و در صورت ادامه روند کنونی، این سهم تا پایان دهه به بیش از دو برابر افزایش خواهد یافت.

فشار بر شبکه‌های برق در ایالات متحده و اروپا اکنون به حدی رسیده است که برخی مناطق مجبور به اعمال محدودیت‌های زمانی برای مصرف برق مراکز داده شده‌اند. تنها در بریتانیا، غول‌های فناوری مانند گوگل، مایکروسافت و آمازون بیش از ۲۰ میلیارد پوند برای توسعه زیرساخت‌های پردازش ابری و هوش مصنوعی سرمایه‌گذاری کرده‌اند تا بتوانند پاسخگوی افزایش بی‌وقفه نیاز به پردازش داده باشند.

از سوی دیگر، ساخت هر مرکز داده در مقیاس بالا، نیازمند ده‌ها هزار متر مربع زمین و میلیون‌ها لیتر آب در سال برای سامانه‌های خنک‌کننده است. در کشورهایی با اقلیم خشک، این مصرف گسترده آب موجب نگرانی‌های زیست‌محیطی و تنش‌های محلی شده است. علاوه بر این، تمرکز مراکز داده در مناطق خاص باعث ایجاد نابرابری جغرافیایی در دسترسی به توان پردازشی می‌شود و فشار مضاعفی بر زیرساخت‌های شهری و شبکه‌های برق وارد می‌کند. از این منظر، محدودیت انرژی و فضا نه‌فقط مانعی فنی، بلکه مسئله‌ای راهبردی در آینده حکمرانی داده محسوب می‌شود.

فضا به عنوان مرز جدید زیرساخت دیجیتال

در چنین شرایطی، شرکت‌های فناوری غربی همچون «Lumen Orbit» در ایالات متحده و پروژه اروپایی «Ascend»، مسیر تازه‌ای را در پیش گرفته‌اند و عملاً گام نخست را در تحقق رؤیای توسعه مراکز داده فضایی برداشته‌اند. انتقال زیرساخت‌های پردازشی به مدار پایین زمین، مفهومی استراتژیک است که می‌تواند بسیاری از محدودیت‌های زمین‌پایه را برطرف کند. فضا مزیت‌های بالقوه‌ای دارد که بر روی زمین دست‌نیافتنی هستند. انرژی خورشیدی مداوم و بدون وقفه، امکان خنک‌سازی طبیعی در خلأ، فقدان محدودیت‌های زیست‌محیطی و رهایی از فرایندهای زمان‌بر اداری همچون مجوزهای ساخت، از جمله عواملی هستند که می‌توانند این مراکز را به زیرساخت‌هایی پایدار، کم‌هزینه و مقیاس‌پذیر بدل نمایند.

شرکت آمریکایی «Lumen Orbit» در حال توسعه نمونه اولیه‌ای است که قرار است در سال جاری در مدار زمین آزمایش شود. این سامانه از نظر عملکردی، یک مرکز داده مستقل مداری است که داده‌های خام دریافتی از ماهواره‌های رصدی و مخابراتی را با استفاده از الگوریتم‌های هوش مصنوعی فشرده‌سازی و تحلیل می‌کند تا حجم داده‌های انتقالی به زمین به میزان چشمگیری کاهش یابد. بدین ترتیب، نه‌تنها کارایی ارتباطات فضایی افزایش می‌یابد بلکه مصرف پهنای باند زمینی نیز بهینه می‌شود.

در سوی دیگر، پروژه اروپایی «Ascend» که تحت حمایت شرکت دفاعی فرانسوی «Thales» اجرا می‌شود، یکی از جامع‌ترین مطالعات مهندسی در زمینه مراکز داده فضایی را به انجام رسانده است. نتایج این مطالعه ۱۸ ماهه نشان داده که در صورت کاهش ده‌برابری انتشار کربن ناشی از پرتاب موشک‌ها، این طرح از نظر اقتصادی و زیست‌محیطی قابل توجیه است. این پروژه قصد دارد در یک افق ۲۵ ساله، ظرفیت پردازشی معادل یک گیگاوات را در مدار زمین مستقر کند که در مقیاس جهانی، گامی بزرگ در جهت ایجاد نسل جدیدی از زیرساخت‌های دیجیتال مبتنی بر انرژی خورشیدی فضایی به شمار می‌آید. همچنین تحلیل‌های صورت گرفته درباره پروژه «Ascend» نشان می‌دهد که استقرار چنین مراکزی می‌تواند به کاهش فشار بر شبکه‌های برق زمینی اروپا و بهبود توازن انرژی در صنعت داده منجر شود و از منظر امنیت داده، با ایجاد یک شبکه توزیع‌شده مداری، سطح جدیدی از تاب‌آوری سایبری جهانی را شکل دهد.

چالش‌های فنی و مهندسی: از پرتاب تا نگهداری

با وجود مزایای آشکار، چالش‌های فنی، اقتصادی و ایمنی این طرح عظیم آن را به پروژه‌ای از جنس مأموریت‌های بلندپروازانه و دور از ذهن بدل کرده است. نخست، هزینه پرتاب محموله‌های سنگین به مدار همچنان بسیار بالا است. هرچند شرکت‌هایی مانند «SpaceX» و «Blue Origin» با استفاده از فناوری‌های پرتاب چندبار مصرف و طراحی موتورهای سوخت ترکیبی توانسته‌اند هزینه هر کیلوگرم محموله را از بیش از ۲۰ هزار دلار در دهه گذشته به کمتر از ۳ هزار دلار کاهش دهند، اما برای استقرار یک مرکز داده کامل که صدها تن وزن دارد هنوز میلیاردها دلار هزینه لازم است.

دوم، تأخیر ذاتی در ارتباطات میان زمین و مدارهای بالا که در حدود چند صد میلی‌ثانیه است، بر کارایی تبادل داده و خدمات بلادرنگ اثر می‌گذارد. شبکه‌های ماهواره‌ای مانند استارلینک با ایجاد صورت‌بندی‌های عظیم در مدار پایین، تا حدی این شکاف را کاهش داده‌اند، اما برای پشتیبانی از عملیات حساس هوش مصنوعی با نیاز به واکنش فوری، این تأخیر همچنان مسئله‌ای کلیدی است.

سوم، تهدیدات طبیعی فضا همچون اشعه‌های خورشیدی، طوفان‌های ژئومغناطیسی و برخورد با زباله‌های مداری خطر جدی برای پایداری عملیات محسوب می‌شوند. برآورد می‌شود که بیش از ۳۰ هزار قطعه زباله بزرگ‌تر از ده سانتی‌متر در مدار زمین وجود دارد که برخورد هر یک از آن‌ها می‌تواند موجب از کار افتادن کامل تأسیسات شود. برای مقابله با این تهدیدها، استفاده از سپرهای چندلایه، طراحی مدارهای پویا و سامانه‌های شناسایی خودکار در دست توسعه است. افزون بر این، تعمیر و نگهداری چنین تأسیساتی بدون حضور انسان در مدار، مستلزم اتکا به ربات‌های تخصصی و سامانه‌های خودکار تعمیراتی است که باید قادر به انجام وظایفی چون تعویض ماژول‌ها، تنظیم آنتن‌ها و تعمیر مدارهای الکترونیکی در شرایط تابش بالا باشند.

با عنایت به چالش‌های ذکر شده، می‌توان نتیجه گرفت که این فناوری هنوز در مراحل آزمایشی است و توسعه آن به سرمایه‌گذاری کلان و همکاری میان صنعت هوافضا و بخش هوش مصنوعی نیاز دارد. در نهایت، بازیافت قطعات مستعمل، دفع ایمن زباله‌های فضایی و بازگرداندن ماژول‌های غیرفعال به مدار پایین، خود چالش‌های محیطی و فنی تازه در برابر صنعت فضایی نوظهور داده به شمار می‌آیند.

آینده راهبردی و نقش اقتصاد فضایی

به زعم بسیاری از کارشناسان، این ایده پیوندی میان تحول دیجیتال، اقتصاد فضایی و آینده حکمرانی فناوری ایجاد می‌کند. مراکز داده فضایی نه‌تنها یک پروژه فناورانه بلکه بخشی از بازآرایی ساختار قدرت در عصر داده محسوب می‌شوند، زیرا کنترل زیرساخت پردازش در مدار می‌تواند توازن نفوذ فناورانه میان دولت‌ها و شرکت‌های بزرگ را تغییر دهد. جف بزوس، بنیان‌گذار آمازون و شرکت فضایی «Blue Origin»، بر این باور است که در بازه زمانی ۱۰ تا ۲۰ سال آینده، مراکز داده گیگاواتی در مدار زمین قرار خواهند گرفت و از منظر بهره‌وری، هزینه و پایداری، بر تمامی مراکز زمینی غلبه خواهند کرد.

او استدلال می‌کند که انرژی خورشیدی پیوسته در مدار، نه‌تنها می‌تواند محدودیت‌های تولید انرژی در زمین را برطرف کند بلکه امکان آموزش مستمر خوشه‌های عظیم هوش مصنوعی را بدون تحمیل فشار بر شبکه‌های برق ملی فراهم خواهد آورد. از دید او، فضا بستری است که در آن انرژی بی‌وقفه و پاک در دسترس است، شرایط محیطی برای خنک‌سازی طبیعی بهینه است و اتصال میان منظومه‌های ماهواره‌ای می‌تواند شبکه‌ای جهانی از مراکز داده مداری ایجاد کند. بزوس طی روزهای اخیر در سخنرانی خود در هفته فناوری ایتالیا توضیح داد همان‌گونه که ماهواره‌های هواشناسی و ارتباطی طی نیم‌قرن گذشته بنیان اقتصاد جهانی اطلاعات را شکل دادند، نسل جدید ماهواره‌ها و ایستگاه‌های پردازشی نیز می‌توانند شالوده اقتصاد داده و هوش مصنوعی را از زمین به مدار منتقل کنند. به باور او، این تحول نه‌فقط گامی فناورانه بلکه جهشی تمدنی است که در آن فضا به سکوی اصلی توسعه صنعت داده، آموزش مدل‌های هوش مصنوعی و حتی تولید انرژی دیجیتال تبدیل خواهد شد. به زعم بسیاری از کارشناسان، چنین دیدگاهی، آغازگر عصر جدیدی از رقابت برای تصاحب مدارهای پردازشی و منابع انرژی خورشیدی فضایی است که ابعاد ژئوپلیتیکی آن در دهه‌های آتی نمود بیشتری خواهد یافت.

الزامات حکمرانی و پرسش‌های سیاستی

تحقق چنین چشم‌اندازی مستلزم هم‌گرایی مجموعه‌ای پیچیده از فناوری‌های نوپدید و چارچوب‌های سیاستی هماهنگ است. در گام نخست، کاهش هزینه پرتاب و افزایش ظرفیت حمل محموله‌های سنگین به مدار، کلید اصلی موفقیت پروژه‌های مراکز داده فضایی است. توسعه موشک‌های چندبار مصرف، سامانه‌های پیشران الکتریکی و فناوری‌های پرتاب با سوخت کم‌کربن، می‌تواند مسیر استقرار اقتصادی این مراکز را هموار کند. در گام دوم، طراحی سامانه‌های خنک‌کننده زگار با شرایط خلاء و مدارهای حرارتی با قابلیت تنظیم خودکار برای جلوگیری از نوسان دما در محیط فاقد جو، از اهمیت حیاتی برخوردار است، زیرا کنترل حرارت در شرایط خلأ، چالشی مهندسی و ایمنی است که تاکنون تنها در ایستگاه‌های فضایی در مقیاس کوچک آزمایش شده است.

از سوی دیگر، طراحی مدارهای امن و هوشمند برای جلوگیری از تراکم مداری و برخورد با زباله‌های فضایی، نیازمند همکاری چندجانبه میان نهادهای بین‌المللی است. همچنین مدیریت زباله‌های مداری و تدوین مقررات الزام‌آور برای پاک‌سازی آن‌ها، بخشی از الزامات آینده حکمرانی فضایی خواهد بود. در همین راستا، هم اکنون نیاز فوری به تدوین چارچوب‌های حقوقی نوین برای تخصیص مدارها، بهره‌برداری از انرژی خورشیدی فضایی و تضمین امنیت داده‌ها در خارج از جو احساس می‌شود. مسائل مربوط به مالکیت داده، حریم خصوصی، امنیت سایبری و کنترل زیرساخت‌های حیاتی در فضا نیز می‌تواند به مناقشه‌ای ژئوپلیتیکی تبدیل شود. افزون بر این، پرسش‌های اخلاقی درباره حق بهره‌برداری از منابع طبیعی فضا، آثار زیست‌محیطی پرتاب‌های مکرر و نابرابری دسترسی کشورها به زیرساخت‌های مداری، بُعد جدیدی از این چالش جهانی را آشکار می‌کند.

جمع‌بندی: گامی میان واقعیت و رؤیا

در نهایت، می‌توان نتیجه گرفت که مراکز داده فضایی دیگر صرفاً یک آرزو یا خیال‌پردازی مهندسی نیستند، بلکه پاسخی بالقوه به بحران رو به تشدید انرژی دیجیتال و فشار زیست‌محیطی زیرساخت‌های پردازشی کنونی محسوب می‌شوند. این مراکز می‌توانند از ترکیب خودکفایی انرژی با استفاده از منابع خورشیدی مداوم، حذف نیاز به خنک‌سازی سنتی و کاهش ردپای کربنی شبکه‌های عظیم هوش مصنوعی، الگویی تازه از پایداری فناورانه ارائه دهند. از منظر اقتصادی نیز استقرار چنین مراکزی می‌تواند وابستگی صنعت داده به زیرساخت‌های زمینی پرهزینه را کاهش دهد و ظرفیت پردازش در مقیاس جهانی را بدون فشار مضاعف بر شبکه‌های برق ملی افزایش دهد. با این حال، تحقق این چشم‌انداز مستلزم عبور از مجموعه‌ای از موانع فنی و سیاستی است. پرتاب پایدار و کم‌هزینه به مدار، نگهداری تجهیزات در برابر تابش‌های کیهانی، اطمینان از امنیت سایبری داده‌ها در محیط خارج از جو و ایجاد رژیم حقوقی جدید برای بهره‌برداری از مدارها، چالش‌هایی هستند که هنوز پاسخ قطعی نیافته‌اند.

آینده زیرساخت‌های هوش مصنوعی، احتمالاً در فراسوی ابرها رقم خواهد خورد، جایی که فضا نه فقط میدان رقابت قدرت‌ها بلکه سکوی جدیدی برای بازتعریف معماری داده جهانی و اقتصاد دانش است.

منبع : مهر
برچسب ها :

آینده مصنوعی

آخرین خبر ها

پربیننده ترین ها

دوستان ما

گزارش تخلف

همه خبرهای سایت از منابع معتبر تهیه و منتشر می‌شود. در صورت وجود هرگونه مشکل از طریق صفحه گزارش تخلف اطلاع دهید.