به گزارش خبرنگار اجتماعی پایگاه خبری خبرآنی، چندی قبل زن جوانی به دادسرای ناحیه سرقت مراجعه کرد و هنگامی که مقابل بازپرس پرونده قرار گرفت، گفت: با درخواست 2 نفر از افراد فامیل که با یکدیگر دخترخاله هستند به یکی از پارکهای غرب تهران رفتم. ابتدا مشغول حرف زدن شدیم اما در ادامه آنها یک آبمیوه به من دادند که پس از نوشیدن بیهوش شدم و هنگامی که چشمانم را در بیمارستان باز کردم پی بردم طلاهایم سرقت شده است. با این 2 دختر جوان نسبتاً فامیل دور هستم و شکایت دارم.
پس از ثبت شکایت و تشکیل پرونده، تحقیقات آغاز و تیم تحقیق با اقدامات اطلاعاتی گسترده پی بردند که این سرقت با نقشه قبلی انجام شده و این 2 دختر جوان قصد داشتند پس از ارتکاب جرم تهران را با اتوبوس به یکی از شهرهای غربی کشور ترک کنند.
تیم پلیسی پس از دریافت این اطلاعات با بهرهگیری از شیوههای کشف نوین جرم مخفیگاه 2 متهم را شناسایی و پس از هماهنگیهای لازم با مرجع قضایی آنها را در یک عملیات منسجم دستگیر کردند اما در بازرسی از محل موردنظر طلاهای مالباخته نیز کشف شد.
در ادامه تحقیقات مشخص شد، متهمان طلاهای مسروقه را به یک مالخر در مرکز تهران فروختهاند که مأموران به دنبال کشف این سرنخ مهم او را دستگیر و طلا را کشف کردند.
گفتوگو با متهم
چرا چنین کاری کردید؟
متهم: ما چند وقت بود تو شهرستان وضع مالیمون خیلی خراب شده بود. من و دخترخالهم فکر کردیم اگه یه پول خوب دستمون بیاد، میتونیم برگردیم شهرستان یه مغازه کوچیک بزنیم.
چطور شد که به این نقشه رسیدید؟
راستش اولش هیچ قصدی نداشتیم. برای دیدن چند تا از فامیلهای دور به تهران اومده بودیم. اما وقتی رسیدیم، با هم نشستیم و گفتیم اگه بتونیم از کسی پول یا طلا بگیریم، مشکلمون حل میشه. یاد این خانم افتادیم که میدونستیم طلا زیاد داره.
نقشه رو چطور اجرا کردید؟
متهم: چند تا قرص مسکن قوی خریدیم، پودر کردیم و ریختیم تو آبمیوهای که براش آوردیم. وقتی تو پارک نشستیم و صحبت کردیم، آبمیوه رو بهش دادیم. بعدش دیگه یادم نیست، فقط طلاهاشو برداشتیم و از اونجا رفتیم.
با طلاها چه کردید؟
متهم: تو مرکز تهران یه نفر رو پیدا کردیم که گفت نصف قیمت طلا رو میخره. چون عجله داشتیم که بلیط اتوبوس بگیریم و از تهران بریم، قبول کردیم.
موقع دستگیری کجا بودید؟
متهم: تازه بلیط اتوبوس رو گرفته بودیم که توسط پلیس دستگیر شدیم .واقعاً پشیمونم.
انتهای پیام/