به گزارش خبرنگار اجتماعی پایگاه خبری خبرآنی، درحالی که رئیس اداره حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی از مرگ کامل دریاچه ارومیه و بینتیجهبودن امیدها برای احیای آن سخن گفته و بر پایه مستندات از وقوع خشکی 100 درصدی هشدار داده، دبیر کارگروه ملی نجات دریاچه ارومیه در اظهاراتی مبهم و بدون ارائه هیچ برنامه عینی و مشخصی، همچنان از "قطعیت احیا" سخن میگوید؛ موضعی که با واقعیت میدانی و تحلیل کارشناسان همخوانی ندارد و به نظر میرسد بیش از آنکه از سر آگاهی باشد، تکرار رویکرد انکار و امیدسازی بیپشتوانهای است که طی سالهای گذشته، بارها ضربهزننده بوده است.
هشدار محیطزیست آذربایجان غربی: دریاچه مرده است
چند روز پیش، حجت جباری رئیس اداره حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی، در گفتوگو با خبرآنی، برای نخستینبار از مرگ عملی دریاچه ارومیه سخن گفت و تأکید کرد که با این روند امیدی به احیای آن باقی نمانده، مگر آنکه سیاستهای کلان و مدیریت منابع آب کشور بهطور کامل دگرگون شود.
او در توصیف وضعیت بحرانی دریاچه گفت: اگر مدیریت منابع آب در بخش کشاورزی و برداشت آب توسط وزارت نیرو و جهاد کشاورزی به همین شکل ادامه پیدا کند، احیای دریاچه ممکن نخواهد بود. ما عملاً دریاچه ارومیه را به یک دریاچه فصلی تبدیل کردهایم. در تابستانها کاملاً خشک میشود و در زمستان و بهار، کمی آب در آن جمع میشود. اگر همین روند ادامه یابد، فقط در فصلهای پربارش، دریاچه اندکی آبگیری خواهد داشت و در تابستان دوباره خشک خواهد شد.
وی همچنین بیان کرد: در بخش شمالی که حدود نیمی از دریاچه را شامل میشود، تنها در 100 کیلومترمربع، لایهای بسیار نازک بهضخامت چهار یا پنج سانتیمتر آب باقی مانده که عملاً دیگر آبی وجود ندارد. این برای نخستینبار است که احتمال میدهیم ظرف پنج تا شش روز آینده، این بخش نیز کاملاً خشک شود. در بخش جنوبی نیز اگرچه هنوز آبی با عمق 15 تا 20 سانتیمتر وجود دارد، اما احتمال خشکشدن کامل تا پایان تابستان بسیار بالاست.
او تأکید کرد: ما هنوز به خشکی 100درصدی نرسیدهایم، اما به آن بسیار نزدیک شدهایم.
دبیر کارگروه احیا: دریاچه قطعاً احیا میشود
با وجود این گزارشهای مستند و نگرانکننده، رضا رحمانی، دبیر کارگروه ملی نجات دریاچه ارومیه، رویکردی متفاوت را پیش گرفت. او بدون ارائه سند یا ارجاع به تحلیلهای علمی، مدعی شد دریاچه ارومیه «قطعاً احیا خواهد شد» و همزمان هشدار داد که نباید دریاچه به ابزاری برای ضربهزدن به دولت و نظام تبدیل شود.
رحمانی گفت: همه باید بدون توجه به جنجالآفرینیها، توان خود را برای بهبود اوضاع دریاچه ارومیه بسیج کنیم. ما باید کار خود را با عزم جدی دنبال کنیم چرا که دریاچه ارومیه قطعاً احیا خواهد شد.
اما این جملات شعاری در حالی بیان میشود که نه تنها آمارهای میدانی آن را تأیید نمیکند، بلکه کارشناسان مستقل نیز از پایان دوره رؤیایی احیای دریاچه سخن میگویند. تأکید بر "قطعیت احیا" بدون توضیح علمی، چیزی جز تکرار امیدسازیهای بیپشتوانه نیست و اتفاقا همین امیدآفرینیهای کاذب و بدون ارائه سند و برنامه متقنی که ضامن تحقق ادعای مطرحشده باشد، در نهایت و خدایناکرده در صورت مرگ دریاچه ارومیه، ضربهای بزرگی به نظام جمهوری اسلامی و دولت مستقر (چه دولت فعلی که آقای رحمانی استاندار آن است و چه دولت آینده) خواهد بود وگرنه همگان از رسانهها تا کارشناسان و مردم این استان و سراسر کشور، کورسوی امیدی برای احیای دریاچه زیبای ارومیه دارند اما نباید واقعیت را به این سادگی نادیده گرفت.
کارشناسان چه میگویند؟
در میان این دو موضع متناقض، طیف گستردهای از کارشناسان محیط زیست، آب و منابع طبیعی، بر یک واقعیت واحد تأکید دارند: دریاچه ارومیه در شکل فعلی برنامهریزیها، دیگر قابل احیا نیست. آنچه باقی مانده، شاید تنها امکان «مدیریت شده» یک پیکره آبی کوچکتر، یا حتی پذیرش فصلیشدن آن باشد.
در سالهای اخیر، بسیاری از متخصصان از لزوم «پذیرش واقعیت جدید» صحبت کردهاند و طرحهایی را برای کوچکسازی حوضه و مدیریت منابع محدود آبی پیشنهاد دادهاند؛ اما این دیدگاهها غالباً با مقاومت مدیران دولتی مواجه شده است که همچنان به احیای کامل دریاچه در همان وسعت و عمق گذشته دل بستهاند.
پروژههای بینالمللی؛ هزینههای سنگین، دستاوردهای ناچیز
از دیگر مواردی که بر ناکارآمدی روند احیا صحه میگذارد، ناکارآمدی تجربه پروژههای بینالمللی بهویژه با همکاری برنامه توسعه سازمان ملل (UNDP) است. تجربهای که نهتنها ثمربخش نبود، بلکه بهگفته برخی از مقامات، زمان طلایی احیای دریاچه را هم از بین برد.
در همین رابطه، برخی از کارشناسان مدعی هستند یکی از اشتباهاتی که در همکاریهای بینالمللی مرتکب شدیم این بود که متوجه نشدیم برخی طرفها فقط زمان از ما میگیرند. مثلاً در موضوع دریاچه ارومیه، سالها برنامه UNDP در ایران اجرا شد، اما اکنون که به آن نگاه میکنیم، میبینیم عملاً فقط وقت ما را گرفتند.
برای همان معیشت پایدار، رفتند سراغ یک متخصص ایرانی که گفته بود برای نجات دریاچه باید 13 اقدام همزمان انجام شود. آنها گفتند فقط یکی را میخواهند. همان یک اقدام را اجرا کردند و در مقابل، چند میلیون دلار پرداخت کردند، ولی 4 سال زمان از ما گرفتند؛ زمانی که با 10 میلیارد دلار هم جبران نمیشود.
از دست رفتن زمان؛ ضربهای جبرانناپذیر
در شرایطی که سرعت تخریب از سرعت اقدامات ترمیمی بیشتر است، از دست رفتن زمان بزرگترین فاجعهای است که میتواند برای یک پروژه احیای اکوسیستمی رخ دهد. بهنظر میرسد دریاچه ارومیه قربانی همین فقدان تصمیمگیری قاطع، اصرار بر امیدهای واهی و همکاریهای کند و پرهزینه شده است.
پایگاه خبری خبرآنی، در روزهای آینده به تأثیرات و نتایج اجرای برنامههای بینالمللی برای احیای دریاچه ارومیه بیشتر خواهد پرداخت.
انتهای پیام/