گروه سیاسی - پایگاه خبری خبرآنی: دونالد ترامپ، در دیدار اخیر خود با بنیامین نتانیاهو در ضیافت شام کاخ سفید، با اشاره به بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاگی در سال 1945 توسط آمریکا، این اقدام را بهعنوان نمونهای از «موفقیت» در پایان دادن به جنگها ستود. او با مقایسه حمله به تأسیسات هستهای ایران با تصمیم هری ترومن، تلویحاً ایران را به استفاده از سلاح هستهای تهدید کرد.
وی همچنین مدعی شد اگر ایرانیان شعار «مرگ بر آمریکا» را کنار بگذارند، میتوانند مانند سوریه فرصتی برای «بازسازی» داشته باشند. اما بازسازی مورد نظر او را میتوان در ویرانی زیرساختهای سوریه به دست اسرائیل در طی حکومت جولانی مشاهده کرد.
سخنان ترامپ، چهره واقعی سیاستهای تهاجمی آمریکا را نشان میدهد که با توجیه جنایات گذشته، به دنبال مشروعیتبخشی به اقدامات خصمانه کنونی است. او که مسئولیت خونریزیهای بسیاری، از جمله شهادت رایان قاسمیان، نوزاد دو ماهه در جنگ 12 روزه بر عهدهاش است پس از بهانه جویی در مورد مسئله موشکی و هستهای اکنون شعار «مرگ بر آمریکا» را بهانه تداوم تهدید قرار داده است حال آنکه این شعار ریشه در سالها ظلم، از کودتای 28 مرداد تا ترور سردار سلیمانی و کشتار کودکان دارد. این شعار، فریادی برای عدالت و ایستادگی در برابر ستم است.
توجیه جنایات گذشته
ترامپ در سخنان خود، بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاگی را عاملی برای «پایان جنگ» دانست و حمله به ایران را با آن مقایسه کرد، گویی چنین اقدامی میتواند از جنگهای بیشتر جلوگیری کند. این اظهارات، هشداری آشکار از احتمال استفاده از سلاحهای هستهای علیه ایران است و نشان میدهد که او صلح را نه در گفتوگو و دیپلماسی، بلکه در اعمال قدرت و خشونت جستوجو میکند.
تهدید تلویحی به استفاده از سلاح هستهای علیه ایران، موضوع تازهای نیست. دهههاست که مقامات آمریکایی از گزینه نظامی سخن میگویند، اما صراحت ترامپ در توجیه جنایات گذشته و ارتباط آن با سیاستهای کنونی، این تهدید را خطرناکتر میکند. بمباران اتمی ژاپن که صدها هزار غیرنظامی را قربانی کرد، یکی از فجیعترین جنایات تاریخ است. ستایش این فاجعه توسط ترامپ، توهینی به قربانیان و هشداری به جهان است که قدرتهای غربی ممکن است برای تحمیل سلطه خود، بار دیگر به سلاحهای کشتار جمعی متوسل شوند.
همدستی ترامپ و نتانیاهو
حضور نتانیاهو در کنار ترامپ و درخواست او برای اعطای جایزه صلح نوبل به وی، نمایانگر هماهنگی عمیق این دو در دشمنی با ایران است. نتانیاهو که سالهاست ایران را تهدیدی برای منطقه جلوه میدهد، با این اقدام حمایت خود را از سیاستهای تهاجمی آمریکا تأیید کرد. این درخواست در حالی مطرح میشود که رژیم صهیونیستی خود به نقض حقوق بشر، اشغال سرزمینهای فلسطین و حملات نظامی به کشورهای همسایه متهم است. از سوی دیگر، ترامپ با سیاست «فشار حداکثری» و حمایت از حملات نظامی، منطقه را به سوی تنشهای بیشتر سوق داده است. جنگ 12 روزه که به شهادت 1100 ایرانی، از جمله زنان و کودکان منجر شد، با حمایت مستقیم دولت او انجام گرفت.
رایان قاسمیان، نوزاد دو ماههای که در این جنگ به شهادت رسید، نمادی از مظلومیت مردم ایران در برابر جنایات مورد حمایت آمریکا است. علاوه بر او، صدها کودک و غیرنظامی دیگر قربانی این سیاستها شدند. ترامپ که مدعی صلحطلبی است، در واقع مسئول رنج و مرگ هزاران ایرانی است و با افتخار از این اقدامات سخن میگوید.
چه کسی به دنبال مرگ دیگری است
شعار «مرگ بر آمریکا» واکنشی به دههها دخالت و جنایت آمریکا علیه ایران است. از کودتای 28 مرداد که دولت ملی مصدق را سرنگون کرد تا حمایت از رژیم پهلوی و سرکوب مردم، و از کمک به صدام در جنگ تحمیلی تا ترور سردار سلیمانی در سال 98، آمریکا بارها دشمنی خود را نشان داده است. حمله به هواپیمای مسافربری ایران و تحریمهایی که جان هزاران بیمار را گرفت، تنها بخشی از این جنایات است. این شعار، نه دعوت به خشونت، بلکه بیان خشم و مقاومت مردم ایران در برابر ظلم است.
اظهارات ترامپ که از ایرانیان میخواهد این شعار را کنار بگذارند، تلاشی برای پنهان کردن ریشههای این اعتراض است. مردمی که شاهد شهادت عزیزانشان، از سردار سلیمانی تا رایان قاسمیان بودهاند، این شعار را واکنشی طبیعی به ستم میدانند.
صلح یا سلطه
ترامپ و حامیانش صلح را با سلطه و تسلیم برابر میدانند. بمباران اتمی ژاپن که او آن را ستایش میکند، ژاپن را به کشوری وابسته به آمریکا تبدیل کرد. این مدل «صلح» که با تسلیم همراه است، همان چیزی است که برای ایران تجویز میشود. اما ایران که سالها در برابر فشارهای خارجی مقاومت کرده، صلح را در استقلال و عدالت میجوید. شعار «مرگ بر آمریکا» فریادی برای حفظ عزت و ایستادگی در برابر سلطه است.
اظهارات اخیر بار دیگر نشان داد که سیاست آمریکا در قبال ایران، بر پایه ایده سطله پذیری تحت قدرت است که ذیل عنوان صلح پنهان میشود. چیزی که طبعا ایران زیر بار آن نخواهد رفت و تعبیر تن ندادن به «صلح تحمیلی» که رهبر انقلاب بیان داشتند نیز در همین راستا است. این امر، ضرورت تقویت توان دفاعی و دیپلماتیک ایران را بیش از پیش آشکار میکند.
انتهای پیام/