به گزارش گروه سیاسی پایگاه خبری خبرآنی، عباس سلیمی نمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در یادداشتی با اشاره به حضور رهبر انقلاب در مراسم شب عاشورای حسینیه امام خمینی(ره) که بازتابهای داخلی و بینالمللی زیادی به همراه داشت، نوشت:
عاشورای امسال نیز سپری شد؛ با معرفتافزایی برای درماندگانی چون من. سالها بود که هضم روایت نوع شهادت فرزند خردسال حسین بن علی(ع) برایم دشوار بود و این میزان دنائت، قساوت و عداوت نسبت به کودکی شیرخوار در ذهن نمیگنجید. گاه تردید میکردم که شاید راویان تاریخ غلو کرده باشند. اما در نزدیک به 21 ماه اخیر، با آن چه بر کودکان غزه گذشت درک چنین قساوتی آسان شد.
عاشورای امسال نیز کسانی که تمامی دنیایشان از مقاومت فلسطینیان به مخاطره افتاده از هیچ جنایتی فروگذار نیستند. اینان هم میخواهند با ریشهکن کردن اسوههای پایمردی در برابر تجاوز و اشغال، هر چه سریعتر به دنیایی برسند که برای نیل به آن به هر ترور و کشتار جمعی دست زدهاند، همچون دیروز که عدم پذیرش مشروعیت حاکمیت غاصبان، دنیای یزیدیان را به مخاطره میانداخت؛ لذا راستقامتان آزاده میبایست هزینهای بسیار سنگین و دور از تصور پرداخت میکردند تا کسی جرئت ایستادگی در برابر آنها نیابد، اما تاریخ گواه است حتی جنایاتی که در ذهن نمیگنجد نتوانست مقاومت را بشکند؛ لذا غاصبان نه تنها به دنیای پر زرق و برق خیال پردازانه خود نرسیدند بلکه حیات معمول را نیز از کف دادند.
همین درس نگرفتن از تاریخ، مصداق «کل ارضً کربلا و کل یوماً عاشورا» شده است. آیا در این تکرار، غاصبان امروز فلسطین میپندارند با تهدید به ترور آیتالله خامنهای مقاومت در برابر دنیای آنان در هم شکسته خواهد شد؟! این چشم فرو بستگان بر تجارب تاریخی از درک این واقعیت عاجزند که اساس مقاومت از شناخت، و این معرفت نیز از مقایسه دو جبهه به سهولت حاصل میآید.
در یک طرف، رهبری در ایران راهبردی را تبیین کرده و در سازمان ملل به ثبت رسانده اند که بدون تلفات انسانی با رجوع به آرای عموم فلسطینیان نوع حاکمیت بر فلسطین تعیین شود. حتی در ارتباط با شرارتهای پایگاه نژادپرستی رسماً بر بازدارندگی تأکید شده و بر آن پایبند ماندهاند؛ یعنی پاسخ گویی به هر حرکت تجاوزکارانه برای متوقف شدن شرارت. حتی ایران با وجود داشتن دست برتر در تجاوز 12 روزه، بعد از متوقف کردن حملات صهیونیستها بلافاصله به مقابله به مثل پایان داد (داشتن دست برتر یک ادعا نیست؛ زیرا اگر صهیونیستها دست برتر را داشتند از آمریکا برای پشتیبانی مستقیم از خود دعوت نمیکردند و واشنگتن نیز این دعوت را اجابت نمیکرد و صرفاً به ارسال تجهیزات گسترده به اسرائیل بسنده میکرد)؛ بنابراین آیتالله خامنهای در هر شرایطی به اصول خود پایبند است. حتی رویکرد به مذاکره با وجود اعتقاد به عدم تاثیر آن بر کاهش تنشها، به دلیل احترام به افکار عمومی اجازه تجربه مجدد را یافت.
در طرف دیگر نژادپرستان قرار دارند که به صراحت میگویند ملتها را میتوان با مشت آهنین رام کرد و در این مسیر البته از هر خباثت و فتنهانگیزی همچون تجزیهطلبی فروگذار نیستند. آیتالله خامنهای، این شخصیت آزموده شده در جریان تجاوز صدام که مرتب در خط مقدم جبههها حضور مییافت و هرگز باکی از تهدیدات نداشت و بر پیمان خویش با مردم برای دفاع از عزت ایران استوار بود، اکنون بیش از آن زمان به وظیفه دینی و انسانی خود برای مقابله با نژادپرستی به عنوان پدیدهای شوم و تهدیدی برای همه بشریت، از جمله ملت ایران عامل است.
آیا چنین شخصیتی باکی از تروریستهای حرفهای صهیونیست دارد؟ ایشان اگر کمترین تمایلی به حیات شخصی داشت هرگز در مسیر صیانت از شأن انسانها که غرب حامی اسرائیل (پایگاه نژادپرستان) تلاش میکند آنان را به پذیرش نژادپرستان وادار کند، قرار نمیگرفت. او از هزینههای این راه سعادتمندانه غافل نیست، اما با وجود این، چندین بار صهیونیستها را تحقیر کرده است؛ از جمله در شب عاشورا با حضور در محفل عزاداری مولایش حسین بن علی(ع). قبلاً نیز علیرغم تهدیدات علنی با حضور در نماز جمعه به تحقیرشان مبادرت کرده بود. اگر نژادپرستان از فهم این مطلب عاجزند که تشدید خشونت علیه ملت چه هزینهای خواهد داشت حامیان غربی آنان به خوبی بر این امر واقفند.
جهان سرمایهداری با صرف میلیاردها دلار برای ارائه چهرهای مظلوم از صهیونیست ها ملتها را از تبعات ایجاد پایگاه نژادپرستی غافل کرده بود، اما امروز جنایاتی که صهیونیستها در برابر چشم جهانیان مرتکب میشوند نه تنها همه آن تبلیغات غیر مستند را بیاثر کرده، بلکه همه وجدانهای آگاه را به جنایات رو به گسترش و جنگ افروزیهای این جماعت شرور واقف ساخته است. در این چرخش نگاه ملتهای غربی (که دولتهایشان از پایگاه نژادپرستی حمایت میکنند) از مظلومیت کاذب صهیونیستها (بدون ارائه سند)، به واقعیت تهدید آنان برای بشریت(با اتکا به میلیونها سندی که برابر چشم ملتها تولید میشود) تحول بزرگی رقم خورده است و هر جنایتی، پایگاه نژادپرستی را به محو آن با محوریت و ابتکار عمل افکار عمومی جهان نزدیکتر خواهد ساخت.
در این تحول بزرگ، توفیقی بیش از این نیست که جان خود را برای چنین خدمت بنیادین به بشریت در کف گیریم.
انتهای پیام/