به گزارش گروه سیاسی پایگاه خبری خبرآنی، با تجاوز نظامی رژیم صهیونیستی به ایران، برخلاف محاسبات دشمن که تصور میکرد با ایجاد شکاف در جامعه میتواند بستر آشوب را فراهم کند، انسجامی بینظیر در داخل کشور شکل گرفت. این اتحاد ملی، طراحی دشمن برای بیثباتسازی داخلی را در همان مقطع خنثی کرد.
اکنون که جنگ وارد مرحله «وضعیت خاکستری» شده و درگیری مستقیم نظامی متوقف گردیده است، دشمن به خوبی دریافته که انسجام داخلی و قدرت تهاجمی دفاعی جمهوری اسلامی دو وجه یک حقیقتاند و این انسجام، پشتوانه راهبردی نیروهای مسلح ایران در جنگ 12 روزه بوده است. بنابراین، تمام تمرکز خود را بر تخریب این سرمایه اجتماعی معطوف کرده است.
بررسیهای صورتگرفته از فضای مجازی نشان میدهد همزمان با اعلام آتشبس از سوی ترامپ -در راستای خارج کردن رژیم صهیونیستی از بنبست- خط عملیات روانی دشمن برای ایجاد تفرقه در موضوعاتی خاص فعال شده است. در این شرایط، حسابهای جعلی و کانالهای پوششی ضدایرانی به شدت در این موضوعات فعال شده و برخی کاربران مجازی از جناحهای مختلف سیاسی نیز دانسته یا نادانسته، وارد این بازی رسانهای شدهاند. برخی نیز در فضایی احساسی به این مباحث دامن زدهاند؛ فضایی که در آن نشانههایی از شکلگیری دوقطبیهای کاذب بروز یافته است.
یکی از مهمترین محورهایی که در این فضا دنبال شده، طرح گسترده موضوع «جانشینی» است. این موضوع که پیشتر به صورت پراکنده مطرح شده بود، اکنون با حجمی غیرعادی توسط اکانتهای مشکوک در فضای مجازی دنبال میشود؛ اکانتهایی که برخی افراد شناختهشده نیز متأسفانه وارد بازی آنها شدهاند.
نکته مهم در این میان، شناخت هدف پشت پرده این خط خبری است. به نظر میرسد این جریان دو هدف اصلی را دنبال میکند:
1- تحریک احساسات عمومی.
2- عادیسازی تهدید با پوشش بحث جانشینی.
اما منشأ هدایت این خط کجاست؟
بررسی دقیقتر فعالیتهای مجازی نشان میدهد که همزمان با اعلام آتشبس از سوی ترامپ، اکانتهای فیک و مشکوک توئیتری بار دیگر موضوع جانشینی را مطرح کردهاند. عملکرد این حسابها به وضوح نشاندهنده پیروی آنها از خطوط عملیات روانی رژیم صهیونیستی است.
به طور مثال، یکی از این اکانتها که در موضوع جانشینی پستی تحریکآمیز منتشر کرده بود، بلافاصله از سوی یک حساب دیگر ـ باز هم فیک و وابسته به همان جریان ـ مورد حمایت قرار گرفت تا خط رسانهای آن تقویت شود.
از دیگر اقدامات این اکانتها میتوان به انتشار پستهایی نظیر «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای آلمان» اشاره کرد. این در حالی است که آلمان در جریان جنگ 12 روزه حمایت علنی خود از رژیم صهیونیستی را اعلام کرده بود. همچنین، توهین به مردم افغانستان، حمله به مردم غزه و اهانت به مقامات عالی نظام از جمله دیگر خطوطی است که این اکانتها دنبال میکنند.
(نمونههای مشخصی از این اکانتها وجود دارد که به وضوح در حال پیشبرد خط تفرقه هستند.)
متأسفانه، با بازنشر مجدد این خط از سوی اکانتهای وابسته به رژیم صهیونیستی، تعدادی از فعالان مجازی ـ آگاهانه یا ناآگاهانه ـ به آن دامن زدهاند. اما خوشبختانه این جریان با واکنش کاربران انقلابی و آگاه به ماهیت عملیات روانی دشمن، مواجه شد.
نکته قابل تأمل دیگر، نقش برخی کانالها و حسابهای پوششی است که با تحریک کاربران انقلابی و غیرانقلابی در فضای مجازی، به دنبال ایجاد درگیری و دوقطبیهای ساختگی هستند. با اندکی دقت در مواضع این کانالها که عمدتاً از سوی منافقین یا جریانهای وابسته هدایت میشوند، میتوان دریافت هدف اصلی آنها ایجاد واکنش از سوی کاربران با سلایق گوناگون است.
در چنین شرایطی، یکی از الزامات اساسی، هوشیاری مردم و تشخیص خطوط عملیات دشمن در شبکههای اجتماعی است. بیشک، بسیاری از اخبار، تحلیلها یا اظهارنظرهایی که بوی اختلاف میدهند، ردپایی از رژیم صهیونیستی یا متحدانش دارند. از این رو، فعالان رسانهای و کاربران باید با دقت و آگاهی در این فضا حضور یابند.
با این حال، هوشیاری به معنای سکوت در برابر برخی خطوط انحرافی داخلی نیست. بلکه نقد صریح و آگاهانه این خطوط نیز ضروری است. اما نکته اصلی اینجاست: هر خطی که انسجام ملی و دفاع فعالانه در برابر صهیونیسم و ایالات متحده را به حاشیه ببرد یا تضعیف کند، خطی انحرافی است؛ چه از سوی اکانتهای جعلی و وابسته پیگیری شود، چه از سوی معدودی از چهرههای شناختهشده.
انتهای پیام/