به گزارش گروه سیاسی پایگاه خبری خبرآنی، جعفر درونه تحلیگر مسائل سیاسی در یادداشتی نوشت: نقل است که پس از فتوای تاریخی میرزای شیرازی در تحریم تنباکو عدهای در محضرش به آن جناب به خاطر تأثیر شگفتانگیز این فتوا در شکست توطئه استعمار تبریک گفتند. میرزا با شنیدن این تبریک و تحسینها نه تنها دچار غرور نشد بلکه به گریه افتاد. جمع حاضر وقتی چنین حالتی را از میرزا مشاهده کردند در کمال تعجب از وی پرسیدند این تحسین و تبریکها بابت آن فتوای تاریخی خوشحالی و خنده دارد پس علت گریه شما چیست؟
این مرد بزرگ و الهی که مصداق «المومن ینظر بنورالله» بود در پاسخ فرمود: « از حالا به بعد استکبار و استعمار نقطه قوت اصلی را که روحانیت است شناختهاند و به جان آن میافتند»
جامعه ایرانی در طول نزدیک به دو هفته اخیر یکی از حساسترین برهههای تاریخی خود را پشت سرگذاشت و دوست و دشمن اذعان میکنند که حاکمیت و مردم دست در دست یکدیگر پیروز این میدان بودهاند و شکستی تلخ و تاریخی را به دشمن صهیونیستی و بزرگترین حامیاش یعنی آمریکای جنایتکار تحمیل کردند. این پیروزی حتما جای تبریک و تحسین دارد و باید که روایتگران صادق و صدیق آن را در صفحات تاریخ پرافتخار ایران اسلامی حک و ماندگار کنند اما در دل این پیروزی باید مانند میرزای شیرزای نگران بود که دشمن به قدرت ملی جمهوری اسلامی و مولفههای اقتدار و پیروزیآفرین آن در این وقایع آگاه شد و از این به بعد اگر مراقب نباشیم در یک جنگ شناختی تمام عیار خواهد کوشید جامعه را از این مؤلفههای اقدارآفرین تهی سازد و با کینهورزی مولفههای قدرت و اقتدارآفرین نظام اسلامی را مورد تهاجم قرار دهد.
بنابراین هم روایت پیروزی مهم است و هم رعایت آداب پیروزی و هم ملاحظاتی که ما را در برابر مخاطرات تهاجم به مولفههای قدرت ملی خود مقاوم و شکستناپذیر خواهد ساخت.
نوشتار حاضر تلاش میکند به برخی مواردی که مقوم روایت پیروزی و مواردی که غفلت یا بیتوجهی به آنها چه بسا شیرینی پیروزی را در کام ملت ایران تلخ نماید اشاره کند و ضرورت صیانت از این مولفههای قدرت و پیروزی آفرین را مورد تأکید قرار دهد:
1- تعمیق باور به نقش ولی فقیه در عبور کشور از مخاطرات
ملت ایران یک بار دیگر نقش «ولی فقیه» در عبور کشور از مخاطرات را به عیان مشاهده کرد. بررسی رفتار و کنشهای پنهان و آشکار رهبری وتأثیر بصیرت، ایمان و اعتقاد به نصرت الهی، شجاعت و اقتدار و در عین حال عقلانیت انقلابی رهبر معظم انقلاب را در عبور کشور از بحرانی که میتوانست آثار و خطرات بسیار زیانباری برای امروز و فردای کشور عزیزمان و حتی امت اسلامی در پی داشته باشد به عیان مشاهده کردند.
یادمان نمیرود که صدام ملعون هم می خواست سه روزه تهران را فتح کند اما این روح مطمئن الهی امام بود که با فراخوان و بسیج مردم، او را ناکام گذاشت. دشمن در تهاجم و اقدام تروریستی اخیر نیز چنین سودایی در سر داشت اما با یک ابرحریف مواجه شد که با ایمان مستحکم و تدابیر حکیمانهاش هم دل ملت را برای مقاومت گرم ساخت و هم توانست ظرف مدت کوتاهی سازمان نظامی کشور که با ترور ددمنشانه فرماندهان ارشدش توسط رژیم صهیونیستی میرفت که از هم پاشیده شود را سامان بخشد و آماده عملیات پشیمانکننده علیه دشمن کند و دشمن را در همان اولین پاسخ به شرارتهایش به بیچارگی دچار سازد.
2- برجستهسازی تأثیرات «قدرت نرم» نظام در کسب پیروزی
واقعیت این است که وقایع اخیر نشان داد نیروهای مسلح ما اعم از ارتش پرافتخار و سپاه پاسداران سرافراز، دلیر و شجاع و دانشمندان متعهد، عالم و انقلابی نشان دادند در طول سالهای گذشته در راستای تأمین مولفههای اقتدارآفرین برای ایران اسلامی دچار غفلت و سستی نشده بودند و با تدابیر حکیمانه رهبر معظم انقلاب در راستای تحققبخشی به راهبرد «ایران قوی» از هیچ تلاش و کوششی دریغ نورزیدهاند. علت این که دشمن در اولین موج تهاجم وحشیانه و اقدامات تروریستی خود این عزیزان را مورد هدف قرار داد ناشی از همین معنا است. اما علاوه بر مولفههای اقتدار نظام در بعد سختافزاری باید تأثیر مولفههای نرمافزاری را نیز مورد غفلت قرار نداد. در زیر تنها از این فصل مشبع به دو عنوان یکی در سیاست داخلی و دیگری در سیاست خارجی اشاره میشود:
الف) در عرصه سیاست داخلی؛ دشمن بسیار تلاش کرد جامعه را دچار چندپارگی و چند دستگی کند. تلاشهای وافری انجام شد تا روح انقلابیگری از مردم گرفته و تصویری منفی از انقلابیگری در جامعه ترسیم شود. دشمن با مزدور پروری تلاشهای پرهزینهای برای رو در رو ساختن مردم با نظام، ریزش در هواداران نظام و از ارزش و اعتبار انداختن و در اقلیت نشان دادن آنها، بی ارزش نشان دادن ارزش استقلال، تهدید تمامیت ارضی کشور از طریق دامن زدن به اختلافات قومی و مذهبی و تئوریزه کردن تجزیهطلبی و ارزشگذاری به وطن فروشی و ایران ستیزی و اقدامات دیگری که شرح همه آنها در این مختصر نمیگنجد، انجام داد اما در حادثه اخیر همه این تلاشها بر باد رفت و ملت ایران سیمایی از وحدت حول ارزشهای برآمده از هویت اسلامی – ایرانی خود را به نمایش گذاشت که مایه حیرت جهانیان شد و به عنوان سند افتخار در تاریخ این سرزمین با آب طلا نوشته خواهد شد.
یکی از نکاتی که در این باره باید حتما مورد توجه قرار گیرد سه موضوع مهم است:
اول: حفظ و حراست و حتی تقویت هر چه بیشتر وحدت و همبستگی ملی و تقویتهای پیوندهای عاطفی متقابل مردم با نظام اسلامی
دوم: حفظ وحدت در درون جریان وفادار به انقلاب اسلامی و مراقبت از توطئه شوم دشمن برای ایجاد تنازع و تقابلهای بی فایده اما پرهزینه در بین جریان انقلابی
سوم: بصیرتافزایی در درون جریان انقلابی برای همراستا نمودن جوشش انقلابی و حفظ و اعتباربخشی به ساخت و نظم سیاسی کشور در ادامه مسیر تقابل با دشمن که رهبر معظم انقلاب اسلامی با هوشمندی و درایتی مثالزدنی و با طرح نظریه نظام انقلابی این مهم را در بیانیه گام دوم مورد تأکید قرار دادهاند. جریان انقلابی باید بداند هر گونه دوگانه سازی و دوگانهانگاری از اموری که هر دو قطب آن به مسئولیتهای قانونی رهبر معظم انقلاب اسلامی در قانون اساسی برمیگردد دوقطبیهای باطل و پر هزینه است و چه بسا با کمی حساسیت بتوان دست دشمن را در دامن زدن به آنها مشاهده کرد. باید دانست در شرایط فعلی دو قطبی مذاکره و میدان دو قطبی معتبری نیست و نباید به آن دامن زده شود.
ب) در عرصه سیاست خارجی؛
اول: دشمن در تلاش بود با معرفی ایران به عنوان محور شرارت در منطقه موجی از واگرایی و تعارضهای منطقهای علیه آن شکل دهد که در هنگام اعمال چنین تهدیدی مانند تهدید اخیر در تحمیل جنگ به ایران، کشور را در انزوا قرار دهد. اما با تدبیر حکیمانه رهبری معظم انقلاب اسلامی در طول دو دهه اخیر موضوع تقویت و توسعه همکاریها با کشورهای منطقه و رفع تعارضات و تنشها با آنها در دستور کار دولتها قرار گرفت و اگر چه در برخی از دولتها نسبت به این امر توجه کاملی صورت نگرفت اما خصوصا در دولت شهید رئیسی عزیز و دولت آقای پزشکیان که خود نیز معتقد به وفاق در داخل و خارج از کشور بود این موضوع با قوت بیشتری تعقیب شد و نتیجهاش را در حوادث اخیر دیدیم که بر خلاف تصور دشمن نه تنها ایران منزوی نشد بلکه بسیاری از کشورهای منطقه از جمله عربستان سعودی، کویت، ترکیه و .... ضمن حمایت از ایران جنایتهای رژیم جعلی اسرائیل را محکوم نمودند.
دوم: یکی دیگر از موضوعات مهمی که در عرصه سیاست خارجی باید مورد توجه قرار گیرد مربوط به تلاشهایی بود که مذاکره با آمریکا را برای حل مشکلات کشور گرهگشا وانمود و ممانعت جمهوری اسلامی از قبول مذاکره با آمریکا را عامل ناامنی معرفی و در دورهای حتی از آن به عنوان عاملی برای سایه افکندن جنگ بر سر کشور یاد میکردند و معتقد بودند با مذاکره با آمریکا سایه جنگ از سر کشور دور میشود.
خداوند اراده کرد در حادثه اخیر بطلان این تلاشها عیان شود و جنگ تحمیلی در حالی که ایران خود را برای شرکت در دور ششم گفتگوها و مذاکره غیر مستقیم با آمریکا آماده میکرد از سوی رژیم صهیونیستی بر ملت ایران تحمیل شود و چهره منافقانه آمریکا به عنوان بزرگترین حامی این رژیم جعلی برای ملت ایران هر چه بیشتر آشکار شود و همه آن تلاشها در مقابل چشم مردم رنگ ببازد و بی اعتبار شود.
3- تبیین و معرفتافزایی به میدان اصلی جنگ تحمیلی
یکی از مهم ترین مسائلی که روایت پیروزی جمهوری اسلامی ایران در جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی علیه ملت ایران را معتبر میسازد، معرفت نسبت به میدان اصلی جنگ است.
واقعیت این است که در این میدان رژیم جعلی اسرائیل برای «موجودیت» و بقای خودش میجنگید در حالی که جمهوری اسلامی برای تداوم پیشرفتهای خود خصوصا در عرصه علم و فناوری میجنگید.
این موضوعی است که بارها نخست وزیر مفلوک رژیم حتی در سازمان ملل بر زبان آورده بود و صراحتا میگفت آنها یعنی ایرانیها شعار نابودی اسرائیل و مرگ بر اسرائیل را سر میدهند و در مقابل جمهوری اسلامی را تهدید به ترور دانشمندان و تأسیسات پیشرفته ایران در صنایع هستهای میکرد و بارها و بارها هم اقدام به ترور دانشمندان مؤثر ما و هم اقدام به خرابکاری در تأسیسات هستهای جمهوری اسلامی ایران کرده بود.
در مقابل ایران اسلامی همواره بر دست برنداشتن از مسر پیشرفت و دفاع از پیشرفتهای خود در صنعت هستهای به عنوان صنعت مادر و پیشران توسعه و پیشرفت کشور تأکید میکند.
4- مقایسه اهداف رژیم جعلی و اهداف جمهوری اسلامی در جنگ تحمیلی بررسی دستیابی به آنها
یکی دیگر از مواردی که روایت پیروزی جمهوری اسلامی را اعتبار میبخشد و برای همه ملتها باورپذیر میسازد مقایسه اهداف رژیم جعلی اسرائیل و اهداف جمهوری اسلامی در این جنگ تحمیلی است.
رژیم این جنگ را بر ما تحمیل کرد تا هم صنعت هستهای ما را از بین ببرد و هم با ایجاد دو قطبی بین نظام و مردم زمینههای براندازی و فروپاشی نظام را فراهم کند. ما نیز اعلام کرده بودیم دشمن متجاوز را در هر سطحی تنبیه خواهیم کردو هیچ تعرضی به خاک ایران را بی پاسخ نمیگذاریم و وقفهای در پیشرفتهای صنعتی خود خصوصا در صنعت هستهای را نمیپذیریم. اکنون بعد از گذشت دو هفته وقتی به صحنه نگاه میکنیم متوجه میشویم رژیم از پاسخهای ایران به تجاوزات خودش در سرزمینهای اشغالی ضرباتی خورده است که در طول تاریخ ننگینش چنین ضرباتی را متحمل نشده بود تا جایی که یکی از خبرنگاران رژیم صهیونیستی میگوید با این حجم از تخریبها شهرهایمان مانند غزه ویران و تبدیل به ویرانه شده است.
در این سو ایران پرقدرت هم هیچ تجاوز دشمن را بی پاسخ نگذاشت و اعلام کرد قاطع و مقتدر به پیشرفتهای خود در این عرصه ادامه خواهد داد.
5-نگاه واقعبینانه و قرآنی به خسارتها و آسیبها
یکی از مسائلی که روایت پیروزی را مخدوش میسازد تعبیر و تفسیرهای غلط از میزان خسارت های ما و دشمن در جنگ تحمیلی است.
از یک سو نباید خسارتهای وارد شده را انکار کرد و از سوی دیگر نباید چشم بر خسارتهای دشمن فرو بست و اجازه داد برخی از کینهورزان و یا غافلان نسبت به خسارتهای ما بزرگنمایی و نسبت به خسارتهایی که دشمن متحمل شده است کوچکانگاری کنند.
واقعیت این است که دستگاه سانسور در سرزمینهای اشغالی و تسلط صهیونیسم بینالملل بر رسانهها نگذاشتهاست واقعیتهای ابعاد خسارتهای دشمن برای مردم روشن و آشکار شود. اما باید در این باره به تعلیم قرآنی گوش فرا داد که خداوند فرمود:« وَلَا تَهِنُوا فِی ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمُونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لَا یَرْجُونَ وَكَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَكِیمًا (سوره نساء ایه 104)»
و در تعقیب و جستجوی دشمن سستی نکنید. اگر شما [در رویارویی با دشمن] درد و رنج می بینید، آنان نیز چون شما درد و رنج می بینند، و شما چیزی را [چون پیروزی و پاداش] از خدا امید دارید که آنان امید ندارند؛ و خدا همواره دانا و حکیم است.
بر اساس این کریمه قرآنی باید مردم ما بدانند اگر ما خسارت خوردیم دشمن نیز خسارتهایی دیده است لیکن مردم ما باید مطمئن باشند که جمهوری اسلامیِ مقتدر ایران هم «امکان» و هم با تکیه به دانشمندان نخبه و جوان و عزم و اراده ملت سلحشور ایران اسلامی «آمادگی» جبران و ترمیم خسارتهایش را با کمترین هزینه دارد.
اما در مقابل دشمن دچار خسارت هایی شده است که به تعبیر امام خامنهای غیرقابل ترمیم است و سازههای سیاسیاش را به لرزه درآورده و ابهت و ارزش و اعتبارش را در میان ملتها از بین برده و امکان شکستناپذیریاش را قریب الوقوع ساخته است.
6- مراقبت از تلقین «توقف جنگ» به عنوان آتش بس، صلح یا عقبنشینی
یکی دیگر از مسائلی که روایت پیروزی را معتبر میسازد این است که نباید بگذاریم موضوع «توقف جنگ» به عنوان «آتشبس»، «صلح» و «عقبنشینی» در افکار عمومی بارآفرینی شود. شاید دشمنان تمایل داشته باشند که این موضوع را به عنوان آتش یا صلح مطرح کنند اما واقعیت این است که اولا رژیم جعلی هنگامی که در معرض خسارتهای سنگین قرار میگیرد تن به توقف جنگ تحت عنوان آتش بس میدهد. در شرایط فعلی هم نباید از این غفلت کرد که علی رغم سانسور اخبار خسارتها رژیم به دلیل خطر از دست رفتن تاب آوری اجتماعی شهروندانش دست به دامن ترامپ شد تا برای در امان ماندن از پاسخهای ایران موضوع آتشبس را مطرح کند.
از طرف دیگر ایران سیاستش را از همان ابتدای شروع جنگ تحمیلی و حتی پیش از آن تهدید در برابر تهدید اعلام کرده بود و در این جنگ تحمیلی هم صداقتش را در این راهبرد بارها و بارها نشان داد و هیچ تهدیدی را بی پاسخ نگذاشت و بر اساس همین راهبرد با قطع تجاوزات دشمن موضوع توقف جنگ را پذیرفته است.
این حقیقت برای همه مردم خصوصا ملتهای منطقه از هر موقع دیگری آشکارتر شده است که ایران اسلامی هیچ انگیزه وهیچ دلیلی برای صلح با رژیم جعلی ندارد ونخواهد داشت و روزشمار نابودی رژیم همچنان در میدان فلسطین کنتور میاندازد. قبول توقف جنگ از سوی ایران مانند پذیرش مذاکره غیر مستقیم با آمریکا که باعث شد آمریکا در مقابله با ایران در مجامع بینالمللی دستش خالی شود منجر به خلع سلاح دشمنان ما و تقویت قدرت و اعتبار منطقهای و بینالمللی ما خواهد شد و همگان ایران را به عنوان کشوری امنیتساز و امنیتآفرین مورد شناسایی قرار خواهند داد و رژیم کودککش اسرائیل و مداخلهگری های آمریکای جنایتکار را عامل اصلی ناامنی و شرارت در منطقه خواهند دانست. قطعا چنین قضاوتهایی دست ایران را برای پیشبرد اهداف بینالمللی و منطقهای اش بسیار باز خواهد کرد و در تأمین امنیت برای پیشرفت کشور و گرهگشایی از مشکلات اقتصادی و رفع مسائل معیشتی مردم مؤثر خواهد بود.
انتهای پیام/