پایگاه خبری خبرآنی؛ یوسف پورجم: در روزگاری هستیم که بازار شعار از واقعیت داغتر شده و واژهها پیش از معنا، خرج کارزارهای سیاسی میشوند، پس تعجبی ندارد اگر عدالت نیز همانند بسیاری از مفاهیم اصیل انقلاب، ملعبه دست کسانی شود که سالها در سکوت یا توجیهِ تبعیض زیستهاند و اکنون که دستشان از قدرت کوتاه است، ندای عدالتخواهی سر میدهند.
اینکه شخصیتی از دل جریان اصلاحات هشدار میدهد که مبادا آرمان امام را به استقلال محدود کنیم و از عدالت و رفع تبعیض غفلت ورزیم، در ظاهر توصیهای متین و حتی آموزنده است اما مشکل درست از همینجا آغاز میشود که کسانی دم از عدالت بزنند که در عمل، نهفقط کارنامهای ضعیف در عدالتورزی دارند بلکه حتی در زمان مسئولیتهای کلیدی، ساختارهای تبعیضزا را بازتولید کردند، اگر نگوییم خود بخشی از آن بودهاند.
"عدالت" در منظومه فکری امام نه یک برگ تبلیغاتی که یکی از اضلاع هندسه توحیدی حیات انسانی و امتداد اجتماعی آن بود و استقلال نیز نه فقط نفی سلطه بیرونی، بلکه صیانت از هویت، خودباوری و ایستادگی در برابر هر نوع تحمیل و تحقیر، چه از درون و چه از بیرون. این دو را نمیتوان مقابل هم نشاند، مگر آنکه عدالت، نه بهمعنای اصیلش، که بهصورت کاریکاتوری و ابزاری درک شده باشد؛ عدالتی که تنها وقتی فریاد زده میشود که دیگری در قدرت است.
مسأله این نیست که چرا از عدالت میگویند؛ مسأله آن است که چرا عدالت برایشان یک تاکتیک انتخاباتی است، نه یک منش فکری!؟ چرا عدالت همیشه در سخن هست و در عمل، در صفهای بانکی، در مسکن فرزندان، در استخدام نورچشمیها و سهمخواهیهای حزبی ناپدید میشود!؟ چرا عدالت برایشان تا زمانی موضوعیت دارد که بر کرسی تصمیم نیستند، و وقتی بر آن مینشینند، ناگهان عدالت به «آیندهنگری»، «مصلحت نظام» یا «پرهیز از تنش» تقلیل مییابد!؟
کاش گوینده، بهجای انتقاد از محدودسازی آرمان امام، کمی هم از محدودسازی عدالت در دورههای اصلاحات میگفت؛ از فاصلهای که بین مردم و حاکمیت افتاد، از بیاعتنایی به طبقات فرودست، از ترویج نوعی نخبهگرایی که عدالت را در هیاهوی رسانهای گم کرد. کاش روشنتر میگفت که در همان دوران، عدالت چگونه تبدیل به شعار شد و استقلال به عافیتطلبی تقلیل یافت.
و کاش بدانند که امام، نه به استقلالی بیعدالت باور داشت، نه به عدالتی که پشت استقلال را خالی کند. ترکیب این دو، فقط در یک منظومه روشن قابل فهم است. منظومهای که بر ایمان، مردمباوری، و جهاد فکری و عملی استوار است؛ نه بر رسانهگری، نه بر مظلومنمایی پس از ناکامی در رقابت، و نه در جاه و جایگاه طلبی به اسم اصلاح.
عدالت را کوچک نکنید؛ ابزارش نکنید؛ بهجای نقل گزینشی امام، خود را نقد کنید. اگر واقعاً عدالت دغدغهتان است، بهتر است با مردم درباره کارنامه خودتان حرف بزنید، نه اینکه از بلندای واژگان ارزشی برای خود لقمه بپیچید و برای دیگران نسخه.
انتهای پیام/