عضو هیات علمی پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله، در سخنرانی خود به بررسی ساختار زمینشناسی رشتهکوه البرز و تفاوتهای آن با زاگرس پرداخت. وی با اشاره به دادههای GPS و شواهد لرزهای، به پرسشهایی مهم درباره ماهیت حرکات گسلی در البرز، بهویژه حرکات چپگرد، پاسخ داد و این پهنه را از نظر ساختاری بسیار پیچیدهتر از زاگرس توصیف کرد.
به گزارش خبرآنی، دکتر خالد حسامیآذر امروز در نشست تخصصی پژوهشگاه بینالمللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله که با عنوان «بررسی خطر زلزله در شهر کرج با توجه به رخدادهای زلزلههای اخیر در استان البرز» برگزار شد، گفت: در بررسیهای زمینشناسی، معمولاً تمرکز بر دادههای زلزله است، اما من مایلم ابتدا یک چارچوب کلی درباره رشتهکوه البرز ارائه کنم.
وی افزود: از منظر زمینشناسی، البرز روندی عمومی در جهت شرقی-غربی دارد، اما این روند به شکل یک قوس با تحدب به سمت جنوب است. در مقایسه با آن، رشتهکوه زاگرس که از ترکیه و عراق آغاز شده و تا بندرعباس ادامه دارد، روند نسبتاً منظمی در راستای شمالغربی–جنوبشرقی دارد.
حسامیآذر ادامه داد: زاگرس بهصورت پلهپله از شمالغرب به جنوبشرق بالا آمده است، مانند ساز و کاری که شاسیهای یک پیانو بهتدریج آزاد شوند. این نظم در ساختار البرز وجود ندارد.
حسامیآذر گفت: در البرز، اگر دریای خزر را در نظر بگیریم، ارتفاعات به ۶ زون تقسیم شدهاند که از سال ۱۹۷۴ به این سو شناسایی شدهاند. زون شماره یک قدیمیترین سنگها را دارد و زون شماره سه که مرکز البرز است، شامل کندوان میشود و زون شماره ۶ شرق تهران را دربر میگیرد.
وی اظهار کرد: برخلاف زاگرس، در البرز نمیتوان توالی زمانی مشخصی برای شکلگیری کوهها قائل شد. گویی بخشهایی از شاسی بالا آمده و بخشهایی پایین ماندهاند، در نتیجه ساختار این رشتهکوه بسیار نامنظم است.
عضو هیات علمی پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی اضافه کرد: زمانی که در دامنه شمالی و مرکزی البرز، رسوبات عمیق در حال شکلگیری بودند، در دامنه جنوبی خبری از این رسوبات نبود. بهعکس، در دامنه جنوبی فعالیتهای آتشفشانی باعث رسوبگذاری شدید شده است. توچال نیز از سازندهای آتشفشانی تشکیل شده است. این تفاوتها باعث شدهاند که البرز به چهار ناحیه تقسیم شود و بتوان از منظر تکامل زمینساختی، آنها را بهصورت دامنه شمالی و جنوبی مجزا بررسی کرد.
حسامیآذر افزود: اگر از بابلسر یک خط شمالی-جنوبی بکشیم، البرز به دو بخش شرقی و غربی تقسیم میشود. در البرز غربی، ترند کوهها، شمالغربی–جنوبشرقی است، در حالی که در البرز شرقی این ترند شمالشرقی–جنوبغربی است.
وی گفت: برخی گسلها مانند فیروزکوه، مشا، کندوان و علمرود، یک زون شمالی را از یک زون جنوبی جدا میکنند. این زونها دارای رسوبات با سن مزوزوئیک هستند که در دامنه شمالی ضخامت زیادی دارند، اما در دامنه جنوبی، بعد از سازند کرتاسه، بهدلیل فعالیتهای آتشفشانی، رسوبات با ضخامت زیادی انباشته شدهاند.
این محقق حوزه زلزلهشناسی ادامه داد: تنش وارد شده به کوههای البرز از سوی فلات ایران و عربستان به دریای خزر، در نیمه شرقی باعث ایجاد ترکیبی از فشار و برش چپگرد میشود و در نیمه غربی انتظار برش راستگرد وجود دارد. اما دادهها نشان میدهد در هر دو ناحیه شاهد حرکات چپگرد هستیم.
وی اظهار کرد: مدلهای GPS نشان میدهد که بردارهای حرکتی از جنوب به شمال کاهش مییابند و این بدان معناست که گسلها بخشی از انرژی را جذب میکنند. بهویژه در ناحیه مشا، این جذب حرکات بسیار چشمگیر است. در مقاطع GPS که در دو بخش مختلف البرز ترسیم شده، مشاهده شد که تغییرات بهصورت پلکانی و گسترده در منطقه مشا رخ میدهد و همین مسئله باعث شد که این ناحیه بهعنوان خطرناکترین گستره در نظر گرفته شود.
حسامیآذر تصریح کرد: زمینلرزههایی مانند رودبار، بوئینزهرا و آوج، هرچند در زمانهای متفاوتی رخ دادهاند، اما سازوکار زمینساختی بسیار مشابهی دارند. اکثر آنها مؤلفههایی از برش چپگرد و فشار به سمت جنوب نشان میدهند. علاوه بر آن دادههای زمینلرزهای نشان میدهد که حتی در دامنه جنوبی که انتظار داریم شیب گسلها به سمت شمال باشد، گسلهایی با شیب به سمت جنوب داریم. این مسئله با ساختار کلاسیک البرز تفاوت دارد.
وی گفت: پرسش مهمی که در اینجا مطرح میشود، این است که چرا در نیمه غربی البرز، بهرغم انتظار حرکات راستگرد، حرکات چپگرد دیده میشود. دومین پرسش نیز این است که چرا در البرز، گسلهایی با مؤلفه نرمال (کششی) دیده میشود، در حالی که انتظار حرکات فشاری وجود دارد.
انتهای پیام