به گزارش خبرنگار اجتماعی پایگاه خبری خبرآنی، تصویر ذهنی بهعنوان برداشت کلی ادراکشده از جانب یک فرد یا عموم مردم، امروزه یکی از مهمترین عواملی است که کشورها برای توسعه گردشگری، بر آن تأکید میکنند. برای کشورهای مختلف این موضوع مهم است که چه تصویر یا برداشت کلی در مورد آنها در سطح دنیا وجود داشته و به مرور زمان تقویت میشود. تصویری که میتواند یا موجب تقویت تمایل گردشگران بینالمللی برای سفر به یک کشور شود یا از این تمایل بکاهد.
ساخت و تقویت این تصویر ذهنی تحت تأثیر دو بعد کلی قرار میگیرد. اول آنچه که یک کشور در مورد خود و از درون به دنیا مخابره کرده و در فعالیتهای بازاریابی به جهان ارائه میکند. دوم تأثیر آن چه که ملل دیگر در رسانههای خود در مورد کشور مورد هدف بازتاب میدهند و این بازتاب میتواند واقعی و یا غیرواقعی باشد.
در مورد کشورمان آنچه مشخص است این است که جوامع دیگر، به خصوص کشورهای متخاصم که قدرت رسانهای زیادی نیز دارند، به شکلی غیرواقعی و مبالغهآمیز در مورد شرایط داخلی ایران صحبت کرده و مبتنی بر خطمشیها و منافع سیاسی خود، تصویری منفی از آن به دنیا منتقل میکنند. تبلیغاتی که باعث شده تصویر ذهنی نهچندان مثبت و یا منفی از ایران در سطح بینالملل شکل بگیرد و کشورمان بهعنوان جغرافیایی جنگطلب، ناایمن، دارای زیرساختهای ضعیف و همراه با فضای عمومی ملتهب در دنیا شناسانده شود.
امری که پس از ورود گردشگران خارجی به کشور و کسب تجارب گردشگری در استانهای مختلف، کاملاً دگرگون شده و تصویر ذهنی این گردشگران از ایران به شکل بسیار مثبت تغییر میکند.
در این زمینه کشورهای غیردوست سعی دارند حاکمیت جمهوری اسلامی ایران را بانی و علت این شرایط معرفی کنند. در نتیجه اقدامات و رفتارهای آنان به شکل مستقیم و غیرمستقیم، به این صورت القاء و برداشت خواهد شد که اگرچه ایران در گذشته دارای تمدنی کهن و باستانی بوده است، ولی امروزه حاکمیت دین در جمهوری اسلامی ایران، موجب شرایطی نابسامان و همچنین باعث عقبماندگی ایران است.
جدا از کم و کاستیهای برنامهریزی و مدیریتی که میتواند در هر نظام سیاسی و ازجمله نظام جمهوری اسلامی ایران وجود داشته باشد، مطرحشدن دین بهعنوان عامل عقبماندگی، میتواند پیامدهای زیادی را در بطن جامعه ایران تولید کند که امروزه میتوان بخشی از این پیامدها را مشاهده کرد. فاصله گرفتن و در برخی موارد زاویه داشتن با مفاهیم و محتوای برآمده از دین اسلام، فضای عمومی جامعه و همچنین صنعت گردشگری کشور را به شکل منفی متأثّر خواهد کرد.
این در حالی است که به عقیده ریچارد فرای، استاد فقید دانشگاه هاروارد، تمدن اسلامی، عصر طلایی تمدن ایران است و دین اسلام آوردههای زیادی را برای شکوفایی تمدن و فلات ایران به همراه داشته است. بهعلاوه خانم «زیگرید هانکه» در کتاب «فرهنگ اسلام در اروپا» معتقد است بسیاری از اجزای زیربنایی تمدنی غرب، مستقیم و غیرمستقیم برگرفته از داشتههای تمدنی مسلمانان است که اروپائیان به شکل ویژه در قرون 8 تا 12 میلادی از راه جنگ، مهاجرت و تجارت، آنها را از مسلمانان آموختند. همچنین «گوستاو لوبون» نویسنده مشهور فرانسوی در کتاب «تاریخ تمدن اسلام و عرب» میگوید تمدن درخشان مسلمانان باعث شد اروپائیان و جوامع غربی همه علوم و فنون و مبانی پیشرفت خود را بهخصوص تا قبل از قرن 15 میلادی، از مسلمانان دریافت کنند.
ذکر این نکته ضروری است که فاصله گرفتن از مفاهیم و محتوای برآمده از دین، نهتنها وجه تمدن اسلامی کشور را تحت تأثیرات منفی قرار میدهد، بلکه وجه تمدن ایرانی هم را به شکل منفی متأثّر میکند. بهعنوان مثال در تاریخ پیش از اسلام، حکومت عیلامیان با تاریخی که به حدود 5000 سال پیش برمیگردد، تمدنی است که در آن دین و مذهب جایگاه والایی داشته است. حتی عیلامیان سرزمین خود را« هَلتَمتی» یا «سرزمین خدا» مینامیدند. هخامنشیان و ساسانیان نیز حکومتهایی مذهبی بودند و همیشه دین و اتکا به اهورامزدا یا خدای یکتا، در آموزههای این دو تمدن جایگاه بارزی داشته است.
سنگنگارهها و کتیبههای موجود از این سلسلهها همانند کتیبه داریوش اول در بیستون و کتیبه اردشیر دوم ساسانی در طاقبستان، بر این موضوع صحه میگذارند. بهطورکلی زمانی که به تمدنهای عیلامیان، مادها، هخامنشیان و ساسانیان نگاه میکنیم، مثل این است که جامعه مذهبی ایران را در بعد از اسلام مشاهده میکنیم. از این منظر آموزههای دینی قبل و بعد از اسلام شباهتهای زیادی به یکدیگر دارند شامل یکتاپرستی، حاکمیت سیاسی- دینی پادشاهان، توصیه در مورد پوشش زنان، اهمیت حریم در روابط اجتماعی و ...
آنچه گفته شد نشان از این دارد که جامعه ایران قبل و بعد از اسلام جامعهای دینی بوده و دین و مذهب در تاروپود آن نفوذ زیادی داشته است. ولی در دوران کنونی، تصویر ذهنی شکل گرفته از جمهوری اسلامی ایران در سطح بینالمللی به همراه مشکلات اقتصادی که جامعه فعلی را درگیر کرده، به نظر میرسد موجب شک و گمان برخی جوانان کشور به موضوعیت و جایگاه دین در زندگیشان شده است.
این چالش میتواند در دهههای آینده، موجب لایهزدایی ترکیبی دین از وجوه تمدنی قبل و بعد از اسلام ایران شود. از این منظر باور به مفاهیم دینی بهعنوان یک میراث فرهنگی ملی، نهتنها در وجه اسلامی آن ضعیف میشود بلکه خودبهخود توجه و پرداختن به موضوع دین در تمدن ایرانی را نیز کمرنگ میکند. دینی که موجب شده بسیاری از مواریث فرهنگی ملموس و ناملموس کشور بهعنوان منابع هویتی مردمان ایران حول آن شکل بگیرد از معابد و مساجد گرفته تا جشنهای مذهبی.
بدین جهت است که میبایست برای بهبود این تصویر ذهنی در سطح دنیا و حتی ارتقای آن در اذهان جونان ایرانی کاری کرد زیرا تعلل در این زمینه هم جایگاه دین به عنوان میراث تمدن ایرانی- اسلامی را تحلیل خواهد برد و هم در آینده محصول صنعت گردشگری کشور را از بافت واقعی آن جدا خواهد کرد.
یادداشت: «محمدرضا صالحیپور، عضو هیئت علمی دانشکده گردشگری دانشگاه تهران»
انتهای پیام/