پایگاه خبری خبر آنی، گروه جامعه - مینا یاری؛ پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آموزش زنان رشد چشمگیری یافت و تحصیلات تکمیلی در میان زنان بهطور قابلتوجهی افزایش پیدا کرد. این پیشرفت، حاصل سیاستهای آموزشمحور نظام بوده و نشاندهنده تحولی بنیادین در جایگاه اجتماعی و فرهنگی زنان است.
در چنین شرایطی، نمیتوان انتظار داشت زنان پس از طی مسیر تحصیلی طولانی و کسب دانش تخصصی، بدون هیچگونه مطالبهای از بازار کار فاصله بگیرند. اشتغال برای زنان تحصیلکرده، نه صرفاً یک خواسته شخصی، بلکه ضرورتی اجتماعی برای بهرهگیری از سرمایه انسانی است. نادیدهگرفتن این واقعیت، میتواند منجر به شکلگیری بحرانهایی چون مدرکگرایی، نارضایتی اجتماعی، و اتلاف منابع ملی شود.
حمایت از اشتغال زنان در راستای اعتلای خانواده
یکی از مؤثرترین راهکارهای غیرمستقیم در حمایت از اشتغال زنان، فراهمسازی زیرساختهایی مانند مهدکودک در نزدیکی محل کار است. این اقدام، علاوه بر تأمین امنیت روانی برای مادران، تأثیر مثبت بسزایی در سلامت روانی و رشد عاطفی کودک دارد. مادرانی که امکان تعامل مستمر با فرزند خود در ساعات کاری را دارند، نه تنها از فشار روانی کمتری رنج میبرند، بلکه بهرهوری کاری بالاتری نیز نشان میدهند. نبود چنین حمایتهایی، فرآیند مادری را با دشواریهای مضاعف همراه میسازد. این در حالی است که توسعه چنین خدماتی در محیطهای کاری، از جمله تأسیس مهدکودکهای اشتراکی میان سازمانهای نزدیک به یکدیگر، میتواند گامی مؤثر در ارتقای وضعیت اشتغال زنان و کاهش تعارضهای نقش مادری و شغلی باشد.
در دهههای اخیر، یکی از تحولات بنیادین در جامعه ایران، رشد چشمگیر حضور زنان در عرصه آموزش عالی و به تبع آن، ورود آنان به بازار کار بوده است. این تحول، علاوه بر آنکه نشاندهنده ارتقای سطح آگاهی و توانمندیهای زنان است، سیاستگذاران را بر آن داشته تا با نگاهی واقعگرایانه، به طراحی و اجرای برنامههایی در راستای حمایت از زنان شاغل، خانواده و افزایش نرخ باروری بپردازند.
زنان عضو هیئت علمی دانشگاه تجربههایی دارند که نشان میدهد، نبود زیرساختهای حداقلی مانند مهدکودک در محل کار، میتواند فشارهای روانی، اقتصادی و حرفهای شدیدی را به زنان شاغل تحمیل کند. این چالشها نهتنها بر سلامت روان مادر و کودک تأثیر میگذارند، بلکه میتوانند نقشآفرینی زنان در عرصههای علمی و اجرایی را نیز تحتالشعاع قرار دهند.
اگر میشد فرزندم را در آغوش بگیرم و درس بدهم...
مرجان رشوند جمعیت شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه در گفتگو با سرویسخبری مهر در رابطه با سیاستهای حمایتی از زنان شاغل گفت: یکی از مشوقهای غیرمستقیم مؤثر در حمایت از اشتغال زنان، موضوع راهاندازی مهدکودکها در نزدیکی محل کار است. این اقدام نهتنها به تأمین امنیت روانی برای مادران کمک میکند، بلکه به سلامت روانی و جسمی کودک نیز یاری میرساند.
وی افزود: بر اساس نظر روانشناسان و متخصصان تربیت کودک، دو سال ابتدایی زندگی نقش بسیار مهمی در شکلگیری شخصیت کودک دارد. تجربیات دوران کودکی، گذرا هستند و تکرار نمیشوند. من خود را مادری میدانم که فرزند و فرزندپروری را دوست دارم و اگر محیط و شرایط مهیا بود، با افتخار تنها به فرزندم رسیدگی میکردم.
راهاندازی مهدکودکها در نزدیکی محل کار به تأمین امنیت روانی برای مادران کمک میکند، بلکه به سلامت روانی و جسمی کودک نیز یاری میرساند
رشوند در خصوص امکانات دانشگاهها برای حمایت از مادران بیان کرد: در دانشگاه ما تنها در پردیس مرکزی مهدکودک فعال است. سایر دانشکدههایی که از پردیس مرکزی فاصله دارند، از این امکان محرومند. بنده خود دارای فرزندی با سن حدود دو سال هستم و تاکنون تلاشهای بسیاری جهت راهاندازی یک مهدکودک در دانشکده محل فعالیتم انجام دادهام. حتی پیشنهاد دادیم از فضای محدود موجود برای ایجاد یک اتاق جهت نگهداری کودکان استفاده شود و مادران شاغل یا دانشجویان داوطلب در قالب یک طرح مشارکتی، در تجهیز و نگهداری این فضا همکاری کنند.
وی ادامه داد: با وجود استقبال اولیه، اجرای این طرح با چالشهای متعددی از جمله مسئله مسئولیتپذیری قانونی، بیمه و نبود چارچوب حقوقی شفاف مواجه شد. در جلسات متعددی نیز این موضوع مطرح شد، حتی به ریاست دانشگاه هم منعکس شد، اما در مرحله اجرا به دلیل نبود حمایت رسمی و بار حقوقی، متوقف ماند.
وی همچنین تاکید کرد: منزل من فاصله زیادی با دانشکده و مدرسه دخترم دارد و آوردن پسرم به محل کار مستلزم هماهنگی پیچیدهای میان وظایف مادری است. تصور کنید اگر محیط کار من بهگونهای بود که میتوانستم فرزندم را در محل کارم نگهداری کنم و در زمانهای استراحت به او شیر بدهم یا در آغوش بگیرم، قطعاً این تعامل، هم به سلامت روان من و هم به رشد عاطفی فرزندم کمک شایانی میکرد. از این منظر، ما صرفاً دغدغه افزایش جمعیت را نداریم. بلکه به دنبال ارتقای کیفیت زیست جمعیت، سلامت روان مادران، و رشد متعادل شخصیت کودکان هستیم.
کمک هزینه مهدکودک تنها ۳۵۰ هزار تومان
وی با اشاره به مشکلات استفاده از مهدکودکهای خارج از دانشگاه، نیز بیان کرد: هزینهها بسیار بالا بود و گزارشهایی از رفتارهای نادرست مثل استفاده از داروی خوابآور یا برخورد نامناسب در برخی مهدها شنیده میشد. پرستار خانگی هم به دلیل مسائل اعتماد و هزینه بالا، گزینه مناسبی نبود. هزینههایی که در برخی موارد به عنوان کمکهزینه مهدکودک پرداخت میشود بسیار ناچیز است. مثلاً یکی از دانشگاهها ماهی ۲۵۰ هزار تومان و دانشگاه ما ماهی ۳۵۰ هزار تومان به عنوان کمکهزینه پرداخت میکنند. آیا در شرایط اقتصادی کنونی، با این مبلغ میتوان حتی برای یک ساعت پرستار گرفت؟
رشوند همچنین اظهار کرد: نظارت کافی در مهدکودکها نیز وجود ندارد، و شرایط آنها از منطقهای به منطقه دیگر متفاوت است. در مناطق شمالی تهران، هزینهها بسیار بالا و سرسامآور است. حتی در مناطق جنوبی که خودم تردد دارم، باید حداقل ماهی پنج میلیون تومان هزینه کرد. فرزند من تنها سه روز در هفته به صورت پارهوقت در مهدکودک حضور دارد و هزینهای که میپردازم کمتر از پنج میلیون تومان نیست. این در حالی است که سال گذشته برخی همکارانم حتی برای حضور پارهوقت فرزندشان، ماهی سه میلیون تومان میپرداختند. واقعاً ۳۵۰ هزار تومان بیشتر شبیه یک شوخی است.
مرخصی زایمان و حذف تدریجی از فعالیت حرفهای
این عضو هیئت علمی دانشگاه در ادامه در رابطه با عدم وجود امنیت شغلی در زمان مرخصی زایمان بیان کرد: در خصوص تجربه شخصی خودم باید بگویم زمانیکه پسرم تنها هفت ماه داشت، مجبور شدم به دانشگاه بازگردم، زیرا در صورت تأخیر، برنامهریزی درسی به هم میخورد و ممکن بود از فعالیتهای آموزشی و پژوهشی کنار گذاشته شوم. این نگرانی در میان بسیاری از مادران شاغل دیده میشود؛ ترس از حذف تدریجی از فعالیتهای حرفهای در صورت گرفتن مرخصی.
پرستار خانگی دو چالش اصلی دارد: اول هزینه بالا، و دوم مسئله اعتمادپذیری
وی ادامه داد: از سوی دیگر، پیدا کردن پرستار مطمئن و متخصص برای کودک زیر یک سال با هزینهای معقول، بسیار دشوار است. پرستار خانگی دو چالش اصلی دارد: اول هزینه بالا، و دوم مسئله اعتمادپذیری. نگرانیهای مادرانه در این زمینه بسیار عمیق است. زمانیکه کودک از مادر جدا میشود، ذهن مادر همچنان نزد فرزند باقی میماند.
رشوند همچنین اظهار کرد: با توجه به وضعیت کنونی، حتی ایجاد مهدکودک مشترک میان چند اداره یا نهاد نزدیک به یکدیگر، میتواند راهکار مناسبی باشد. اگرچه ایدهآل آن است که این خدمات در همان ساختمان ارائه شود، اما حتی در یک خیابان بالاتر نیز، میتواند به مراتب مؤثرتر از نبود کامل آن باشد. تجربه شخصی من در استفاده از وسایل حملونقل عمومی و ماندن طولانیمدت در ترافیک برای رساندن کودک به مهدکودک، نشان میدهد که فاصله، نقش بسزایی در اضطراب کودک و فرسایش روانی مادر دارد.