درحالی که اخیرا ارتش رژیم صهیونیستی عملیات «ارابههای گدعون» را برای گسترش عملیات خود در نوار غزه آغاز کرده است، ساکنان شهر بیت لاهیا در شمال نوار غزه از درد و رنجهایی صحبت میکنند که در نتیجه این حملات بر آنها تحمیل شده است.
به گزارش خبرآنی، گزارش گاردین تأکید میکند که شایعات آتشبس در نوار غزه دیگر برای کسانی که عزیزان خود را از دست دادهاند و پس از یکی از «سختترین شبها» در شهر بیت لاهیا، در شمال نوار غزه که شاهد تشدید شدید جنگ نسلکشی اسرائیل بوده است، با گرسنگی مواجه هستند، معنایی ندارد.
در این گزارش که توسط «جیسون برک» و «ملاک الطنطش» خبرنگاران، تهیه شده، آمده است: «حوالی ساعت ۲ بامداد یکشنبه گذشته، باسل البراوی در خانهاش در بیت لاهیا، شمال غزه، بیقرار خوابیده بود. او ساعتها با ترس به صدای انفجار و تیراندازی گوش میداد. سپس انفجار مهیبی رخ داد. البراوی به خیابان دوید و دید که خانه پسرعمویش بمباران شده و ۱۰ نفر در آن بودند. حملات به بیت لاهیا چند روز پس از آن صورت گرفت که اسرائیل حمله جدید و بزرگی را با نام «عملیات ارابههای گدعون» آغاز کرد.»
البراوی، استاد دانشگاه ۴۶ ساله گفت: «همه آنها شهید شدند. فقط یک دختر ۶ ساله زنده ماند و او اکنون در بیمارستان است. ما شروع به بیرون کشیدن آنها از زیر آوار کردیم. چهرههایشان تغییر شکل داده بود، بدنهایشان پوشیده با خاک و لباسهایشان پاره شده بود. پوستشان از خاکستر و گرد و غبار خاکستری شده بود. وقتی آنها را حمل میکردم و به دیگران تحویل میدادم، قلبم تکه تکه میشد.»
چند ساعت بعد، البراوی خانوادهاش را با هر چمدانی که میتوانست حمل کند، سوار یک ماشین اجارهای فرسوده کرد. آنها در جستجوی امنیت نسبی به سمت جنوب، به سمت شهر غزه، حرکت کردند.
البراوی گفت: «من بدون اینکه بدانم کجا مستقر خواهیم شد به آنجا رفتم و هیچکس را در اطرافم نمیشناختم. بدنها و چهرههای ما دیگر آن چیزی نیست که قبل از جنگ بود. ما خودمان را نمیشناسیم، پس دیگران چگونه میتوانند ما را بشناسند؟»
عبدالخالق العطار نیز پس از مشاهده بمباران پسرعموهای البراوی به شهر غزه گریخته بود. او با خانوادهاش در یک چادر زندگی میکند، در طول جنگی که بیش از ۱۹ ماه ادامه داشته، هشت بار آواره شده است.
این جوان ۲۳ ساله گفت: «این یکی از سختترین شبهایی بود که تا به حال در بیت لاهیا تجربه کردهام. وقتی ما را تخلیه کردند، فقط وسایل شخصی و دو پتو همراهمان بود. جاده خطرناک و طاقتفرسا بود. صدها نفر با وسایلشان راه میرفتند، در حالی که دیگران کنار جاده نشسته بودند و کاملا خسته بودند. حالا ما در چادرمان در خیابان میخوابیم.»
به گفته مقامات پزشکی و دفاع مدنی در غزه، صدها نفر در موج حملات هوایی در حمله جدید رژیم صهیونیستی کشته شدهاند که اکثر آنها غیرنظامی بودهاند.
اکنون در شهر غزه، العطار با تهدید دیگری روبهرو است. غزه از ۱۱ هفته پیش تحت محاصره شدید رژیم صهیونیستی قرار دارد و ذخایر مواد غذایی، دارو و سوخت رو به اتمام است. اشغالگران مدعی هستند که این اقدام برای جلوگیری از سوءاستفاده حماس از کمکهای مالی برای تأمین مالی عملیات نظامی و سایر عملیاتهای خود ضروری است.
با این حال، عواقب آن برای ساکنان آسیبدیده واضح است. بسیاری از مردم به مایحتاج ضروری خود دسترسی ندارند و کارشناسان امنیت غذایی، خطر قحطی را در بحبوحه افزایش شدید سوءتغذیه حاد، بحرانی توصیف کردهاند.
بسیاری در غزه به اظهارات «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم صهیونیستی، در روز یکشنبه مبنی بر اجازه ورود «کمکهای ضروری» به غزه، بیاعتماد هستند.
العطار که یک کارگر است، گفت: «ما با یک قحطی واقعی روبهرو هستیم. من سه فرزند دارم که باید به آنها غذا بدهم.»
ارتش رژیم صهیونیستی بلافاصله در مورد حملات بیت لاهیا اظهار نظر نکرد اما پیش از این مدعی شده بود که از قوانین بینالمللی پیروی کرده و «تمام اقدامات احتیاطی ممکن را برای کاهش آسیب به غیرنظامیان» انجام داده است. این رژیم همچنین حماس را به استفاده از غیرنظامیان به عنوان سپر انسانی متهم میکند؛ اتهامی که این جنبش آن را رد میکند.
در این گزارش آمده است که رژیم صهیونیستی قبل از برخی حملات، دستور تخلیه صادر میکند تا غیرنظامیان را از عملیاتهای آینده آگاه کند اما به نظر نمیرسد چنین دستورهای اخیری شامل بیت لاهیا شود.
در میان آخرین قربانیان جنگ، برادر بزرگتر «نِسمه سالم» نیز هست. این دانشجوی ۲۰ ساله و خانوادهاش پس از گذراندن شبها «در تاریکی مطلق»، صبح جمعه تصمیم به فرار از بیت لاهیا گرفتند. اما وقتی داشتند وسایلشان را برای سفر به شهر غزه توی ماشین برادرش میگذاشتند، گلولههای توپ شروع به افتادن در همان نزدیکی کردند.
نسمه گفت: «مردم شروع به دویدن به هر طرف کردند. ما سعی کردیم هر چه سریعتر از آنجا خارج شویم اما به اندازه کافی سریع نبودیم.»
سه انفجار ناگهانی اضافه شد. وقتی نسمه به اطراف نگاه کرد، اجسادی را دید که در خیابان پخش شده بودند کودکان، مردان و زنان.
او توضیح داد: «برگشتم و برادرم رجب را دیدم که روی زمین افتاده بود. او به من گفت که حالش خوب است، اما بعد بیهوش شد. نبضش را چک کردم هنوز زنده بود. سعی کردم کسی را پیدا کنم که او را حمل کند یا درمانش کند اما همه اطرافیان ما زخمی شده بودند.»
او اضافه کرد: «به خانه دویدم و عمویم را پیدا کردم که در حمل برادرم کمک کرده بود. سپس آمبولانسها او را به بیمارستان بردند. پزشک او را معاینه کرد و در جا اعلام کرد که مرده است. باورم نمیشد. به پزشک التماس کردم که دوباره او را معاینه کند و سعی کند او را به هوش بیاورد. آنها گفتند دیگر امیدی نیست. شروع به جیغ زدن کردم.»
«رجب سالم» ۲۲ ساله، با عجله در بیت لاهیا به خاک سپرده شد. سپس خانوادهاش فرار کردند.
نسمه ادامه داد: «پدرم ماشین برادرم را میراند اما بسیاری از وسایل ما در حملات گم شده یا آسیب دیده بودند، بنابراین ما فقط توانستیم مقداری غذا، لباس تابستانی و پتو بیاوریم. جاده صعبالعبور بود، پر از ماشینهایی که پر از وسایل خانوادههای آواره بودند، همه جا پر از آوار و آسمان پوشیده از دود ناشی از بمبارانهای مداوم.»
این خانواده به خانه یکی از اقوام خود در شهر غزه پناه بردند که از قبل مملو از افرادی بود که از مناطق دیگر فرار کرده بودند. آنها همچنین با گرسنگی، غم و اندوه و آسیبهای روحی روبهرو هستند.
نسمه گفت: «ذخایر کمکی ما تمام شده است. آردمان تمام شده است. قبلا پاستا را آسیاب میکردیم و به عنوان جایگزینی برای نان میپختیم حالا حتی پاستا هم نیست. امروز، عدس را آسیاب میکنیم و با آن خمیر درست میکنیم.»
نسمه دیگر به شایعات مداوم در مورد آتشبس جدید اهمیت زیادی نمیدهد. او میگوید: «برای من چه فرقی میکند؟ آیا برادرم را برمیگرداند؟ دیگر به آتشبس اهمیتی نمیدهم... نمیتوانم خانهمان را بدون برادرم تصور کنم... قلبهایمان درد میکند.»
انتهای پیام