اگرچه بهرهوری میتواند به طور مستقیم برخی مشاغل را کاهش دهد، اما این روند غالباً با یک اثر غیرمستقیم مثبت جبران میشود که به اعتقاد یک کارشناس صنعتی نیازمند سیاستهای مکمل و حمایتی هستیم که طراحی صحیح این سیاستها میتواند تغییرات فناورانه و سازمانی را به موتور رشد اشتغال و افزایش دستمزد تبدیل کند.
به گزارش خبرآنی، یکی از دغدغههای مهم سیاستگذاران همواره این بوده که تغییرات بهرهوری چگونه میتواند بر اشتغال و دستمزدها اثر بگذارد. ابوالفضل کیانی بختیاری - عضو هیئت علمی سازمان مدیریت صنعتی - در یادداشتی ضمن پاسخ به این پرسش ابعاد گوناگون آن را در سطح بنگاه تحلیل کرد.
تحلیل در سطح بنگاه
شواهد تجربی نشان میدهد که در سطح بنگاه، افزایش بهرهوری معمولاً با رشد اشتغال همراه است. این یافته با دیدگاه رایج که رشد بهرهوری لزوماً به کوچک شدن بنگاه و کاهش نیروی کار منجر میشود، در تضاد است. در واقع، زمانی که یک بنگاه با بهبود بهرهوری خود نسبت به رقبا موقعیت بهتری پیدا میکند، میتواند تقاضای بیشتری جذب کند و در نتیجه اشتغال را افزایش دهد. اثرات مثبت ناشی از رشد فروش و افزایش تقاضا، به طور معمول از اثرات منفی ناشی از بهبود کارایی و اتوماسیون پیشی میگیرند.
یکی از سازوکارهای اصلی این رابطه مثبت، افزایش فروش است. بنگاههای بهرهورتر با ارائه قیمتهای پایینتر و جذب مشتریان بیشتر، فروش خود را افزایش میدهند و این رشد فروش، نیاز به نیروی کار بیشتری را به همراه میآورد. البته بایستی به این موضوع توجه داشت که رابطه بین رشد بهرهوری و رشد اشتغال در سطح بنگاهها ناهمگن است. بنگاههایی که به مرز فناوری نزدیکترند (بنگاههای Frontier)، به طور متوسط اشتغال بیشتری ایجاد میکنند. در مقابل، بنگاههای دورتر از این مرز بهبود بهرهوری خود را نسبتاً سریعتر به افزایش اشتغال تبدیل میکنند. برای نمونه، ضریب اثر رشد بهرهوری یکساله بر تغییر اشتغال پنجساله در پایینترین دهک بنگاهها، برابر با ۰.۱۴۸ است، در حالی که این ضریب برای بنگاههای مرزی ۰.۰۶۶ است. این ارقام نشان میدهد که گرچه بهرهوری در بنگاههای پیشرو نیز بر اشتغال تأثیر مثبت دارد، شدت این اثر کمتر است.
عوامل ساختاری بنگاهها نیز نقش تعیینکنندهای دارند. در صنایعی که شدت سرمایهگذاری در فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) بالاست (صنایعی که مستعد خودکارسازی وظایف هستند) رابطه مثبت بین رشد بهرهوری و رشد اشتغال تضعیف میشود. دادهها نشان میدهد که تعامل بین رشد بهرهوری و شدت سرمایهگذاری ICT، ضریب منفی ۰.۰۱۱۷ دارد. همچنین، در بازارهایی که پراکندگی حاشیه سود بالاست (نشانهای از رقابتپذیری پایین) پیوند بین بهبود بهرهوری و رشد اشتغال ضعیفتر است؛ با ضریب منفی ۰.۰۲۴۶.
تحلیل در سطح صنعت
بررسی رابطه میان بهرهوری و اشتغال در سطح صنعت نشان میدهد که گرچه این ارتباط همچنان مثبت است، اما نسبت به سطح بنگاه ضعیفتر و از لحاظ آماری نیز کمتر معنادار به نظر میرسد. ضعف این رابطه در سطح صنعت میتواند ناشی از فرآیندهای تخصیص مجدد باشد؛ به این معنا که افزایش اشتغال در بنگاههای با بهرهوری بالا، با از دست رفتن شغل در بنگاههای با بهرهوری پایین تا حدودی خنثی میشود. شواهد موجود نشان میدهد که هرچه پراکندگی رشد بهرهوری میان بنگاهها بیشتر باشد، میزان جابهجایی شغلی (ایجاد یا تخریب شغل) نیز در سطح صنعت بالاتر است.
علاوه بر این، بینالمللی شدن صنایع از طریق افزایش صادرات و پیوستن به زنجیرههای ارزش جهانی میتواند با افزایش تقاضا، اثر مثبت بهرهوری بر اشتغال را تقویت کند. به بیان دیگر، در صنایعی که بیش از دیگران در معرض تجارت بینالمللی قرار دارند، رشد بهرهوری (به ویژه بهرهوری ناشی از نوآوریهای فناورانه همچون ثبت اختراع در حوزه هوش مصنوعی) با رشد بالاتر اشتغال همراه است (ضریب مثبت ۰.۰۲۸۱ برای تعامل تغییر بهرهوری و تغییر در میزان در معرض بودن تجارت).
اثرات سرریز در زنجیرههای ارزش
مطالعات انجامشده با استفاده از مدل «لگ توزیعشده» (Distributed Lag) نشان میدهد که افزایش بهرهوری در طول زنجیرههای ارزش داخلی و خارجی میتواند فرصتهای مهمی برای رشد اشتغال ایجاد کند. یافتهها حاکی از آن است که رشد بهرهوری در صنایع بالادستی (تأمینکنندگان)، چه در داخل کشور و چه در خارج، تأثیر مثبت و معناداری بر افزایش اشتغال در صنایع پاییندستی دارد. بر اساس نتایج، رشد بهرهوری در تأمینکنندگان داخلی با ضریب مثبت ۰.۰۰۸۱۴ و در تأمینکنندگان خارجی با ضریب ۰.۰۱۱۴ با افزایش اشتغال در کل صنعت همراه بوده است. شدت اثر سرریز بهرهوری از تأمینکنندگان داخلی و خارجی بر اشتغال تقریباً مشابه است. این اثرات عمدتاً از مسیر رشد بنگاههای موجود بروز پیدا میکنند.
نتیجهگیری و پیامدهای سیاستی
بررسی دادههای ۱۳ کشور طی ۲۰ سال نشان میدهد که در سطح کلان، رشد بهرهوری الزاماً اثر منفی مستقیمی بر اشتغال ندارد. برعکس، هنگامی که تغییرات بهرهوری درون صنایع و میان صنایع مختلف در نظر گرفته میشود، رشد بهرهوری با افزایش اشتغال در سطوح تجمیعی همراه است. این نتایج مؤید آن است که بهبود بهرهوری میتواند نه تنها به رشد اقتصادی، بلکه به رشد اشتغال نیز کمک کند. افزون بر این، افزایش بهرهوری با ارتقای سطح دستمزدها نیز پیوند دارد.
با این حال، باید توجه داشت که رشد بهرهوری معمولاً از مسیر «تخریب خلاق» تحقق مییابد؛ فرآیندی که طی آن بنگاههای ناکارآمد از بازار حذف شده و منابع آنها به سمت بنگاههای کارآمدتر هدایت میشود. از این رو، وجود محیطی مناسب برای تخصیص بهینه منابع و در عین حال حمایت از کارکنانی که تحت تأثیر این جابهجایی قرار میگیرند، ضروری است.
تحلیلهای انجام شده نشان میدهد که اگرچه بهرهوری و اتوماسیون میتوانند به طور مستقیم برخی مشاغل را کاهش دهند، اما این روند غالباً با یک اثر غیرمستقیم مثبت (ناشی از افزایش تقاضا و گسترش بازار) جبران میشود. با این همه، این اثر مثبت برای همه بنگاهها به یک اندازه رخ نمیدهد و نیازمند سیاستهای مکمل و حمایتی است. طراحی صحیح این سیاستها میتواند تغییرات فناورانه و سازمانی را به موتور رشد اشتغال و افزایش دستمزد تبدیل کند. همچنین، تقویت زنجیرههای ارزش و توسعه فعالیتهای بینالمللی بنگاهها میتواند به تحریک تقاضای کل کمک شایانی کند.
انتهای پیام