به گزارش گروه اجتماعی پایگاه خبری خبرآنی، نشست داستانو، دوم اردیبهشت ماه 1404 با حضور سمیه مرادی، منتقد و پژوهشگر ادبیات، مصطفی رضایی، نویسنده رمان و مدرس داستاننویسی و سعید حسین رفیعی نویسنده کتاب آرزو، امیر، بابک، بازی مهره بزرگ در ستاد توسعه فناوریهای نانو و میکرو برگزار شد.
این دومین نشست از سلسله نشستهای داستانو بود که با هدف گفتگو درباره هنر داستاننویسی و نسبت آن با روایت پیشرفت علم و فناوری در ایران برگزار میشود. موضوع این جلسه، نقد و بررسی کتاب آرزو، امیر، بابک، بازی مهر بزرگ بود. این کتاب با هدف روایت داستان توسعه فناوری نانو در حوزه نساجی، با همت ستاد نانو و توسط نشر الگونگار پیشرفت سال 1402 منتشر شده است.
نظریهپردازی و ترس از کیفیت، نباید مانع تولید شود
مصطفی رضایی، دبیر نشست، جلسه را با بیان دو مقدمه آغاز کرد. اول اینکه، با توجه به جدید بودن ژانری که از آن به ادبیات علمی یا روایت پیشرفت یاد میشود، نباید به طور افراطی درگیر نظریهپردازی و بحث فلسفی شد. پرداختن افراطی به این مباحث ما را از فرایند تولید بازمیدارد. ما در یک ژانر جدید نیاز به تجربه کردن و سعی و خطا داریم. نمیشود از ترس تجربه جدید یا تولید کار غیر ایدهآل، تولید را متوقف کرد.
وی گفت از هر کاری، حتی رمانهای بزرگان ادبیات جهان، هم میتوان ایراد گرفت و اینکه کاری به خصوص در یک ژانر جدید و روبهآینده ایرادهایی داشته باشد، چندان مایه نگرانی نیست، بلکه چیزی که علاقهمند به فرهنگ و ادبیات را نگران میکند، بیخیالی و بیتحرکی مدیران علمی و فرهنگی و نویسندگان به ژانر مهمی مانند ادبیات علمی و پیشرفت است.
رضایی که خود سابقه فعالیت علمی و فناورانه در حوزه الکترونیک و رباتیک را دارد افزود: در کارهای فنی و صنعتی هم یک محصول به یکباره در شکل نهایی خودش عرضه نمیشود، بلکه بارها نسخههایی ارائه و هر بار با رفع اشکالات موجود به نسخه کمعیبتر میرسد.
وی گفت: همانطور که ساخت محصولات و ابزارهایی که روال شدهاند، راحتتر است و چندان نیاز به سعی و خطا ندارد، نوشتن آثار در ژانرهای متداول، میتواند سادهتر باشد و در آن ژانرها موضوع، چالش و راهحلها روشنتر است. ولی همانطور که محصولی که ساخت آن برای اولین بار تجربه میشود با چالشهای بیشتری مواجه خواهد بود و گاهی در معرض مسائلی قرارمیگیرد که اصلا پیش از آن مورد توجه نبود، نوشتن در یک ژانر جدید مثل روایت پیشرفت علمی، با مسائلی جدید روبروست که باید به مرور زمان و با نوشته شدن کارهای مختلف و در معرض نقد قرار گرفتن، برطرف شده و به حد بلوغ خود برسد. ترس از تولید، ما را در ادبیات توسعه علم و فناوری پیش نخواهد برد، بلکه اگر ما را به عقب نبرد، بعث درجا زدن ما خواهد بود.
اثر، بزرگی نویسنده را نشان میدهد و نه نام نویسنده
نویسنده کتاب زایو، در پاسخ به این سئوال که آیا نوشته شدن آثار این ژانر توسط نویسندگان بزرگ میتواند مایه رشد سریع این ژانر شود گفت: به نظر من یک نویسنده را به خودی خود نمیتوان بزرگ یا کوچک دانست. اثر یک نویسنده، نشاندهنده جایگاه نویسنده است. و دغدغه نویسنده به شدت در کار او موثر است. من فکر میکنم، دغدغه، سوژه و ذوق نویسنده بیش از پنجاه درصد خروجی کار و مابقی مهارتهای نویسندگی اوست.
برنده جایزه ادبی یوسف و نامزد بخش داستاننوسی جایزه ادبی جلال گفت: اینکه ستاد نانو و نشر الگونگار پیشرفت، چندین سال است که برای نگارش و چاپ کتابهای روایت پیشرفت فناوری نانو تلاش میکنند مایه خوشوقتی است. اینکه ستاد نانو بانی برگزاری جلسات نقد و گفتگو درباره ادبیات پیشرفت علمی شده نیز علاوه بر کمک به نقد و بررسی و بهبود کیفیت آثار، حاوی پیام و معناست. توجه یک نهاد سیاستگذار علم و فناوری به ادبیات پیشرفت علم و فناوری، میتواند نقش مهمی در تولید آثار معتبر و قابل اعتنا در حوزه ترویج علم و روایت توسعه فناوری داشته باشد.
لزوم حضور راهنمای حرفهای، در کنار نویسنده روایت علم و فناوری
سمیه مرادی، پژوهشگر و منتقد ادبی با شاره به صحبتهای رضایی گفت: گرچه نباید درگیر فرمالیسم شد ولی نمیتوان از توجه به قالب صرفنظر کرد. هنگام نگارش یک اثر که هدف روایت علم و فناوری را دارد، حتما باید یک راهنمای حرفهای و مسلط به داستاننویسی و روایت کنار نویسنده باشد.
مرادی افزود: پیرنگ، مهمترین رکن یک داستان است و اگر داستان پیرنگ قوی نداشته باشد، کار در نهایت به هدف خود نخواهد رسید.
وی گفت: در صورتی که داستان حداقلهایی از استاندارد کیفی را داشته باشد میتواند منبع اقتباس برای سایر آثار مانند فیلمنامه سینمایی یا سریال باشد، ولی گاهی کمبود اطلاعات باعث میشود که اقتباس از داستان امکانپذیر نشود.
مرادی با اشاره به شخصیت اصلی کتاب، یعنی آرزو گفت: گاهی شخصیتپردازی حرفهای در یک داستان مانند مریم در سریال در پناه تو، میتواند اثرات فرهنگی و اجتماعی پردامنهای در جامع داشته باشد و باعث تغییر اخلاق و رفتار مخاطبان شود، ولی اگر شخصیتپردازی به خوبی انجام نشود، اثر مورد نظر نویسنده بر مخاطب محقق نخواهد شد.
کاش اسم دیگری برای کتاب انتخاب میشد
مرادی گفت در این جلسه فصل به فصل درباره کتاب صحبت خواهم کرد. او ابتدا به اسم کتاب اشاره کرد و گفت: اسم شبه روشنفکری است و به اسم فیلم آذر، شهدخت، پرویز و دیگران بهروز افخمی پهلو میزند، بنابراین من این اسم را نمیپسندم و اگر با من بود، اسم دیگری را انتخاب میکردم.
مرادی با یادآوری بخشی از مقدمه نویسنده که در آن از رمان خوشههای خشم نام برده است گفت: نویسنده تحلیل درستی از رمان خوشههای خشم ارائه داده است که با یک روایت داستان، تحلیل اجتماعی ارائه میدهد، ولی به نظر میرسد که خود در پیمودن مسیری مانند رمان جاناشتاینبک موفق نبوده است.
وی گفت، اگر قرار است نویسنده، داستان بگوید، نباید در مقدمه مسیر داستان را لو بدهد و متاسفانه این کار در مقدمه این کتاب رخ داده است.
این داستان، ریزبافت نیست
مرادی شروع داستان با فضای درگیری شخصیت داستان با کنکور را خوب دانست اما عدم اثرگذاری جدی این شروع بر بقیه داستان را نقد کرد. او گفت با اینکه در فصل یک اطلاعات مختصری درباره شرایط خانوادگی آرزو بیان شده است، ولی این مختصات در ادامه داستان تقریباً نقشی ندارد و حذف آنها خواننده را با مشکلی مواجه نمیکند.
مرادی بخش مهمی از نقد خود را با تمرکز بر این موضوع بنا کرد و گفت: داستان باید ریزبافت باشد و این در همتنیدگی و ریزبافتی است که باعث جذابیت اثر و درگیر شدن خواننده میشود، ولی در این کار ما این ریزبافتی را نمیبینیم.
وی گفت در بخشهایی از کتاب میشده با توجه به شرایط زمان و مکان از فضاسازی و بیان جزئیات برای شخصیتپردازی حرفهای تر و درگیر کردن بیشتر خواننده استفاده کرد، مثلا گفته شده که آرزو در سال 1357 متول شد، این میاواند معنایی نمادین برای این شخصیت داشته باشد که او فرزند انقلاب است و با استفاده از این معنا، سرسختی و تلاش برای رسیدن به هدف در او را نشان داد، یا جایی از داستان در سال 1388 در تهران اتفاق میافتد که با استفاده از آن شرایط زمانی، میشد برخی از اتفاقات یا محدودیتهایی که در آن ایام در خیابانهای تهران رخ داد را بیان و با استفاده از آن، خواننده را بیشتر درگیر کرد.
نویسنده روایت داستانی باید از تخیل برای پروراندن وقایع استفاده کند
وی افزود: در خیلی از بخشهای این کتاب، پرشهایی را میبینیم که باعث از بین رفتن ریزبافتی و در هم تنیدگی میشود.
وی با اشاره به بخشی از کتاب که درباره تولید آزمایشی 15 عدد جوراب ضد باکتری و سپس سفارش چندهزارتایی سرمایهگذار از آن جوراب، گفت: مگر میشود سرمایهگذار بدون توجه به چالشهای افزایش مقیاس در تولید، به یکباره چنین سفارشی را ثبت کند؟ حتما این افزایش مقیاس، مسائل و چالشهای متعددی را موجب شده که خود میتوانست موضوع بخش قابل توجهی از کتاب باشد. ولی انگار یک پرش وجود دارد و نویسنده به یکباره از پرداختن یک موضوع مهم صرف نظر میکند.
وی گفت: حتی اگر در واقع این افزایش مقیاس به یکباره رخ داده است، نویسنده باید در چنین جایگاهی از تخیل خود استفاده و موضوع را پرداخته میکرد. اسم و طرح جلد این کتاب، انتظار روبرو شدن با یک داستان را برای مخاطب ایجاد میکند، پس اگر جایی در واقعیت هم محتوای لازم وجود ندارد، نویسنده باید با تخیل از پریدن و درشتبافت شدن جلوگیری و خواننده را بایک داستان در هم تنیده همراه کند.
مرادی در ادامه افزود: این عدم درهمتنیدگی و وفاداری نویسنده به بیان همه آنچه در مرحله تحقیق به آن دست یافته بود، در برخی بخشهای کتاب، آن را به گزارشی تبدیل میکند که حجم زیادی از محتوا مانند یک چاه نفت، بدون پردازش و پالایش عرضه شده است. در واقع، ماهیت این کتاب چندان روشن نیست؛ گزارش است، روایت، داستان یا تحلیل؟
فصلهایی برای تحلیل در بین داستان؛ کاری غیر حرفهای
در ادامه، مرادی با اشاره به فصلهای زوج کتاب که در آنها تحلیل فرانید توسعه فناوری نانو در حوزه نساجی و نقش ستاد نانو و نسلهای مختلف حمایت ستاد از فناوران و کسب و کارها ارائه شده، گفت: این غیرحرفهای ترین کاری بوده که میشده در چنین کتابی انجام داد. نویسنده در حال بیان یک داستان است و خواننده را به یکباره وارد یک فضای کاملا متفاوت میکند. انگار نویسنده میخواسته در این بخشها به ستاد نانو ادای دین کند! در صورتی که اگر بنا بود نقش ستاد نانو و حمایتهای آن هم بیان شود، بهتر بود این اتفاق در دل داستان رخ دهد، نه اینکه شبیه به یک پیام بازرگانی در میانه یک فیلم نمایش داده شود.
چالش اصلی شخصیت داستان مشخص نیست
مرادی انتقاد خود را با اینگونه ادامه داد که چالش اصلی شخصیت داستان یعنی آرزو اصلا مشخص نیست. آرزو به دنبال چه میگردد؟ مساله اصلی آرزو چیست و دارد برای چه چیزی تلاش میکند.
وی گفت: این برای یک داستان ضروری است که مسئله شخصیت اصلی داستان برای خواننده کاملا روشن باشد و اتفاقاتی که در داستان رخ میدهد برای حل این مساله باشد و احتمالا وقایع دیگری که مساله را پیچیدهتر و حل آن را سختتر میکند. ولی به نظر من، در این داستان، چالش اصلی آرزو برای خواننده روشن نیست.
نقد باید طنین رسانهای داشته باشد
در ادامه سعید حسین رفیعی نویسنده کتاب ضمن تشکر از نقدهای ارائه شده گفت: من از نقد کتاب استقبال میکنم و امیدوارم چنین نقدهایی طنین رسانهای هم داشته باشد، تا دیگران از آن بیاموزند.
رفیعی افزود: نگارش این کتاب پیچیدگیهای خاصی داشت. زیر هدف ستاد نانو از تدوین این کتاب روایت داستان ورود فناوری نانو به حوزه نساجی بود که فناوران و شرکتهای متعددی در آن نقش داشتند. لذا همانطور که خانم مرادی گفتند ما با حجم زیادی از اطلاعات روبرو بودی و باید آنها را به شکلی تنظیم میکردیم که ضمن بیان یک داستان حدود 15 ساله، بتواند جذابیت و ریزبافتی را هم داشته باشد. لذا باید توجه داشت که علت وجود برخی اشکالات اشاره شده، به موضوع کتاب بازمیگردد. از سوی دیگر، زمان نگارش این کتاب، ما تجربه لازم برای روایت داستانی حرفهای تر را نداشتیم و اگر بنا باشد بار دیگر این کتاب را بنویسیم، روایت بهتری خواهد داشت.
رفیعی گفت: کتاب جدیدتر ما به نام سحرهای لیا که روایت داستان یکی از بزرگان کشور در صنعت پتروشیمی است، با اینکه داستان یک شخص را روایت میکند، به خاطر توجه به جزئیاتی که مرادی به برخی از آنها اشاره کرد، بیش از دو برابر کتابهای قبلی ما حجم دارد.
در یک روایت بیش از 10 ساله، نمیتوان همه جزئیات را ذکر کرد
رفیعی با اشاره به نقد مرادی درباره پرش در داستان گفت: در چنین داستانی که به روایت بیش از 10 سال از زندگی شخصیتهای داستان میپردازد، نمیتوان همه وقایع را با جزئیات بیان کرد که در این حالت کتاب چندهزار صفحه خواهد شد. او با اشاره به برخی از رمانهای پرآوازه جهان ادبیات گفت: در بسیاری از رمانها ما پریدن زمانی را شاهد هستیم، همینطور در رمانها شخصیتهایی حاضرند که نویسنده اشاره مختصری و لزوما از قبل در داستان جاگذاری نشده تا در جایی از داستان از آنها بهرهبرداری شود.
نویسندگان بزرگ هم در داستانهای خود از گزارش استفاده کردهاند
رفیعی با اشاره به شاهدی از کتاب بینوایان گفت: بیان گزارشگونه در دل داستان لزوما چیز بدی نیست. ویکتورهوگو در بینوایان شاید چیزی نزدیک به بیست صفحه درباره سیستم فاضلاب شهری پاریس گزارش میدهد.
رفیعی در پاسخ به نقد مرادی به پیرنگ نداشتن داستان و مشخص نبودن چالش اصلی آرزو گفت: به نظر میرسد که داستان به خوبی خواند نشد. اتفاقا روایت، پیرینگی قوی دارد و مشخص است که چطور رویکرد آرزو نسبت به نساجی تغییر میکند و بعد در همین رشته تا دوره دکتری ادامه تحصیل میدهد. رفیعی درباره ضعف در شخصیتپردازی چهرههای غیر اصلی داستان گفت: لازم نیست برای حرف زدن از یک شخصیت داستانی در میانه یا انتهای داستان، حتما آن شخصیت از ابتدا در ماجرا معرفی شده باشد. گاهی شخصیت اثر محدودی دارد و ممکن است فقط در یک صحنه حضور داشته باشد.
خوانندگان، این کتاب را روان و خوشخوان میدانند
مدیر انتشارات الگونگار پیشرفت گفت: ما بازخوردهای متعددی درباره این کتاب گرفتیم. خیلی از خوانندههای عمومی که علاقهمند به داستان و اهل خواندن رمان بودند، از روانی و ساده خواندن شدن این کتاب تعریف میکردند. برخی از فعالان حوزه سیاستگذاری علم و فناوری، این کتاب را داستان زیسته خودشان میدانستند، البته نقدهایی هم نسبت به کتاب وارد شده است.
رفیعی گفت: درباره فصلهای زوج که در آنها تحلیل روند توسعه فناوری نانو در ایارن بیان شده هم نظرات مختلفی دریافت کردیم. برخی موافق حذف، برخی کوتاه شدن و عدهای هم موافق باقی ماندن این فصول بودهاند. رفیعی از حاضران در این میزگرد هم درباره این فصول نظرخواهی کرد که نظر هر سه نفر بر حذف شدن این فصلها بود.
در حال یادگیری روایت پیشرفت علم و فناوری هستیم
با توجه به مباحثی که درباره فرایند تعریف و حمایت از پروژه تحقیق و نگارش این کتاب بیان شده، محمد نمازی مدیر برنامه ثبت تجربه و روایت توسعه فناوری نانو در ایران گفت: ما در مسیر بیش از ده ساله روایت پیشرفت علم و فناوری در ایران، سعی کردهایم به مرور زمان و با ارائه آثار مختلف یاد بگیریم.
نمازی افزود: هدف اولیه ما از این کار، کشف و روایت اگلوی توسعه فناوری نانو در ایران بود و اولین کارهای انجام شده در این حوزه مانند داستان نانوتافته، سعی کردهرویدادهای اند که توسعه یک فناوری و محصول را از جنبههای فنی و مدیریتی مورد بررسی قرار دهند و با روایت این مسیر از جوانب مختلف، مخاطب متخصص را با ویژگیهای توسعه فناوری در ایران آشنا کنند. از همین رو بوده است که کتابی مانند داستان نانوتافته در دوره دکتری رشته مدیریت فناوری هم تدریس شده است.
وی اضافه کرد: ولی به مرور زمان آثار ما به مخاطب عمومی نزدیکتر شدند و در حال حاضر سعی میکنیم آثار برای مخاطب عمومی نیز مناسب باشد یا حداقل به یک جنس محدود از مخاطبان اختصاص نداشته باشد.
نمازی گفت: این سعی و خطا و تغییر سبک، به این معنا نیست که ما از ابتدا سراغ متخصص روایت نرفتهایم، بلکه از آن جهت است که این ادبیات اصلا در ایران وجود نداشت. لذا ما باید ضمن اجرای این کار، یاد میگرفتیم و کارها را بهبود میدادیم.
جوراب نانویی؛ میتوانست سوژهای جذاب برای روایت باشد
نمازی با توجه به نقد مرادی نسبت به اسم کتاب و درشتباف بودن کتاب گفت: من با انتخاب این موضوع که به صورت کلی به نساجی بپردازد موافق نبودم و پیشنهاد پرداختن به جوراب به عنوان موضوع اصلی کتاب را ارائه دادم. گرچه جوراب از پستترین محصولات مرتبط با فناوری نانو است و ما هم دوست نداریم نانو در ایران به جوراب شناخته شود، ولی به نظر من این محصول ظرفیت خوبی برای داستانپردازی، روایت و ارتباط با مخاطب داشت.
نمازی با توجه به نقدهای مرادی، نظر ایشان را به عنوان منتقد ادبیات، برای نحوه تعریف این کار جویا شد و ایشان گفت: من هم با سوژه جوراب موافق بودم، ولی وقتی در پایان کتاب، به محصول شکمبند بارداری رسیدم، با توجه به اینکه سوژه کتاب خانم بود، این موضوع به نظرم جذابتر آمد.
در پایان رضایی ضمن تشکر از رفیعی برای حضور در جلسه و شنیدن نقدهای ارائه شده و تشکر از ستاد نانو برای میزبانی از این میزگرد، گفت: به امید خدا این جلسات ادامه خواهد داشت و ما در جلسات بعدی سعی خواهیم کرد بیشتر به نکات فنی بپردازیم. هدف ما در این نشستها نه اظهار فضل و مثلا تضعیف یک کتاب یا نویسنده آن است، بلکه ما میخواهیم با بیان مباحث فنی و ادبی، به افزایش کیفیت و بیشتر دیده شدن کتابهای روایت پیشرفت علم و فناوری در ایران کمک کنیم.
انتهای پیام/