به گزارش پایگاه خبری خبرآنی، کارلو آنچلوتی! زمانی که او برای نخستین بار به رئال مادرید آمد، این باشگاه پس از وقفهای طولانی موفق به کسب قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا شد و جشن دهمین جام خود را برگزار کرد. سپس کارلو بار دیگر به جمع رئال پیوست. در آن زمان نگرانیهایی وجود داشت که او نسخهای منسوخ شده از زینالدین زیدان باشد و این به تعبیر بسیاری گامی به عقب برای مادرید به شمار آید. با این حال، آنچلوتی توانست دو قهرمانی دیگر در لیگ قهرمانان اروپا کسب کند و به جمعآوری جامها در اسپانیا ادامه دهد و در عین حال، به پرورش چندین بازیکن اصلی بپردازد که هماکنون نقشهای کلیدی را در تیم ایفا میکنند.
رئال مادرید در این فصل با مشکلاتی نظیر کمبود بازیکن، مصدومیت بازیکنان و نیاز به حضور موثر وینیسیوس، کیلیان امباپه، رودریگو و جود بلینگام در زمین روبرو بوده است. علاوه بر این، انجام این کار به بهترین شکل ممکن و در سریعترین زمان مورد نیاز است. کارلو با عزت و اعتماد به نفس این چالشها را پذیرفت، اما رئال مادرید نتوانست از پس این مشکلات برآید و با لباس خامهای خود بدون لکه و عیب ظاهر شود.
شکست 3 بر صفر در لندن به طرز معناداری به کارنامه آنچلوتی باز میگردد. او در تعویضهای خود به شدت دیر عمل کرد و به آرسنال اجازه داد تا رئال را از هم بپاشد. بازی برگشت در مادرید به شدت داغ شده بود. اما نتیجه به هیچ وجه مطلوب نبود و رئال مادرید در این بازی به شدت ضعیف ظاهر شد.
شکست آرسنال دشوار به نظر میرسید و این مسابقه نشان داد که رئال چقدر از مسیر صحیح فاصله گرفته و تا چه حد دچار اشتباهات شده است. بازگشتهای معجزهآسا در گذشتهای نه چندان دور برای رئال مادرید معمولاً از دل هرج و مرج و اضطراب به وجود میآمد. رئال مادرید میتوانست حریفان را مجذوب خود کرده و به آنها شک و تردید تزریق کند. در چنین فضایی، جایی برای آرامش نبود و رئال به خوبی از لحظاتی که حریف ممکن بود دچار تزلزل شود، بهرهبرداری میکرد. اما در بازی برگشت مقابل آرسنال، آنها سعی کردند کمی از هرج و مرج استفاده کنند، اما آرسنال به خوبی متوجه شد که دلیلی برای وحشت وجود ندارد.
تیم میکل آرتتا به خوبی در بازی دوم عمل کرد. بار دیگر شاهد پیروزی نظم تیمی بر یک مجموعه از افراد باهوش بودیم. این بدان معنا نیست که رویکرد اول برای ساخت یک بازی لزوماً بهتر از رویکرد دوم است. در اینجا تنها درباره یک تقابل خاص و تیمهای خاص صحبت میکنیم. اما واقعیت این است که آرتتا با سیستم خود بهترینها را از بازیکنان آرسنال بیرون آورد، در حالی که آنچلوتی نتوانست این کار را برای بازیکنان رئال انجام دهد. در مورد کارلو، این یک مورد تصادفی نیست؛ این مشکل به طور پیوسته در طول فصل نمایان میشود.
زمان تغییر در رئال مادرید فرا رسیده است و این مسأله فقط به مربی محدود نمیشود. تغییراتی در ترکیب تیم نیز لازم است. اول از همه، رئال نیاز به گسترش دارد. همچنین برخی از بازیکنانی که در حال حاضر در مادرید هستند، باید از این تیم جدا شوند. لوکا مودریچ نیز هرگز جوانتر نخواهد شد. او یک نابغه است، اما در آستانه 40 سالگی قرار دارد. رئال مادرید به نیروهای تازه نفسی نیاز دارد و مهمتر از همه به کیفیت.
علاوه بر این، رئال مادرید به ایدهای نوین نیاز دارد و سنت اصلی آن برنده شدن است. تیم قطعا میتواند از یک دیدگاه تازه، به ویژه از یک مربی جدید بهره ببرد. آیا آنچلوتی قادر به ایجاد این چشمانداز نوین است؟ این یک پرسش بزرگ است.
نمیخواهیم به راحتی بگوییم که این امر غیرممکن است. پس از همه، زمانی که کارلو در سال 2021 بازگشت، کمتر کسی تصور میکرد که او به این سرعت انرژی تازهای به تیم بدمید و ماهیچههایی جدید در قالب وینیسیوس، رودریگو و فده والورده بسازد و به جمعآوری موفقیتهای متعدد بپردازد.
اما به راحتی نمیتوان گفت که این تغییرات در آینده اتفاق نخواهد افتاد. نقاط قوت آنچلوتی مدتهاست که شناخته شدهاند، درست مانند نقاط ضعف او. اگر فردی باشد که به تغییر فکر نکند، او است. بنابراین تصور اینکه کارلو ناگهان راهکارهای نوآورانهای را ارائه دهد و تیم را به طور بنیادین دگرگون کند، دشوار است.
یک نکته واضح است؛ نمیتوانیم همانطور که هستیم باقی بمانیم. رئال مادرید باید انتخاب کند؛ آیا آنچلوتی را حفظ کند و به او کارت سفیدی بدهد (برای مثال، فرصت جدایی از یکی از فوقستارهها مانند وینیسیوس)، یا یک مربی جدید را به خدمت بگیرد و تیم را به او بسپارد. هر دو مسیر پرخطر است، اما نباید هیچ یک از آنها را به تعویق بیندازند. انتخاب مسیر صحیح بسیار اهمیت دارد، زیرا اگر رئال مادرید در تصمیمگیری تأخیر کند و با وضعیتی معمولی وارد فصل آینده شود، مشکلات کنونی به مراتب وخیمتر خواهد شد.
انتهای پیام/