پیش دستی نتانیاهو برای کاستن اثر سیاسی مذاکره

گروه سیاسی – ‌پایگاه خبری خبرآنی: در جریان دیدار دوشنبه شب بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، با دونالد ترامپ، نتانیاهو به‌طور ناگهانی بحث لیبی را در ارتباط با مذاکرات احتمالی با ایران مطرح کرد. این اشاره، بخشی از یک استراتژی حساب‌ شده بود، هدف نتانیاهو از این اقدام ایجاد این ذهنیت است که هرگونه توافق با ایران به سرنوشتی مشابه لیبی منجر خواهد شد. سرنوشتی که در آن برنامه هسته‌ای لیبی به‌طور کامل برچیده شد و این کشور در نهایت به بی‌ثباتی و فروپاشی کشیده شد. 

درحالی که نتانیاهو سعی داشت پیش از هرگونه توافقی اثر رسانه‌ای آن را به نفع خود جهت دهی کند، دونالد ترامپ در این دیدار هیچ تأییدی بر این چارچوب ارائه نکرد که این موضوع خود پرسش‌هایی را درباره میزان هماهنگی میان دو طرف برانگیخت.

 

ادراک سازی نتانیاهو

اظهارات نتانیاهو در دیدار دیشب را می‌توان تلاشی برای شکل‌دهی به ادراک عمومی و سیاسی درباره هرگونه توافق احتمالی با ایران دانست. او با اشاره به مدل لیبی، که در سال 2003 به‌طور داوطلبانه برنامه تسلیحات کشتار جمعی خود را کنار گذاشت و مواد و تجهیزات هسته‌ای‌اش را به غرب تحویل داد، سعی کرد این پیام را القا کند که هر توافقی با ایران باید به برچیده شدن کامل برنامه هسته‌ای این کشور منجر شود. 

این چارچوب‌سازی دو هدف اصلی را دنبال می‌کند: اول، تضعیف هرگونه توافق احتمالی پیش از شکل‌گیری آن با ایجاد این ذهنیت که ایران در نهایت تسلیم خواهد شد و مانند لیبی به ورطه ضعف و فروپاشی خواهد افتاد؛ دوم، افزایش فشار روانی و دیپلماتیک بر ایران و متحدانش با ترسیم آینده‌ای نامطلوب.

او با تشبیه هرگونه توافق به مدل لیبی، قصد دارد این ذهنیت را ایجاد کند که ایران در نهایت بازنده خواهد بود، حتی اگر به توافقی دست یابد. این استراتژی نه‌تنها برای فشار بر ایران، بلکه برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی در آمریکا و اسرائیل نیز طراحی شده است. با این حال، موفقیت این چارچوب‌سازی به میزان پذیرش آن از سوی ترامپ و متحدانش بستگی دارد، که تاکنون نشانه‌ای از همراهی قاطع با آن دیده نشده است.

سناریوهای پیش رو 

اگر مذاکرات میان ایران و آمریکا، که در حال حاضر به‌صورت غیرمستقیم و از طریق واسطه‌هایی مانند عمان پیش می‌رود، به شکست منجر شود، احتمال تشدید اقدامات آمریکا در پنج تا شش ماه آینده وجود دارد. 

دونالد ترامپ، که در داخل آمریکا با فشارهای اقتصادی و اجتماعی ناشی از سیاست تعرفه‌ها مواجه است، ممکن است پس از سامان‌دهی به مسائل داخلی، تمرکز خود را بر ایران معطوف کند. 

در این سناریو، تشدید تحریم‌ها یا حتی اقدام نظامی محدود، به‌عنوان ابزارهایی برای افزایش فشار بر تهران، محتمل است. این رویکرد با تهدیدهای پیشین ترامپ، از جمله در نامه اخیرش به ایران که ترکیبی از پیشنهاد مذاکره و تهدید نظامی بود، همخوانی دارد. در مقابل، اگر مذاکرات به توافقی منجر شود، اظهارات دیشب نتانیاهو می‌تواند به‌عنوان تلاشی برای تضعیف آن از پیش تفسیر شود.

تفاوت‌های بنیادین  برنامه هسته‌ای ایران و لیبی

برای پاسخ به این پرسش که آیا ایران برنامه‌ای مشابه لیبی دارد، باید به تفاوت‌های بنیادین میان این دو مورد توجه کرد. برنامه هسته‌ای لیبی، که در اوایل دهه 2000 تحت فشارهای بین‌المللی متوقف شد، از نظر ساختاری، فنی و راهبردی با برنامه ایران قابل‌ مقایسه نیست.

برنامه هسته‌ای لیبی در زمان معمر قذافی فاقد پایه‌های علمی و صنعتی مستقل بود. لیبی در اواخر دهه 1990 و اوایل 2000، از طریق شبکه عبدالقادر خان، دانشمند پاکستانی، به تعدادی سانتریفیوژ آلوده و مقدار محدودی اورانیوم غنی‌شده دست یافت. این تجهیزات عمدتاً از بازار سیاه خریداری شده بود و لیبی نه دانشمندان برجسته‌ای در این حوزه داشت و نه زیرساخت‌های لازم برای توسعه مستقل فناوری هسته‌ای. در نتیجه، وقتی قذافی در سال 2003 تصمیم به کنار گذاشتن برنامه هسته‌ای گرفت، این اقدام به‌سادگی با تحویل مواد و تجهیزات به آمریکا و بریتانیا عملی شد، زیرا لیبی فاقد توان بازتولید آن بود.

در مقابل، برنامه هسته‌ای ایران ریشه در دهه‌ها تلاش علمی و صنعتی دارد. ایران از دهه 1350، با تأسیس سازمان انرژی اتمی و همکاری با کشورهای غربی، فعالیت‌های هسته‌ای خود را آغاز کرد. پس از انقلاب 1979 و قطع همکاری‌ها با غرب، تهران به توسعه دانش بومی روی آورد. امروزه ایران نه‌تنها به چرخه کامل سوخت هسته‌ای دست یافته، بلکه دارای هزاران سانتریفیوژ فعال و نسل‌های پیشرفته‌تر مانند IR-6 و IR-8 است. این دانش بومی به این معناست که حتی اگر تمام مواد غنی‌شده  از بین برود ایران قادر است در بازه زمانی مشخصی آن را بازتولید کند؛ امکانی که لیبی هرگز نداشت.

حجم و گستردگی برنامه هسته‌ای ایران با لیبی قابل مقایسه نیست

لیبی در زمان توقف برنامه‌اش، تنها چند صد کیلوگرم اورانیوم غنی‌ شده با درصد پایین در اختیار داشت که به‌راحتی قابل جمع‌آوری و انتقال بود. این مواد در یک مکان مشخص ذخیره شده بودند و هیچ پیچیدگی خاصی در برنامه این کشور وجود نداشت. 

در مقابل، ایران حجم قابل‌ توجهی اورانیوم غنی‌شده تولید کرده که بر اساس گزارش‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، تا پایان 2024 به بیش از 5 تن اورانیوم با غنای مختلف رسیده است. مهم‌تر اینکه، مکان دقیق ذخیره‌سازی این مواد به‌طور کامل مشخص نیست و تأسیسات متعددی مانند نطنز و فردو در این برنامه نقش دارند. این گستردگی و پیچیدگی، حذف کامل برنامه ایران را، برخلاف لیبی، عملاً غیرممکن می‌سازد.

علاوه بر این، تجربه لیبی برای ایران یک درس عبرت است، نه یک الگو. پس از تحویل برنامه هسته‌ای، لیبی نه‌تنها از تحریم‌ها رهایی نیافت، بلکه در سال 2011 با مداخله نظامی ناتو مواجه شد و به فروپاشی کامل کشیده شد. 

این تجربه باعث شده که ایران هرگونه توافقی که به کنار گذاشتن کامل برنامه هسته‌ای منجر شود را به‌عنوان تهدیدی برای امنیت ملی خود تلقی کند. به همین دلیل، ایران بر حفظ حق غنی‌سازی در چارچوب پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) تأکید دارد و هرگونه پیشنهاد مشابه مدل لیبی را رد می‌کند.

انگیزه‌های نتانیاهو و واکنش ایران 

با توجه به تفاوت‌های ذکر شده، مقایسه برنامه هسته‌ای ایران با لیبی از اساس نادرست است. لیبی یک برنامه هسته‌ای محدود و وابسته داشت که به‌راحتی قابل برچیدن بود، در حالی که ایران یک صنعت هسته‌ای پیشرفته و خودکفا ایجاد کرده است. این تفاوت‌ها نشان می‌دهد که هدف نتانیاهو از طرح این مقایسه، بیشتر سیاسی و روانی است تا مبتنی بر واقعیت‌های فنی. او با این چارچوب‌سازی سعی دارد ایران را در موقعیتی مشابه لیبی قرار دهد، اما واقعیت این است که ایران نه از نظر توان علمی و نه از نظر راهبرد سیاسی، شباهتی به لیبی ندارد.

انگیزه نتانیاهو از این چارچوب‌سازی را می‌توان در نگرانی اسرائیل از قدرت منطقه‌ای ایران جست‌وجو کرد. اسرائیل، که خود دارای زرادخانه هسته‌ای اعلام‌ نشده است، برنامه هسته‌ای ایران را تهدیدی استراتژیک می‌بیند. نتانیاهو با طرح مدل لیبی، تلاش می‌کند هرگونه توافق احتمالی را از ابتدا به‌عنوان یک شکست برای ایران و یک پیروزی برای اسرائیل جلوه دهد. این رویکرد همچنین می‌تواند فشار بر آمریکا را برای اتخاذ موضعی سخت‌تر علیه ایران افزایش دهد.

در مقابل، ایران با تأکید بر مذاکرات غیرمستقیم از طریق عمان و رد هرگونه مذاکره مستقیم با آمریکا، نشان داده که قصد ندارد تحت فشار چنین چارچوب‌ سازی‌هایی قرار گیرد. پاسخ صریح عباس عراقچی به اظهارات ترامپ و تأکید بر تداوم کانال عمان، بیانگر این است که ایران نه‌تنها از مواضع خود عقب‌نشینی نمی‌کند، بلکه به‌دنبال حفظ ابتکار عمل در این فرآیند است.

انتهای پیام/

منبع : تسنیم

آخرین خبر ها

پربیننده ترین ها

دوستان ما

گزارش تخلف

همه خبرهای سایت از منابع معتبر تهیه و منتشر می‌شود. در صورت وجود هرگونه مشکل از طریق صفحه گزارش تخلف اطلاع دهید.