گروه سیاسی پایگاه خبری خبرآنی- مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی اخیراً در کسوت مسئول یک نهاد ظاهراً فراملی، لفاظیهایی را ناظر بر ماهیت فعالیتهای هستهای ایران و نحوه همکاریهای فراپادمانی کشورمان و آژانس صورت داده که با انتقاد شدید جمهوری اسلامی ایران مواجه شده است.
در اینجا قصد نداریم از نقض عهدهای مکرر آژانس در توافقات دوجانبه تهران-وین (از جمله سند همکاری مارس 2023) سخن به میان آوریم، زیرا بر همگان مسجل است که آژانس بینالمللی انرژی اتمی سالهاست تبدیل به مهره بازی ضدایرانی غرب و رژیم صهیونیستی در نظام بین الملل شده و این روند در دوران مدیریت رافائل گروسی تحت تاثیر عُلقههای پنهانی و آشکار او به لابیهای قدرت در واشنگتن، تلآویو و بروکسل تشدید شده است.
آنچه باید در برهه حساس کنونی مدنظر قرار داد، معطوف به جایگاه و نقشی است که ترامپ در پازل استراتژی مهار حداکثری ایران، برای گروسی در نظر گرفته و مدیرکل غیرمستقل آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز بهصورتی خودخواسته و کاملاً آگاهانه به آن تن داده است.
بنابراین، مواضع اخیر گروسی را صرفاً باید از بُعد فرامتنی (و نه حقوقی) مدنظر قرار داد زیرا چنین مواضعی ارزش و عیار فنی- حقوقی ندارد. آژانس بین المللی انرژی اتمی در پازل استراتژی مهار حداکثری ایران که از سوی دولت ترامپ و با همراهی تروییکای اروپایی ترسیم شده، در کسوت یک کاتالیزور (عامل تسریعکننده) میکند: جایی که اصرار دارد ایران دامنه دسترسیهای بازرسان آژانس در فردو را با هدف سنجش میزان ذخایر اورانیوم 60 درصدی و 20 درصدی خود تسریع کند.
همانگونه که مشاهده میشود، میان مطالبات آژانس و مواضع سیاسی و ضدایرانی واشنگتن و اتحادیه اروپا نوعی هارمونی آشکار وجود دارد. مواضع و رویکرد این سه بازیگر ( آژانس ، آمریکا و اتحادیه اروپا) در بطن یک رویکرد راهبردی واحد تعریف میشود.
تا قبل از حضور ترامپ در کاخ سفید، شاهد اصرار آژانس و طرفهای اروپایی درخصوص پذیرش مطالباتشان قبل از حضور رسمی جمهوریخواهان در کاخ سفید بودیم این در حالیست که همپوشانی مطلق آژانس و اتحادیه اروپا با سیاستهای ضدایرانی کاخ سفید (اعم از اینکه کدام حزب در مسند قدرت حضور دارد) گزاره ایست که مثال نقضی برای ابطال آن اساساً وجود ندارد!
حتی قبل از حضور رسمی ترامپ در کاخ سفید، افرادی مانند مارکو روبیو در اینخصوص رایزنیهای مستمری با وزرای خارجه آلمان، انگلیس و فرانسه و فراتر از آن، شخص رافائل گروسی صورت دادهاند.
نکته پایانی و مهم، معطوف به نوع مواجهه با مثلث "آمریکا-آژانس -تروییکای اروپایی"در شرایط کنونی است. واقعیت امر این است که نقشه راه مشترک این بازیگران، معطوف بر گزارههایی فرامتنی و پیشفرضهایی قطعی (از دید خود آنها) صورت گرفته است.
این نقشه راه زمانی مخدوش میشود که پیشفرضهایی مانند "پذیرش اجباری هرگونه توافقی از سوی ایران" یا "موافقت ایران با تحدید توان خود در ابعاد گوناگون" ابطال شود. ابطال این پیشفرضها نیز صرفاً با اصرار بر مولفههای امنیتی، هستهای، دفاعی کشورمان امکانپذیر خواهد بود.
انتهای پیام/