به گزارش خبرنگار اجتماعی پایگاه خبری خبرآنی، دکتر مهدی محمدی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در همایش ملی هوش مصنوعی و هوشمندسازی صنعتی IRANAI4 اظهار کرد: اگر موضوع هوش مصنوعی را جدی نگیریم، بهویژه از منظر سرمایهگذاری، به نظر میرسد که مسئله هوشمندسازی بیشتر از اینکه فرصت ایجاد کند، به یک تهدید تبدیل خواهد شد. میخواستم امروز در مورد موضوعی صحبت کنم که بتواند به ظرفیتی که تحت عنوان هوشمندسازی در ایران در حال شکلگیری است، کمک کند.
محمدی تصریح کرد: بازی توسعه، بهویژه در موضوعات جدید، معمولاً براساس مکانیزم بزرگکردن هستههایی شکل میگیرد که در آن حوزه ایجاد شدهاند. به عنوان مثال، وقتی اقتصاد دیجیتال را پس از حباب داتکام از اوایل سال 2000 در آمریکا مشاهده میکنید، میبینید که شروع به رشد کرده و هستههای اولیهای مانند گوگل، فیسبوک و آمازون شکل گرفتهاند که این شرکتها بهتدریج مسیر رشد و بزرگشدن خود را طی کردند.
وی ادامه داد: بنابراین، توسعه همیشه بر اساس مفهومی به نام «بلوکهای توسعه» شکل میگیرد. هرچه این بلوکهای توسعه بزرگتر باشند، مسیر توسعه سریعتر ساخته میشود. نمیتوان تنها با ظرفیت شرکتهای استارتآپی و SME، توسعه را در دنیا رقم زد. به عنوان مثال، در اقتصاد آمریکا نزدیک به 60 درصد اقتصاد در دست 10 شرکت بزرگ است و در فنلاند 70 درصد اقتصاد در اختیار نوکیا است. SMEها در زنجیرههای بزرگ اقتصادی نقش ایفا میکنند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت: حالا در اقتصادی مانند ایران، با مفهومی جدید مانند هوشمندسازی و هوش مصنوعی، چه باید کرد؟ ما در حال حاضر شرکتهای بزرگی در این حوزه نداریم. یکی از همین شرکتهای بزرگ که در مورد آن صحبت شد، حدود 500 تا 1000 پرسنل دارد. اما واقعیت این است که در دنیا سه مکانیزم رشد، معمولاً برای استارتآپها و شرکتهایی که در مسیر فناوریهای جدید در حال رشد هستند برای مقیاسپذیری آنها، وجود دارد:
1. ورود به بورس: این شرکتها ابتدا از طریق سرمایهگذاری خصوصی رشد میکنند و سپس وارد بورس میشوند. به عنوان مثال، فیسبوک در آمریکا این مسیر را طی کرد.
2. ادغام و تملک: در این مکانیزم، شرکتهای بزرگ، شرکتهای کوچکتر یا استارتآپها را خریداری میکنند. این اتفاقی است که اخیراً در حوزه هوش مصنوعی رخ داده است. به عنوان مثال، مایکروسافت، آمازون و گوگل شرکتها و استارتاپهای بزرگ هوش مصنوعی را خریداری کردهاند. Open Ai را مایکروسافت خریداری کرده است.
3. کنسرسیوم: در نبود مکانیزمهای جذاب برای ورود به بورس، این مکانیزم پررنگ میشود. در این روش، مجموعهای از شرکتهای کوچک با شرکتهای بزرگ در کنار هم قرار میگیرند و یک کنسرسیوم برای همافزایی تشکیل میدهند.
محمدی گفت: موضوع ارائه من با توجه به آمار و ارقامی که در مورد وضعیت هوش مصنوعی و هوشمندسازی در ایران داریم، این است که ما با موجودیتهای کوچکی به نام SMEها و شرکتهای دانشبنیان و استارتآپها مواجه هستیم که از یک سو ظرفیتهای پراکنده ایجاد کردهاند و از سوی دیگر هنوز نتوانستهاند اعتماد شرکتهای بزرگ در صنایعی مانند پتروشیمی، فولاد، معادن و بانکداری را جلب کنند. بنابراین، این شرکتها ناچارند کنار هم قرار بگیرند.
وی تأکید کرد: دوستان دانشگاه شریف گزارشی در مورد وضعیت هوش مصنوعی در ایران تهیه کردهاند که بد نیست حضار آن را مشاهده کنند. در این گزارش، آمار و ارقامی وجود دارد که نشان میدهد در دنیا 94 درصد شرکتها هوش مصنوعی را برای 10 سال آینده بسیار مهم میدانند، اما در ایران تنها 54 درصد شرکتها به اهمیت آن پی بردهاند. این نشان میدهد که ما هنوز در درک اهمیت این موضوع عقب هستیم.
محمدی گفت: تخمین پذیرش هوش مصنوعی، یعنی میزان استفاده هوش مصنوعی در شرکتهای ایرانی، در مقایسه با آمریکای شمالی که بیشترین میزان استفاده را با حدود 61 درصد شرکتها دارد، نشان میدهد که در ایران این عدد حتی نسبت به متوسط جهانی، یکسوم است. این موضوع نشان میدهد که ما هنوز اهمیت این فناوری را بهدرستی درک نکردهایم.
وی گفت: به نظر من، هوش مصنوعی مهمترین فناوریای است که بشر در طول تاریخ خلق کرده است. تاکنون هیچ فناوریای ایجاد نکردهایم که خودمان را دگرگون کند. همیشه فناوریهایی خلق کردهایم که به عنوان ابزار، توانمندیهای ما را افزایش دادهاند، اما این فناوری توانمندیهای ما را از بین میبرد. هوش مصنوعی جایگزین خلاقیت، تصمیمگیری، حل مسئله و حتی مهمترین قابلیتهای ما مانند تفکر و تعقل شده است. آیا میتوان نسبت به چنین فناوری بیتفاوت بود؟
وی تصریح کرد: در 16 تا 17 درصدی که از فناوری هوش مصنوعی استفاده میکنند، جالب است که نرخ پذیرش در شرکتهای بزرگ به مراتب بیشتر از شرکتهای کوچک است و دلیل آن هم هزینههای بالاست. در همین گزارش، جالب است که وقتی نگاه میکنیم، میبینیم فقط 10 درصد از پروژههای هوش مصنوعی در صنعت بالای 4 میلیارد تومان هزینه شدهاند، در حالی که 90 درصد پروژههای هوش مصنوعی زیر 4 میلیارد تومان هزینه داشتهاند. یعنی عملاً کاری انجام نشده است، چون با 4 میلیارد تومان نمیتوان در حوزه هوش مصنوعی کار خاصی انجام داد. احتمالاً فقط یک دستیار ساده روی اوپن سورسهای chat Gbtایجاد شده است. بنابراین، ما نیازمند بزرگتر شدن و حرکت به جلو هستیم.
محمدی گفت: در دنیا، مهمترین کاربردهای هوش مصنوعی در شرکتها به ترتیب عبارتاند از: توسعه محصول، بازاریابی و فروش، خدمات مرتبط با مشتریان، مدیریت ریسک، زنجیره تأمین، استراتژی مالی و در نهایت حوزه تولید. جالب است که در ایران، تولید که در دنیا آخرین اولویت است، در جایگاه دوم قرار دارد. به نظر من، این به این دلیل است که برخی شرکتهای بزرگ ایرانی مانند پتروشیمیها، صنایع معدنی و بانکها که منابع بیشتری دارند، هزینههایی را در حوزه هوشمندسازی انجام دادهاند و به همین دلیل تولید در اولویت دوم قرار گرفته است. در حالی که در دنیا، موارد استفاده در حوزههای دیگر به مراتب بیشتر رشد کردهاند. بنابراین، تفاوت قابل توجهی در نحوه استفاده از هوش مصنوعی بین ایران و دنیا وجود دارد.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت: در دنیا، توسعه اپلیکیشنها یا نرمافزارهای هوش مصنوعی توسط خود شرکتها در اولویت چهارم قرار دارد. یعنی اولویت یک شرکتها این است که بخرند یا از یک سرویسدهنده خدمات دریافت کنند، زیرا عمده این شرکتها از سرویسهای ابری و API استفاده میکنند. اما جالب است که در ایران، اولویت اول شرکتها، حتی شرکتهای بزرگ، این بوده که خودشان این نرمافزارها را توسعه دهند. این موضوع به چالشی برمیگردد که من به آن اشاره کردم: ظرفیت همکاری ما پایین است و درک ما از مفهوم جدیدی به نام «نوآوری باز» (Open Innovation) و ایجاد اکوسیستم مشترک بسیار ضعیف است. هوش مصنوعی فرصت توسعه داخلی را به شدت محدود میکند.
وی ادامه داد: نکته دیگر مربوط به دیپسیک (DeepSeek) است. در عرض یک هفته، ارزش سهام شرکت انویدیا 560 میلیارد دلار کاهش یافت که یکی از بزرگترین ریزشهای تاریخ بود. این نشان میدهد که فرصت توسعه داخلی بسیار محدود است و سرعت تغییرات در این حوزه بسیار بالا است.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت: نکته بعدی نرخ رشد شرکتهای هوش مصنوعی در دنیا را نشان میدهد. همانطور که میبینید، تعداد شرکتها هنوز در حال افزایش است، اما نرخ رشد کاهش یافته است. دلیل این موضوع این است که شرکتها به تدریج به بلوغ رسیدهاند و بخش زیادی از بازار هوش مصنوعی در حال تسلط یافتن است. به عنوان مثال، در حوزه مدلهای زبانی بزرگ (Large Language Models) و هوش مصنوعی تولیدی (Generative AI)، دیگر نیازی به توسعههای جدید نیست.
وی ادامه داد: در ایران، بر اساس آماری که این دوستان ارائه کردهاند، 242 شرکت فعال در حوزه هوش مصنوعی وجود دارد. من قبلاً در معاونت علمی آمار دیگری داشتم که حدود 300 شرکت بود. این تفاوت احتمالاً به این دلیل است که برخی از این شرکتها از بین رفتهاند و نتوانستهاند ظرفیت صنعتی ایجاد کنند. بنابراین، ما هنوز از نظر ظرفیت صنعتی در حوزه هوش مصنوعی جایگاه مناسبی نداریم.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت: در پایان، یک نکته کلیدی را بیان میکنم. چند چالش اصلی وجود دارد که شرکتهای ایرانی در حوزه هوش مصنوعی و هوشمندسازی با آن مواجه هستند: اندازه کوچک شرکتها، هم در توسعه در حوزه هوش مصنوعی و هوشمندسازی در ایران با چند چالش اساسی مواجه است. اولین چالش، محدودیت در تامین مالی است. شرکتها نه تنها از نظر مالی ضعیف هستند، بلکه ظرفیت فنی آنها نیز کوچک است. تعداد نیروی انسانی که میتوانند جذب کنند کم است و محصولاتی که قادر به توسعه آنها هستند نیز محدود و کوچکاند. این اولین چالش بزرگ است.
وی ادامه داد: چالش دوم، امکان جذب و توسعه منابع انسانی است. این حوزه به شدت مبتنی بر نیروی انسانی است و نیروی انسانی در آن بسیار گران و رقابتی است. اگر نتوانید نیروی حرفهای جذب کنید، به راحتی این افراد به کشورهایی مانند دبی، قطر، عربستان یا ترکیه مهاجرت میکنند. یک پرواز دو ساعته کافی است تا آنها به این کشورها بروند و در آنجا مشغول به کار شوند. بنابراین، اگر نتوانید نیروی انسانی مناسب جذب کنید، این یک نقطه ضعف بزرگ خواهد بود.
وی گفت: سومین چالش این است که ما در حال حاضر ظرفیتهای متنوعی در حوزه هوشمندسازی و هوش مصنوعی توسعه دادهایم، اما این ظرفیتها به شدت مجزا از هم هستند و بسیاری از ما از اتفاقاتی که در این حوزه رخ داده است، آگاهی نداریم. به عنوان مثال، من میتوانم حدود 30 شرکت را نام ببرم که در حوزه اینترنت اشیا (IoT) خدمات ارائه میدهند، اما واقعاً چقدر ظرفیت در حوزه هوش مصنوعی و پردازش تصویر (Image Processing) داریم؟ من حداقل 25 شرکت فعال در حوزه پردازش تصویر میشناسم، اما آیا درک درستی از این ظرفیتها داریم؟
محمدی تصریح کرد: چالش چهارم، عدم امکان برندینگ و بازاریابی قوی است. وقتی ظرفیتها مجزا و کوچک باشند، در مفاهیم توسعه فناوری به آنها «داراییهای مکمل» میگوییم. این داراییها در دسترس نخواهند بود. داراییهای مکمل به چه معناست؟ اغلب دوستانی که در این سالن حضور دارند، ممکن است به خاطر داشته باشند که در یکی از جلسات بحثی مطرح شد و گفتم که بخشی از مشکل توسعه هوش مصنوعی در ایران این است که نگاه ما صرفاً فنی است.
وی ادامه داد: مثلاً رئیس سازمان هوش مصنوعی ممکن است فقط بگوید: «باید GPU بخریم» یا «باید مدلهای زبانی بزرگ (Large Language Models) توسعه دهیم». این دو جمله در سه سال اخیر بارها تکرار شدهاند. این یک نگاه کاملاً مهندسی به مسئله هوش مصنوعی است. هوش مصنوعی به بازار نیاز دارد، به ظرفیتهای مکمل نیاز دارد، به زنجیره تأمین (Supply Chain) نیاز دارد، به مکانیزمهای تبلیغات و برندینگ نیاز دارد و به ادغام و تملک شرکتها نیاز دارد. این نکته کلیدی است که باید به آن پرداخته شود و بدون تشکیل کنسرسیوم، امکانپذیر نخواهد بود.
محمدی تصریح کرد: نکته کلیدی دیگر در حوزه هوش مصنوعی، زیرساخت است. بدون وجود یک زیرساخت تجمیعشده، بزرگ و گسترده که خدمات گسترده ارائه دهد، به نظر من توسعه حوزه هوش مصنوعی بسیار بعید است. درست است که دولت علاقهمند است و میتواند کمکهایی انجام دهد، اما این زیرساخت کار دولت نیست. زیرساخت باید بر اساس یک مدل کسبوکار (Business Model) ساخته شود و این مدل نیازمند همکاری بخش خصوصی و عمومی است. یعنی بخشی از منابع باید از بخش عمومی یا دولتی تامین شود، اما مدل کسبوکار و مدیریت آن باید توسط بخش خصوصی انجام گیرد.
وی گفت: حالا از آنجایی که من حداقل ظرفیت بخش خصوصی بزرگی در این حوزه نمیبینم، به نظر میرسد ما نیازمند تشکیل یک کنسرسیوم در لایه زیرساخت هستیم. یعنی مجموعهای از چند شرکت با همکاری و حمایتهای دولتی، یک زیرساخت ملی ایجاد کنند. نکته کلیدی این است که وقتی از هوشمندسازی صحبت میکنیم، منظور چیست؟
وی ادامه داد: هوشمندسازی شهر، خانه، کشاورزی، صنعت (Smart Factory)، حوزه سلامت، آموزش و تربیت (Education and Training) و غیره. اینها به چه معناست؟ یعنی ما احتمالاً بخشهای سنتی و کلاسیکی داریم که به شیوه خودشان عمل میکنند: پتروشیمی، بانکها، معادن، بیمارستانها و بخشهای مختلف اقتصادی که اقتصاد ملی را شکل میدهند. اگر به اقتصاد ایران نگاه کنید، این اقتصاد عمدتاً حول سه یا چهار صنعت اصلی میچرخد: پتروشیمی، بانکداری، صنایع فولاد و معادن، و در نهایت خودروسازی.
محمدی گفت: بنابراین، وقتی از هوشمندسازی صحبت میکنیم، منظور این است که این بخشهای کلاسیک و بزرگ باید هوشمند شوند. جالب اینجاست که بخشهای کلاسیک اقتصاد هنوز نه تنها ظرفیت هوشمندسازی شرکتهای دانشبنیان و استارتآپهای ایرانی را نمیشناسند، بلکه آنها را به رسمیت هم نمیشناسند. چرا؟ چون این شرکتها کوچک هستند یا توسط اساتید دانشگاهی اداره میشوند که خدمات خود را از طریق دانشگاهها توسعه میدهند.
وی ادامه داد: اگر این هویتها کنار هم قرار بگیرند و یک برند ملی ایجاد کنند، آنگاه شرکتهای بزرگی مانند پتروشیمیها یا بانکها میتوانند از خدمات آنها استفاده کنند. این شرکتها میتوانند رشد کنند و به مقیاس بزرگتری برسند.
محمدی گفت: آخرین موضوع مهم این است که، چه بخواهیم و چه نخواهیم، دست دولت در این اقتصاد بزرگ است و حضور دارد. در حوزه علم، فناوری و نوآوری، خوشبختانه نهادهایی داریم که در سالهای اخیر سیاستگذاریهای خوبی انجام دادهاند. بدون شک، برای چانهزنی با نهادهای متولی این حوزه، مانند معاونت علمی، صندوق نوآوری و شکوفایی، و سایر نهادها، این که شرکتهای کوچک و استارتآپها به صورت جداگانه وارد مذاکره شوند و بخواهند منابعی دریافت کنند یا از تسهیلات خاصی بهرهمند شوند، تقریباً ناممکن است.
وی خاطرنشان کرد: حتی تسهیلات قانون جهش تولید که دوستان در مورد آن صحبت خواهند کرد، به راحتی در دسترس آنها قرار نمیگیرد. بنابراین، یکی از مکانیزمهایی که کنسرسیوم مورد نظر میتواند ایجاد کند، این است که این ظرفیتهای کوچک را کنار هم قرار دهد و امکان چانهزنی با نهادهای بالادستی مانند وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، معاونت علمی، صندوق نوآوری و سایر نهادهای متولی را فراهم کند.
وی گفت: نکته کلیدی این است که در دنیایی که تحولات با سرعت بالایی در حال رخ دادن است، من هر روز بیشتر متوجه میشوم که چرا ما در خواب زمستانی به سر میبریم، در حالی که دنیا با این سرعت در حال تغییر است. به عنوان مثال، همین هفته پیش در نمایشگاهی در دبی شرکت کردیم و واقعاً اتفاقاتی که حتی در کشورهای حاشیه خلیج فارس در حال رخ دادن است، قابل مقایسه با وضعیت ایران نیست.
وی گفت: تنها راه ما این است که کنار هم قرار بگیریم، زیرا به نظر میرسد منابع کشور محدود است و احتمالاً حجم زیادی از منابع نمیتواند به این حوزه تزریق شود. بنابراین، ناچاریم همین منابع محدود را به صورت بهینه تخصیص دهیم. مانند یک جمع همگرا، میتوانیم در قالب مجموعهای از کنسرسیومهای مالی و توسعه کنار هم قرار بگیریم و این ظرفیت لازم را برای هوشمندسازی در ایران ایجاد کنیم.
انتهای پیام/