گروه سیاسی پایگاه خبری خبرآنی- طی ماهها و هفتههای اخیر، جریانهای طرفدار مذاکره و توافق با آمریکا مدعی تغییر ماهیت بازی واشنگتن در نظام بینالملل (متعاقب حضور ترامپ در مسند قدرت) شده و بر همین مبنا، درصدد سادهسازی استراتژی مهار حداکثری آمریکا در تقابل مطلق با کشورمان برآمدهاند!
با اینحال فرمایشات اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی درخصوص عدم شرافتمندانه و هوشمندانهبودن مذاکره با آمریکا، نقطه آشکارساز انهدام منظومه استراتژیک ترامپ در قبال تهران محسوب میشود. در تشریح این گزاره، همین بس که رئیس جمهور آمریکا نهتنها در دوره قبلی حضور خود در کاخ سفید (بین سالهای 2017 تا 2020)، بلکه در دوره جدید نیز بر روی "استراتژی مهار حداکثری " و متعاقباً "خلع سلاح همهجانبه تهران" تمرکز داشته و حتی سیگنالهای ظاهراً ایجابی وی درخصوص مذاکره با کشورمان نیز ناظر بر همین استراتژی بوده است.
تدوین و ارائه سند راهبردی آمریکا در سال 2025 میلادی، موید همین موضوع است: جایی که ترامپ صرفاً بر روی مسئله هستهای کشورمان تمرکز نکرده و آدرس نوعی "توافق جامع با ایران" را به نظام بینالملل مخابره نموده است.
این توافق جامع، چهار مولفه کلان دارد: پرونده هستهای، پرونده موشکی، پرونده منطقهای و پرونده حقوق بشر در ایران. صورت مسئله آشکار است: ترامپ در صدد تبدیل "استراتژی فشار حداکثری" به "ابر استراتژی مهار حداکثری ایران" بوده و تاکتیکها، گفتارها و رفتارهای خود و دیگر اعضای کاخ سفید و وزارت خارجه و دفاع آمریکا را نیز حول همین محور راهبردی تعریف کرده است.
مواجهه با موجودیت ایران اسلامی، راهبرد مشترک جریانهای قدرت در آمریکاست و ظهور دولتهای گوناگون، تاثیری در اصل دشمنی این کشور با ایران و متعاقباً، ثبات فرمولهای استراتژیک و راهبردی جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با توطئههای دشمن اصلی ما (آمریکا) نخواهد داشت. طی سالها و دهههای گذشته و اخیر، بارها رسانههای آمریکایی و اروپایی و متأسفانه برخی جریانهای داخلی تلاش کردهاند با تفکیک سیاستمداران آمریکایی از یکدیگر، یکی را مصداق عقلانیت و دیگری را مصداق تندروی معرفی کنند!
با اینحال نباید فراموش کرد که طی 46 سال اخیر ، راهبردهای ضدایرانی در کاخ سفید و سیاست خارجی آمریکا ثابت بوده و طی سالهای 2024 تا 2028 میلادی نیز ثابت خواهد بود. از این رو نباید در قبال این القای نادرست تسلیم شد و تن به دوگانههای ساختگی در آمریکا داد.
حمایت آمریکا از اغتشاشات سال 1401، امتناع دولت بایدن از بازگشت به توافق هستهای و حمایت مطلق واشنگتن از نسلکشی غزه و ... جملگی مصادیق سیاست خارجی مداخلهگرایانه و وحشیانه دموکراتها در منطقه غرب آسیا بود. اکنون این رویکرد، از سوی دولت ترامپ نیز در حال تکرار است ما در تدوین دکترین دولتهای آمریکایی، نگاه و رویکرد کلان تهدیدمحور نسبت به ایران اسلامی را مشاهده میکنیم.
حزب دموکرات و جمهوریخواه در یک پرونده، رویکرد مشترکی دارند و آن تلاش وقیحانه برای براندازی نظام جمهوری اسلامی، تجزیه ایران و منطقه است. ایستادگی تمام عیار ایران و جبهه مقاومت در برابر توطئههایی مانند خلق داعش در غرب آسیا (که با هدایت و کارگردانی نهادهای امنیتی آمریکا و رژیم اشغالگر قدس صورت گرفت)، منجر به شکست هر دو حزب سنتی آمریکا در منطقه شده است.
انتهای پیام/