گروه دانشگاه پایگاه خبری خبرآنی-زینب امیدی: در دنیای امروز، رشتههای علوم انسانی به یکی از مهمترین عوامل شکلدهنده به تفکر، فرهنگ و جامعه تبدیل شدهاند. ورود به این حوزه و تلاش برای تبدیلشدن به یک متخصص، مسیری پرچالش و گاهی ناهموار است. این چالشها نهتنها به تاثیر تجربه و آموختن در دنیای واقعی برمیگردند، بلکه به این مساله نیز مربوط میشوند که بسیاری از افراد، با تجربههای عملی و یادگیری در فضای غیررسمی، میتوانند به راحتی در این حوزه موفقتر از فارغالتحصیلان دانشگاهی عمل کنند.
این واقعیت که بسیاری از تخصصها و مهارتها در حوزههای علوم انسانی خارج از محیط دانشگاهی حاصل میشود، ما را به سمتی سوق میدهد که نقش آموزش غیررسمی را بیشتر بررسی کنیم. آیا واقعاً تحصیل در دانشگاه تنها راه ورود به این حرفه است؟ آیا میتوان از قدرت تجربه و یادگیری در محیطهای غیررسمی بهرهمند شد؟ پاسخ این سوالات میتواند به تغییرات اساسی در نظام آموزشی و نحوه تربیت متخصصان در علوم انسانی منجر شود.
در این راستا، رقابتپذیری، کیفیت و توانمندی افراد شکل میگیرد و در نهایت، فضای جدیدی برای آموزش و یادگیری ایجاد میشود که میتواند به ارتقاء سطح علمی و حرفهای جامعه کمک کند. به علاوه، این تحول به ما یادآوری میکند که علم و تجربه در کنار هم، هر کدام نقشی مهم و غیرقابلانکار در شکلگیری آینده شغلی و اجتماعی در هر حوزهای دارند. پس در بخش دوم مصاحبه با مهدی اسدی عضو هیات علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم و پژوهشگر حوزه علوم انسانی به بررسی این موضوعات پرداختیم.
در ادامه بخش دوم این مصاحبه را از نظر میگذرانید:
خبرآنی: آقای عاملی دو هفته پیش در شورای عالی انقلاب فرهنگی اشاره کردند که بخش اعظمی از بودجهای که باید محقق میشد، به علوم انسانی تخصیص نیافته است و تنها یک دهم بودجههای تحقیقاتی به علوم انسانی میپردازد. چرا بین آنچه که ما پس از تحصیلات علوم انسانی در جامعه شاهد هستیم و آنچه که به این حوزه تخصیص داده میشود، ناهماهنگی وجود دارد؟ حقیقتاً، فکر میکنم در کنار مواردی که شما بیان میکنید، بحث مالی نیز در بسیاری از پروژههای علوم انسانی دخیل است؛ چرا که عملاً وقتی بودجهای وجود نداشته باشد، کاری هم انجام نخواهد شد.
نقص تخصیص بودجه و تاثیر آن بر پژوهشهای انسانی
اسدی: نکتهای هم در خصوص مباحث مالی وجود دارد: یک اصطلاح قدیمی اداری میگوید که اهمیت را باید جایی جست که پولها به آن سمت سرازیر میشوند. به عبارتی، وقتی در یک نظام اداری، اکثر بودجهها به یک سمت جریان دارد، میتوان به راحتی متوجه شد که اهمیت در آن زمینه برای حل مسائل موجود است. این موضوعی مبتلابه و معضلی است که باید حل شود. وقتی میبینیم نظام بانکی ما ملزم میشود (هرچند که اغلب انجام نمیدهد) منابع مالی خود را در این حد به این پروژهها اختصاص دهد، اما در حوزه علوم انسانی این میزان تخصیص وجود ندارد، این نشان میدهد که هنوز ضرورت وجود این رشته در جامعه به خوبی درک نشده است. الان مسائل مختلفی به صورت واقعی و ملموس با زندگی مردم ارتباط پیدا میکنند که هر عقل سلیمی میگوید، اولویت پرداختن به آنها بیشتر است.
خبرآنی: مسئله دیگر، وزارت علوم است. میخواستم بدانم نقش وزارت علوم به عنوان یکی از متولیان اصلی علوم انسانی در کشور چیست و آن را چگونه ارزیابی میکنید؟
اسدی: وزارت علوم، نهاد بالادستی نظام آموزش عالی و پژوهشی، متشکل از دانشگاهها، پژوهشگاهها، و موسسات آموزش عالی و همچنین حوزههای علمیه است که اگرچه به علوم دینی میپردازند، اما دقیقاً در حوزه علوم انسانی فعالیت دارند.
وزارت علوم به عنوان یک سیاستگذار و در ارتباط با سایر نهادهای سیاستگذار، برای عدالت در علوم و تعیین سیاستهای کلان عمل میکند. شورای عالی انقلاب فرهنگی هم در این زمینه نقش دارد. حوزههای علمیه بیشتر فضا را ایجاد میکنند و مستقیماً سیاست تعیین نمیکنند. بخشی از مسائلی که مطرح شد، دقیقاً به سیاستگذاری مربوط میشود، اما بخشی هم خارج از حوزه وزارت علوم است. باید به این موضوع اشاره کنیم که بازطراحی رشتههای تحصیلی در حوزه علوم انسانی دغدغه اولویتدار وزارت علوم است.
خبرآنی: منظورتان دقیقا از بازطراحی چیست؟
اسدی: منظورم دقیقاً این است که آموزش علوم انسانی در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی باید هماهنگ با نیازها و مسائل جامعه باشد. این امر ممکن است منجر به ایجاد رشتههای جدید در علوم انسانی شود یا اینکه رشتههای فعلی نیاز به بازنگری داشته باشند. ما محدودیتی در این زمینه نداریم.
راه نجات علوم انسانی توجه به میان رشتهها است
این اتفاق در برخی از کشورهای پیشرفته رخ داده است. به عنوان مثال، ما میبینیم که دو رشته دانشگاهی که اینجا به صراحت از هم جدا هستند، مانند جامعهشناسی و اقتصاد، در کشورهای اروپای غربی به هم آمیخته شدهاند. میخواهم به این نکته اشاره کنم که یکی از راهکارهای نجات علوم انسانی از وضعیت فعلی، توجه به میانرشتهها است. یعنی هر رشتهای از علوم انسانی باید در بازطراحی خود بر اساس نیازهای جامعه، وارد حوزههای دیگر شود. منظور از میانرشتهای این است که هر نیازی یا هر مسئلهای در جامعه وجود دارد، میتواند مبنایی برای کار علمی در دانشگاه باشد. اگر در قالب رشتههای فعلی میگنجد، که قابل پیگیری است، در غیر این صورت، باید فضای جدیدی برای آن طراحی شود.
به عنوان مثال، اگر رشتهای مانند علوم سیاسی داشته باشیم که فارغالتحصیلان آن در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد، شغل مناسبی ندارند، نمیتوان گفت که فلان کار مناسب آن است. ما میتوانیم در سرفصلها، عنوان رشته و بعداً در آگهیهای استخدام، این موضوع را اصلاح کنیم. اگر کار علمی در دانشگاه در قالب رشتههای فعلی نمیگنجد، باید برای آن فضا طراحی شود.
نیاز کشور به رشته جدیدی مثل اقتصاد سیاسی/گمشدهی علوم انسانی
منظور من از بازطراحی این است که اگر رشتهای مانند علوم سیاسی (که رشتهی خودم هم هست) داریم و فارغالتحصیلان آن در مقاطع کارشناسی یا کارشناسی ارشد، شغل مناسب و مشخصی ندارند، نمیتوان گفت که "برو کار کن". بلکه باید در عنوان رشته و بعداً در اطلاعیههای استخدام، به دنبال ایجاد متخصصان جدیدی باشیم. مثلاً، من فکر میکنم الان ما در جامعه بحث مهمی به نام اقتصاد سیاسی نداریم. اگرچه افرادی هستند که در حوزههای اقتصاد و سیاست تخصص دارند، اما اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی ایران یک اقتصاد سیاسی مختص به خود، قوامیافته و قابل بحث است که متخصص این حوزه را نداریم. هر کدام از متخصصان در حوزه اقتصاد و سیاست، با توجه به رویکرد بانکداری اسلامی (که سالهاست در مورد آن بحث میشود)، نتوانستهاند به نقطه مطلوب برسند. به نظر من، یکی از دلایل این امر، نبود همین متخصصان است. چون عملاً تعریف مشخصی از اینکه اسلامی شدن بانکها به چه معناست، نداریم. ما فقط میگوییم که باید اسلامی شوند، اما در عمل مشخص نیست که منظور از اسلامی شدن چیست.
خبرآنی: آیا در دانشگاههای مادر و مطرح کشور، دانشگاهی وجود دارد که بازتعریف جدیدی از رشتهها داشته باشد؟
دانشکدههای نوآور/ رویکردی به حکمرانی جدید در علوم انسانی
اسدی: به عنوان یکی از حوزههای مبتلا، اقداماتی انجام شده، ساختارهایی طراحی شده و رشتهی اقتصاد اسلامی در برخی دانشگاهها ایجاد شده است. البته، غیر از دانشگاه امام صادق، بله، دانشگاه تهران یک دانشکده جدید به نام دانشکده حکمرانی دارد که با این رویکرد که حاکمیت نیازهایی دارد و حکمرانی جدید هم نیازهایی دارد، به دنبال تربیت متخصصان است. دانشگاه دفاع ملی هم ساختار مشابهی دارد. همچنین، مدرسهی شهید بهشتی و گروههایی در حوزه آموزش عالی شکل گرفتهاند که به این موضوع توجه دارند.
ما در طی این سالها همواره به فکر ایجاد فضاهایی مانند همین بحث حکمرانی بودهایم. اما توجهی که باید به آن داشته باشیم این است که این فضاها اولاً به سمت پاسخ به نیازهای بازار میروند و در نهایت، به بحث اقتصادی جامعه برمیگردند. یعنی عملاً همه به فکر کسب درآمد هستند. ما باید در نظام آموزشی، در رشتههای علوم انسانی، آدمهایی را تربیت کنیم که وقتی مدرک کارشناسی یا کارشناسی ارشد دریافت میکنند، حوزهای از جامعه یا بخشی از نیازهای جامعه برای حل مسائل خودشان به آنها مراجعه کنند. علم دارد ادامه پیدا میکند، آموزش داده میشود و پژوهش انجام میشود؛ بنابراین رشتههای دانشگاهی ما حتماً باید با نیازهای موجود ارتباط داشته باشند.
خبرآنی: شما به عنوان یک پژوهشگر علوم انسانی جایگاه فعلی علوم انسانی ایران بین کشورهای منطقه و در سطح بینالمللی را چگونه میبینید؟
اسدی: علوم انسانی در ایران نسبت به کشورهای منطقه و فضای کلی جهان جایگاه مناسبی ندارد. دلایل مختلفی برای این موضوع وجود دارد که اگر بخواهیم بحث کنیم، از زوایای مختلف میتوان به آن پرداخت. از جمله این دلایل، بحث بومیسازی و اسلامیسازی است.
ما در دو مرحله آموزش مقدماتی و عالی در علوم انسانی ضعیف هستیم
ما در خصوص علوم انسانی دو مرحله آموزشی داریم: یکی آموزش مقدماتی که در دبیرستانها جریان دارد و دیگری آموزش عالی. متأسفانه، ما در هر دو حوزه ضعیف هستیم. بر اساس اظهارنظرها و آمار و ارقامی که در خود این حوزهها وجود دارد، همه ما این تجربه را داریم که در دوران دبیرستان، زمانی که علوم انسانی معنا پیدا میکند، یعنی ورود به این حوزه، این برداشت در جامعه وجود دارد که اکثر افرادی که وارد علوم انسانی میشوند، نتوانستهاند در رشتههای دیگر وارد شوند. این باور سالهاست که وجود دارد و هنوز هم هست.
در حوزه علوم انسانی در نظام آموزش مقدماتی و دبیرستانها، وضعیت مناسب و مساعدی نداریم. افرادی وارد این حوزه میشوند که 90 درصد آنها ناچار هستند، چرا که معدلشان به رشتههای ریاضی و تجربی نمیخورد. مدرسه تخصصی علوم انسانی هم تا سالهای گذشته نداشتیم. الان فضاهای محدودی وجود دارد، اما چرا نداریم؟ چون صرفه اقتصادی ندارد. یعنی بحث درآمد و شغل و اینها مورد توجه نیست. در حالی که فردی که مهارتی کسب میکند که تخصصی و مشخص است، میتواند با آن کاری انجام دهد. به خاطر همین نظام آموزشی، بین کشورهای منطقه هم عقب ماندهایم.
خبرآنی: آیا ما میتوانیم انتظار داشته باشیم که علوم انسانی در ایران در آینده از نظر علمی با کشورهای جهان برابری کند؟
تحولات عظیم نظام آموزشی قطر و توسعه ساختاری تا 20 سال آینده
اسدی: کشورهای منطقه در سالهای اخیر، ورودشان به نظام آموزشی یک ورود متفاوت با ما بوده است. مثلاً کشوری مثل قطر، هم در توسعه ساختاری دانشگاه و هم در توسعه محتوایی، واقعاً وارد فضاهای جدیدی شده است. ما میتوانیم انتظار داشته باشیم که در 20 سال آینده، تحولات عظیمی را در این کشور شاهد باشیم، بهویژه با توجه به هوش مصنوعی و اقتصاد دیجیتال. در کشورهایی مثل عربستان هم، با توجه به نیازهایی که ایجاد شده است، به نظر میرسد که نظام دانشگاهی در حال هماهنگ شدن با تحولات است.
عراق؛ بیداری علمی پس از آشوب
در کنار اینها، اگر بخواهیم کشوری مانند عراق را نام ببریم، میبینیم که این کشور هم، هرچند که به تازگی از فضای به همریختگی ناشی از اشغال رهایی یافته است، اما نظام دانشگاهی آن به این موضوع توجه دارد که اولاً با نظام علمی جهانی ارتباط داشته باشد و ثانیاً بتواند از یافتههای علمی برای حل معضلات خود استفاده کند. بنابراین، بعید نیست که در چند سال آینده شاهد باشیم که کشوری مثل عراق در حوزه تولید برق (که یک معضل اساسی است)، از طریق توجه به فناوریهای جدید، به پیشرفتهایی دست پیدا کند. در کشور ما هم بحث انرژیهای تجدیدپذیر مورد توجه است.
به خاطر این میخواهم بگویم که تا کنون، وضعیت کشور ما در مقایسه با کشورهای منطقه خوب بوده، نه به دلیل تلاشهای ما، بلکه به دلیل عقبماندگی آنها. آنها مشغول اموری غیر مهم بودهاند و نتوانستهاند در حوزه علوم واقعاً خود را بیابند. اگر به مقایسه با کشورهای دیگر توجه کنیم، متوجه میشویم که شرایط بهتری وجود دارد. به عنوان مثال، در حوزه علمسنجی، طبق اظهارات معاون پژوهشی فعلی وزارت علوم، ما از منظر علمسنجی، یعنی ارزیابی وضعیت علمیمان با شاخصهای مشخص، کمترین میزان اثربخشی را داریم. برای نمونه، در موضوعهای فرهنگی مانند مهدویت، که ارتباط نزدیکی با ادبیات و فرهنگ ما دارد، ما کمترین مقالات و اثربخشی را مشاهده میکنیم. در حالی که دانشمندان دیگر کشورها در این حوزه مقالات بیشتری تولید کردهاند.
برنامهریزی کشور برای سالهای آینده در این حوزه ضروری است
باید گفت که علمسنجی در این زمینه کاملاً گمراهکننده است. در حوزه علوم انسانی به هیچ وجه نباید به این امید داشته باشیم که کشورهای حاشیه خلیج فارس یا آسیای مرکزی به شرایط بهتری دست یافتهاند. وضعیت ما هنوز مناسب نیست و برنامهریزیهایی برای هماهنگی بین علم و جامعه در سالهای آینده ضروری است. مقایسه ما با کشورهای منطقه چندان راهگشای ما نخواهد بود و افق روشنی برای ما ترسیم نمیکند.
در جمعبندی بحثهای مطرحشده، نکتهای هست که باید به آن توجه کنیم، این است که وقتی صحبت از علوم انسانی میشود، آیا منظور ما انسان واقعی است یا یک انسان آرمانی؟ این مسأله به ما جهت میدهد و رویکرد ما برای برنامهریزی در علوم انسانی مشخص میشود. به عنوان کسی که طرفدار علوم انسانی به معنای واقعی هستم، بر این باورم که علوم انسانی باید جامعه امروز ایران را با نیازهای آن مورد مطالعه قرار دهد و نه انسان آرمانی.
برای تحول در علوم انسانی، به عنوان یک گفتمان فراگیر، باید افق مشخصی را در نظر بگیریم. در واقع، جایی که اهمیت این موضوع بیشتر میشود، بحث اسلامیسازی علوم انسانی است. نباید این مسأله به معنای تمرکز بر انسان آرمانی باشد، بلکه باید انسان واقعی جامعه امروز ایران را در نظر داشته باشیم.
خبرآنی: در رابطه با بازار کار در جامعه و رشتههای علوم انسانی آیا به عقیده شما الان در شرایط مطلوبی به سر میبریم؟
لزوم تنظیم رشتههای علوم انسانی با نهاد بازار و دولت/فارغ التحصیل بیکار تربیت نکنیم!
اسدی: نکته این است که ارتباط علوم انسانی با نهاد بازار و دولت باید تنظیم شود. اگر این تنظیم ممکن نباشد، باید برخی وجوه علوم انسانی را تعطیل کنیم یا این که ارتباط علوم انسانی با نهاد دولت یا نهاد بازار باید به گونهای برقرار شود که فارغالتحصیلان بیکار نداشته باشیم. ورود دانشجویان و دانشآموزان به فضای علوم انسانی باید دقیقاً با شناخت کافی از ارتباط آنها با این دو نهاد صورت گیرد.
در بحث علوم انسانی، هدف باید بهبود کیفیت زندگی امروز جامعه ما باشد. اگر علوم انسانی بتواند ارتباط خود را با این هدف بهبود بخشد و پژوهشهای مؤثری در این زمینه انجام شود، میتواند به بهبود کیفیت زندگی جامعه امیدی ببخشد. اما اگر علوم انسانی نتواند در این زمینه به کیفیت زندگی جامعه ایرانی کمکی کند، قطعا بودجههای کمتری به آن اختصاص خواهد یافت و با کمرمقی و تعطیلی حوزه علمی مواجه خواهیم شد.
خبرآنی: آیا افراد بدون تخصص علمی رسمی نیز میتوانند به موفقیتهای قابل توجهی در این حوزه دست یابند؟ در مقایسه با سایر رشتهها، چقدر تجربه و یادگیری در این زمینه میتواند به موفقیتهای قابل توجهی منجر شود؟
اسدی: ما گمان میکردیم که اگر تحصیل در رشتههای انسانی را ادامه دهیم، در آینده میتوانیم متخصصان خوبی در این حوزه بشویم. اما بعد از ورود به این حرفه، متوجه شدیم که در این حوزه هم مانند سایر رشتهها، کسانی هستند که بدون داشتن هیچ تخصص علمی رسمی، اما با تجربه و یادگیری در این زمینه، میتوانند به موفقیتهای قابل توجهی دست یابند.
این موضوع در حوزههای مختلف علوم انسانی به طور خاص اتفاق میافتد. یکی از دلایل این امر، حساسیت کمتر موضوع در مقایسه با علوم پزشکی یا مهندسی است. در حوزه پزشکی یا مهندسی، اعتماد جامعه به یک متخصص به شدت وابسته به دانشگاه یا مدرسهای است که او در آن تحصیل کرده است. در حالی که در علوم انسانی، به صورت کلیتر، تجربه و یادگیری در این زمینه میتواند به موفقیتهای قابل توجهی در این حوزه منجر شود.
در سالهای آینده 50 درصد آموزش مورد نیاز علوم انسانی، غیر رسمی خواهد بود
بنابراین، یک سوال مهم در ذهنمان میافتد: آیا علوم انسانی میتواند یک حوزه تخصصی باشد که به صورت کامل در دانشگاه یا مدرسهها تربیت شوند؟ یا اینکه آیا میتوانیم از راههای غیر رسمی و بیرون از دانشگاه، افرادی تربیت کنیم که بتوانند به موفقیتهای قابل توجه در این حوزه دست یابند؟ یک پژوهشی در سالهای اخیر نشان میدهد که 50 درصد آموزش مورد نیاز در رشتههای انسانی در آینده، میتواند توسط آموزش غیر رسمی و بیرون از دانشگاه انجام شود.
این یک مزیت مهم است که میتواند به رقابت پذیری بیشتر در این حوزه منجر شود. با وجود آموزش غیر رسمی در کنار آموزش رسمی دانشگاهی، افرادی میتوانند تربیت شوند که بتوانند در این حوزه تخصصی رقابت کنند. در این صورت، افراد میتوانند با توجه به نیازهای خود و انتخابهای خود، وارد این حوزه بشوند و کارهای تخصصی در زمینه روزنامه نگاری را انجام دهند.
با این حال، پیشرفت در این زمینه به این معنی نیست که نهادهای تخصصی ما نیز از مدارک رسمی به عنوان تنها معیار قبول افراد برای کارهای تخصصی صرف نظر کنند. در عوض، باید قبول کردن افراد برای کارهای تخصصی بر اساس آموزشهای غیر رسمی و رسمی آنها هم باشد. این موضوع به طور قطع در حوزه دولتی کمتر مورد پذیرش است.
انتهای پیام/