گروه سیاسی - پایگاه خبری خبرآنی حکمرانی عقلانی یکی از بنیانهای اساسی توسعه پایدار و پیشرفت جوامع است. در ایران، اما، حکمرانی گاه با دو جریان متضاد مواجه میشود رمانتیکها و رادیکالها. این دو جریان به دلیل دیدگاههای افراطی و غیرواقعبینانه خود، حکمرانی را از مسیر تعادل و عقلانیت منحرف میکنند. تقابل میان رمانتیکها و رادیکالها تصویر روشنی از دوگانگیهای ناکارآمد در حکمرانی است. این دو رویکرد، هر یک به شکلی خاص، حکمرانی را از معنا تهی میکنند و جامعه را در گرداب بیتصمیمی و نارضایتی گرفتار میسازند. در مقابل، حکمرانی عقلانی با تأکید بر تعادل، شفافیت، و مشارکت مردم میتواند راهگشای مسائل کنونی باشد و مسیر توسعه و پیشرفت را هموار کند.
تعریف غیرعقلانی جریانهای رمانتیک و رادیکال از حکمرانی
رمانتیکها در عرصه حکمرانی به افرادی اطلاق میشود که به نوعی از "ناحکمرانی" باور دارند. این گروه بهجای ارائه ایدههای پیشبرنده و عملیاتی، به رها کردن مسائل و مشکلات توصیه میکنند و باور دارند که شرایط باید به دست خود جامعه و بدون هیچ مداخلهای مدیریت شود. در مقابل، رادیکالها حکمرانی را از مردم جدا کرده و با رویکردی صرفاً دستوری، به دنبال مهار مشکلات از طریق صرفاً ایجاد محدودیتهای شدید هستند. این دو رویکرد، با نادیده گرفتن اصول مشارکت مردم و عقلانیت مدیریتی، کشور را در وضعیت تقابلهای ناسازگار گرفتار میکنند.
راهی به غیر از فیلتر و ضد فیلتر هم هست
در مسئله فیلترینگ فضای مجازی، شکاف میان این دو رویکرد به وضوح نمایان است. رمانتیکها هرگونه قانونگذاری یا مدیریت این فضا را رد کرده و بر آزادی بیقید و شرط تأکید دارند، بدون اینکه به پیامدهای اخلاقی یا امنیتی آن توجه کنند. از سوی دیگر، رادیکالها به جای ارائه راهحلهای خلاقانه برای مدیریت این فضا، تنها به فیلترینگ و محدودسازی روی آوردهاند، که نتیجه آن افزایش نارضایتی اجتماعی است.
حاکمیت عقلانی در این زمینه میتواند با ایجاد قوانین شفاف، تعریف حقوق کاربران و استفاده از فناوریهای نظارتی هوشمند و به طور کلی مدیریت فضای مجازی، فضایی متعادل ایجاد کند که هم رضایت تقویت شود و هم از سوءاستفادههای احتمالی جلوگیری گردد.
ناحکمرانی فرهنگی
چالشهای مرتبط با حجاب نیز نمونه دیگری از تقابل میان این دو رویکرد است. رمانتیکها خواهان عدم ورود حاکمیتی به مساله حجاب هستند، در حالی که رادیکالها تنها به برخورد مستقیم روی آوردهاند. این دوگانگی نه تنها مسئله را حل نکرده، بلکه شکاف اجتماعی و فرهنگی را نیز تعمیق کرده است.
رویکرد عقلانی در این حوزه میتواند بر گفتوگوی فرهنگی، ارتقای آگاهیهای اجتماعی و ترویج ارزشهای اخلاقی و کنترل درست تأکید داشته باشد. قانونگذاری برای برخورد با موارد حاد ناهنجاری که با هدف تخریب فرهنگ جامعه رخ میدهد نیز امری بدیهی است اما این رویکرد نباید باب برخوردهای نامتوازن با عموم مردم جامعه را باز کند.
دیپلماسی واقعگرایانه
در عرصه دیپلماسی، اختلاف دیدگاههای رمانتیک و رادیکال به شدت محسوس است. رمانتیکها بهطور افراطی خواهان بازگشت به سیاستهای تجربهشده مخرب هستند. نکته جالب توجه در مورد این طیف این است که بعضا پیش بینی میکنند طرف غربی بازهم بد عهدی کند اما با این وجود معتقدند ایران باید دست بسته در مقابل آنها نشسته و خواستههای آنها را تمام و کمال اجابت کند. از سوی دیگر، رادیکالها هرگونه صحبت از تعامل در دیپلماسی را محدود میکنند، بدون اینکه ایده جایگزینی برای مقابله با تحریمها و فشارهای اقتصادی ارائه دهند.
عقلانیت در دیپلماسی نیازمند شناخت دقیق از شرایط بینالمللی، تدوین راهبردهای متوازن و بهرهگیری از ابزارهای مختلف تعامل است. دیپلماسی که با پیشبینیهای لازم و خطوط قرمز روشن همراه باشد، میتواند منافع کشور را تأمین کند و از انزوای بینالمللی جلوگیری نماید.
مسئله ناترازیها با بالا و پایین کردن قیمت حل نمیشود
ناترازی انرژی و ارز یکی از مسائل جدی حکمرانی است که هر دو گروه رمانتیک و رادیکال در مواجهه با آن ناتوان بودهاند. رمانتیکها بر این باورند که قیمتگذاری باید به حال خود رها شود و به افزایش قیمتها نام «واقعیسازی» داده میشود. این رویکرد میتواند باعث افزایش شکاف طبقاتی و فشار بر اقشار آسیبپذیر شود. در مقابل، رادیکالها معتقدند که هرگونه اصلاح اقتصادی باید ممنوع شود، بدون ارائه راهکاری برای تأمین منابع و مدیریت مصرف.
برای حل این بحران، درکنار راهکارهای فرهنگی برای صرفه جویی راهکارهای عقلانی مانند اصلاح یارانهها، استفاده از فناوریهای نوین در مدیریت انرژی و ایجاد زیرساختهای پایدار میتواند مؤثر باشد.
تحقق عقلانیت از مسیر حکمرانی مردمی
رمانتیکها و رادیکالها هر دو با نادیده گرفتن پیچیدگیهای حکمرانی و اهمیت مشارکت مردم، حکمرانی را به سمت ناکارآمدی سوق میدهند. در این میان، نیاز به یک رویکرد عقلانی و متعادل بیش از پیش احساس میشود. در حکمرانی عقلانی تصمیمات حکومتی باید بر اساس دادههای واقعی و تحلیلهای علمی اتخاذ شوند و به مردم گزارش داده شود چرا که بدون همراهی مردم، هیچ سیاستی به موفقیت نخواهد رسید. همچنین تکیه بر رویکردهای سنتی و کلیشهای نه تنها مشکلات را حل نمیکند، بلکه ممکن است به تعمیق آنها منجر شود لذا مطالعه و بومیسازی تجربههای موفق سایر کشورها میتواند در مدیریت چالشهای داخلی مؤثر باشد.
انتهای پیام/