گروه سیاسی پایگاه خبری خبرآنی- رافائل گروسی مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی در اظهاراتی مداخلهگرایانه که اساساً با وظیفه و مسئولیت وی در این سازمان ظاهراً بین المللی تناسبی ندارد، مدعی شده که دیگر نمیتوان به توافق هستهای سال 2015 میلادی( برجام) استناد کرد و طرفین باید هرچه سریعتر به فکر انعقاد توافقی جدید با استناد به شرایط موجود باشند.
بدون شک گروسی این سخنان را معطوف به دفاع از حقوق حقه ایران به عنوان یکی از اعضای آژانس بین المللی انرژی اتمی برزبان نیاورده است! بر همگان مسجل است که گروسی در طول سالهای گذشته و اخیر، تبدیل به یکی از مهرههای بازی ضدایرانیِ آمریکا و اتحادیه اروپا شده و در حال حاضر نیز چنین قاعدهای پابرجاست!
بنابراین، در برهه کنونی باید بر روی فرامتن و اهداف اصلی مواضع رافائل گروسی متمرکز شد. جایی که دغدغههای مشترک آمریکا و تروییکای اروپایی در قبال تحولات جاری در منطقه خودنمایی میکند. در این میان، آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز در کسوت یک کاتالیزور (عامل تسریعکننده) در این معادله عمل میکند، جایی که اصرار دارد ایران دامنه دسترسیهای بازرسان آژانس در فردو را با هدف سنجش میزان ذخایر اورانیوم 60 درصدی و 20 درصدی خود تسریع کند.
همانگونه که مشاهده میشود، میان مطالبات آژانس و اقدام اخیر تروییکای اروپایی نوعی هارمونی آشکار وجود دارد. این دو بازیگر (آژانس و دولتهای اروپایی) تلاش میکنند در یک همپوشانی "سیاسی-فنی"با یکدیگر، زمینه هموارسازی حل و فصل پرونده هستهای و غیرهستهای ایران را از منظر مقامات آمریکایی فراهم سازند.
اصرار پشتپرده آژانس و طرفهای اروپایی درخصوص پذیرش مطالباتشان قبل از حضور رسمی ترامپ و جمهوریخواهان در کاخ سفید، با همین هدف صورت گرفته است. ادعای مقامات سه کشور اروپایی درخصوص محدود بودن مذاکرات اخیر ژنو به خود و تهران، آدرس نادرست و غلطی محسوب میشود که نباید تحت تاثیر آن قرار گرفت.
طبق اطلاعات موثق، این مذاکرات با نظارت و حتی ریلگذاری تیم سیاست خارجی جدید ترامپ صورت میگیرد و افرادی مانند مارکو روبیو وزیر خارجه پیشنهادی دولت جدید آمریکا در اینخصوص رایزنیهای مستمری با وزرای خارجه آلمان، انگلیس و فرانسه صورت میدهند.
نکته پایانی، معطوف به نوع مواجهه با مثلث "آمریکا-آژانس -تروییکای اروپایی" در شرایط کنونی است. واقعیت امر این است که نقشه راه مشترک این بازیگران، معطوف بر گزارههایی فرامتنی و پیشفرضهایی قطعی (از دید خود آنها) صورت گرفته است.
این نقشه راه زمانی مخدوش میشود که پیشفرضهایی مانند "پذیرش اجباری هر گونه توافقی از سوی ایران" یا "موافقت ایران با تحدید توان خود در ابعاد گوناگون" ابطال شود. ابطال این پیشفرضها نیز صرفاً با اصرار بر مولفههای امنیتی، هستهای و دفاعی کشورمان امکانپذیر خواهد بود. در صورتی که ایران تحت تأثیر سناریوی موسوم به "مهار حداکثری " قرار گیرد، گام بعدی مثلث ضدایرانی مذکور، "خلع سلاح ایران" خواهد بود.
در این معادله، باید صیانت محکم و مستمری از مولفههای قدرت زیربنایی و سخت کشورمان داشت؛ بهگونهای که پیشفرضها و ثوابت طراحی شده از سوی واشنگتن، تروییکای اروپایی و آژانس بین المللی انرژی اتمی به چالش کشیده شود و آنها وادار به ترسیم نقشه راه جدیدی شوند، نقشهراهی که شدت و عمق آن بهمراتب برای کشورمان قابل کنترلتر و پیشبینیپذیرتر باشد.
انتهای پیام/