به گزارش پایگاه خبری خبرآنی، پدرام سلطانی از تجار و واردکنندگان ایرانی است که در فاصله سالهای 1390 تا 1398 بهعنوان نایب رئیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران و سپس به عنوان رئیس اتاق بازرگانی ایران و اتریش فعالیت میکرد.
وی هماکنون ریاست هیات مدیره شرکت پرسال را برعهده دارد. گروه شرکتهای پرسال، در سال 1375 توسط پدرام سلطانی تأسیس شد که در زمینه معادن، پتروشیمی و واردات چوپ و کاغذ فعالیت میکند.
سلطانی دانشآموخته دکترای پزشکی از دانشگاه تهران و کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی از دانشگاه منچستر است. سلطانی در سال 1382 به عنوان یکی از اعضای مؤسس اتحادیه صادرکنندگان فرآوردههای نفتی، به عضویت هیأت مدیره و سپس دبیری این اتحادیه درآمد. پس از آن در سال 1383 صندوق توسعه صادرات فراوردههای نفتی را تأسیس کرد و به عنوان اولین مدیرعامل این صندوق شروع به کار کرد. در اسفند 1385 همراه گروه خواستاران تحول در انتخابات ششمین دوره اتاق بازرگانی، صنایع و معادن تهران شرکت کرد و وارد اتاق شد. سپس در سال 1388 به عنوان رئیس کمیسیون سازمان جهانی تجارت و سازمانهای بین المللی اتاق ایران برگزیده شد.
فعالیت سیاسی
در سالهای اخیر برخی اعضای برجسته اتاق بازرگانی، فعالیتهای سیاسی را هم به برنامه روزانه کاری خود اضافه کردهاند. این افراد همچون فعالان توییتری ضدانقلاب، مترصد وقوع کوچکترین حادثه در کشور هستند تا آن را بزرگ نمایی کرده و به سیاه نمایی وضعیت سیاسی و اجتماعی کشور بپردازند. توییتهای این تجار که در سایه نظام جمهوری اسلامی ایران سوپرمیلیاردر شدهاند، گاه از طعنههای سیاسی و مذهبی هم عبور کرده و کاملا در خدمت اقدامات امنیتی علیه کشور درمیآید. آن ها از این که بلافاصله پس از هر سخنرانی رهبر معظم انقلاب اسلامی، توییتی علیه وی بزنند و سیاستهای کلی نظام در عرصههای دفاعی و امنیتی را هم مورد تمسخر قرار دهند نیز پروایی ندارند.
از جمله این افراد، پدرام سلطانی است. به تازگی در خبری اعلام شده است که بهدلیل انتشار مطالبی در فضای مجازی در راستای خدشه به امنیت روانی جامعه ، ضمن اعلام جرم، پرونده قضایی در دادسرای عمومی و انقلاب تهران برای پدرام سلطانی تشکیل شده است. سلطانی در این اظهار نظر گفته است که «جمعیت لبنان 5 میلیون و 500 هزار نفر و جمعیت غزه 2 میلیون و 142 هزار نفر و آن وقت جمعیت زیر خط فقر ایران 25 میلیون نفر است. باید به فکر رشد اقتصادی و توسعه کشور بود».
این فعال اقتصادی در فضای مجازی فعالیت گستردهای دارد. اما سلطانی در توییتر خود مسائل سیاسی، امنیتی و دفاعی کشور را به صورت انتقادی مورد بررسی قرار میدهد . پدرام سلطانی طی شش ماه گذشته 221 پست داشته که نشان میدهد وی به طور میانگین روزانه یک پست یا بیشتر را منتشر کرده است. نکته جالب توجه درباره او این است که به رغم این که سلطانی فارغ التحصیل رشته پزشکی و شاغل در حوزه صادرات و واردات است اما بیشترین توییتهای او به حوزه سیاست و با هدف تمسخر سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی مرتبط میشود.
سلطانی را میتوان از سربازان فعال جنبش ناتوی فرهنگی نامید. ناتوی فرهنگی، توصیفی است که دو دهه قبل رهبر معظم انقلاب از جریان نفوذ غربیها در ایران و سایر کشورهای مستقل نام برد.
واکنشها به ادعاهای سلطانی
10 آذر 1402، وزارت اقتصاد در واکنش به ادعای پدرام سلطانی، نایب رئیس اسبق اتاق بازرگانی مبنی بر اینکه "مؤسسه اعتباری نور را با بیش از 40 هزار میلیارد تومان «ناترازی» در بانک ملی ادغام کردند" اعلام کرد: 33 همت سپرده موسسه نور و معادل آن از داراییهای این موسسه به بانک ملی منتقل شده است.
این توییت به شدت مورد توجه رسانهها قرار گرفت و واکنش رئیس مرکز ارتباطات و اطلاع رسانی وزارت امور اقتصادی و دارایی و مدیر روابط عمومی بانک مرکزی را به دنبال داشت.
فراوانی تگ های پرتکرار مطالب
گراف تصویری بیشترین کلمات استفاده شده در توییتر پدرام سلطانی به شکل زیر است که همان طور که در گراف مشخص است سلطانی بعد از ریاست جمهوری پزشکیان بیشترین نقد خود را در مورد وفاق ملی مطرح کرده است. اما نکته حائز اهمیت آن است که این فعال اقتصادی نقد تیز خود را درباره شورای نگهبان هم بارها مطرح کردهاست.
فراوانی هشتگهای پرتکرار مطالب
گراف تصویری بیشترین هشتگهای استفاده شده در توییتر پدرام سلطانی به شکل زیر است وکلمات پر استفاده با رنگ و فونت بزرگتر قابل مشاهده است که نشان میدهد وی منش اصلاحطلبانه داشته و عموماً از اسامی چهرههای سیاسی نزدیک به اصلاحطلبان و زندانیان سیاسی یاد میکند.این فعال اقتصادی بارها خواستار آزادی چهرههایی همچون مصطفی تاجزاده؛ صادق زیباکلام؛ میرحسین موسوی و... شده است. وی بدسالاری را به عنوان هشتگ اصلی توییت های این شش ماه اخیر خود قرار داده است. سلطانی با این هشتگ انتقاد خود را به سبک حکمرانی جمهوری اسلامی در حوزههای مختلف و به بیان دیگر گماشتن افراد بی تخصص در مسئولیتهای اجرایی، ابزار داشتهاست.
فراوانی افراد یاد شده در مطالب
گراف تصویری بیشترین اسامی استفاده شده در توییتر پدرام سلطانی به شکل زیر است که کلمات پر استفاده با رنگ و فونت بزرگتر قبل مشاهده است. افراد مورد ارجاع سلطانی در توییتهای شش ماهه وی نشان میدهد که وی از افرادی همچون سعید جلیلی؛ پزشکیان؛ قالیباف؛ زاکانی؛ در دوره انتخابات به طور مکرر انتقاد کرده و هیچ یک از آنها را شایسته پست ریاست جمهوری نمی دانسته است. به علاوه آن که دیگران را به ترغیب واداشته تا به هیچ یک از این نامزدهای ریاست جمهوری اعتماد نکنند. به علاوه وی طی این مدت از صادق زیبا کلام وشروین حاجی پور هم حمایت کرده است.
فراوانی ارگانهای یاد شده در مطالب
گراف تصویری بیشترین ارگانهای استفاده شده در توییتر پدرام سلطانی به شکل زیر است که عموم این ارگانها به اشکال مختلف مورد نقد قرار گرفته است.
روند انتشار مطالب در رسانهها و شبکههای اجتماعی
پدرام سلطانی در بازه زمانی مناظره های انتخاباتی، بیشترین تعداد توییت را داشته است و به طور مشخص از همه کاندیدها انتقادهای تند داشته و در آخر هم اعلام کرده است که رای نداده چرا که نمایندگان اندیشه و مشی سیاسی وی در حصر و زندان هستند.
روند انتشار مطالب به تفکیک سوگیری
نمودار زیر روند انتشار مطالب پدرام سلطانی در فضای مجازی را به تفکیک سوگیری نشان میدهد. سوگیری منفی در روزهای اوج انتخابات در نمودار زیر به وضوح نمایان است.
سوگیری کلی مطالب منتشر شده در رسانهها و شبکههای اجتماعی
نمودار زیر سوگیری کلی مطالب منتشر شده پدرام سلطانی در فضای مجازی را نشان میدهد. این نمودار نشان میدهد که حدود 72 درصد محتوای تولیدی در توییتر پدرام سلطانی انتقادی و دارای سوگیری منفی علیه بخشهای حاکمیتی است.
|
مضامین برجسته اظهارات سلطانی
- مطالب مرتبط با زیرسوال بردن مفهوم انتخابات در میان افکار عمومی.
- طرح اتهام خودکامگی و استبداد در نظام جمهوری اسلامی ایران.
- رویکرد معاندانه نسبت به امور امنیتی و احکام دستگاه قضایی.
- اظهارات خلاف واقع در خصوص شیوه حکمرانی نظام.
در متن زیر سعی شده تا مضامین مورد اشاره از میان توییتهای حساب کاربری پدرام سلطانی استخراج شده و محتوای آن مورد بررسی قرار گیرد.
1-مطالب مرتبط با زیرسوال بردن مفهوم انتخابات در میان افکار عمومی
پدرام سلطانی با اشاراتی واضح و مکرر، به ساختار نظام انتخاباتی کشور حمله میکند. او بارها از طرق مختلف سازوکار قانونی انتخابات مثل نظارت شورای نگهبان را زیرسوال برده و آن را صراحتا مخالف آزادی معرفی میکند. مثلا نوشته است: «به سقف نظارت استصوابی نزدیک شده اید، ارتفاع نگیرید!».
احتمالا مراد او از آزادی، همان چیزی است که در کشورهای غربی رایج است چرا که با مفهوم مردمسالاری در نظام اسلامی به دنبال دموکراسی مشابه نظامهای لیبرال غربگرا گشته و مینویسد: آن هایی که به رییسی نقد و توهین و تمسخر می کردند، حقشان بود، این هایی هم که به پزشکیان توهین و انتقاد و تمسخر می کنند حقشان است، آزادی بیان یعنی همین.
او با بیانی نمادین، نظام را متهم به دیکتاتوری و در این خصوص تهدید میکند تا پیش از بروز انقلاب، صدای مردم را بشنوید؛ «#ار دوغان پیام ملت را از صندوق های رای گرفت، پیش از آن که دیر شود و مجبور شود «صدای انقلاب» ملت را بشنود».
سلطانی با حمله به ماهیت نظارت قانونی شورای نگهبان؛ مکانیزم مشروع انتخابات در ایران را مورد طعن و کنایههای تند و تیزی قرار میدهد که احتمالا شهرت بیشتری را صاحب شود؛ « چقدر دقت و صحت نظارت استصوابی در مناظره ها و سخنان نامزدهای پوششی موج می زند!»
او که با طرح اتهامات غیرمستند سعی در ایجاد فضای ناامیدی علیه نظام سیاسی کشور داشت و همسو با جریانهای معاند به دنبال مایوس کردن آحاد مردم از مشارکت در تعیین سرنوشت خودشان داشت ،علاقمندی خود به سران فتنه و مجرمان امنیتی و سرشناس را به شکل علنی اعلام کرده و مینویسد؛ من رای ندادم. نمایندگان اندیشه و مشی سیاسی مطلوب ما در حصر و زندان هستند.
در نهایت؛ او همین موضع را با صراحت اعلام میکند که از حمله پی در پی به نهاد قانونی انتخابات در کشور به دنبال چه هدفی است؛ « هرگاه به اندکی بهبود در این کشور دل بستید، شورای نگهبان را در نظر بیاورید و دوباره فکر کنید!».
2- طرح اتهام خودکامگی و استبداد در نظام جمهوری اسلامی ایران
پدارم سلطانی که شهرت خود را مرهون اظهارات بیپروا علیه منافع عمومی کشور در شبکههای اجتماعی است؛ غایت خود را از حمله به نهادهای انتخاباتی و زیر سوال بردن مفهوم انتخابات، بیش از پیش آشکار میسازد.
او در قالب مشخصی به جمهوریت نظام تعدی کرده و آن را به چالش میکشد تا از این راه، کشور را گرفتار در نظام استبدادی جلوه دهد که مسئلهای مورد علاقه برای حضور در جبهه مخالفان کلیت نظام جمهوری اسلامی ایران است.
سلطانی سعی دارد تا بدون اشاره مستقیم به واژگانی نظیر دیکتاتور، با مضامینی مشابه، همین منظور را به ذهن مخاطب القا کند؛ «یک دندگی تا وقوع بحران» یکی از ویژگی های سیستم حکومت در ایران است.»
در همین راستا سلطانی بر از بین رفتن سیستم جمهوریت تاکید کرده و معتقد است که نظام جمهوری اسلامی مبتنی بر مردمسالاری دینی نبوده و یک سیستم سلطهگر است که از طریق محدود کردن آزادیهای فردی و اجتماعی و همچنین اعمال زور بر این پهنه سرزمینی حکومت میکند؛ «در شاخص دموکراسی در خاورمیانه و آسیای مرکزی. ایرانِ «جمهوری»، وضع بدتری از کشورهای شیخ نشین مادام العمر جنوب خلیج فارس دارد.»
او که از مخاطبان زیادی در شبکه اجتماعی ایکس برخوردار است گاهی نقاب از چهره برداشته و با سوءاستفاده از فضای آزادی بیان در رسانهها،صراحتا نظام مردم سالاری دینی را با نظامهای الحادی و دیکتاتوری در کشورهای دیگر مقایسه میکند: «ژوزف استالین دیکتاتور شوروی گفته است: «مهم نیست چه کسانی رای می دهند،مهم این است چه کسانی رای را می شمارند.» او ذیل همین گفتمان از مبانی ادعای فتنهگران در سال 88 دفاع کرده و بر طبل مهملاتی میکوبد که بارها واهی بودن و ماهیت براندازانه آنها آشکار شده است؛ « انتخابات 270 نفره مجلس برای هیات رئیسه را نتوانستند صحیح وسالم برگزار کنند، اعتراض کرده اند و آرا بازشماری شده و 20% تغییر کرده! این جماعت همان هایی هستند که اعتراض ها به انتخابات 88 با 40 میلیون رای ریخته شده به صندوق را برنتافتند و فتنه می نامند.»
سلطانی در ادامه با تاکید بر ادعاهای خود برای متهم کردن ساختارهای قانونی کشور و استمرار ادعای استبدادی بود بودن حاکمیت جمهوری اسلامی ایران مینویسد: حاکمیتی که «تکثر» را برنتابد در هربرهه ای دوگانه ای می سازد از آنان که با او همراهند و آنان که نیستند.
3- رویکرد معاند نسبت به امور امنیتی و احکام دستگاه قضایی
سلطانی با رویکرد مشابه با معاندین و مخالفان نظام جمهوری اسلامی، شیوه برخورد دستگاه امنیتی و نظام قضایی کشوررا متهم به بی عدالتی و برخوردهای فراقانونی کرده و بارها در برابر احکام قانونی، موضعی همسو با دشمنان اتخاذ میکند.
او احکام قضایی و بازداشتهای امنیتی را با لحنی جهتدار، سلیقهای میداند. او با اشاره به شایعات فضای مجازی مینویسد: « یک نفر از مریدان مذهب قدرت و کاسه های داغ تر از آش صاحب منصب را که در این سال ها از مسئولیتش برکنار شده باشد و در صورت مجرم بودن، مجازاتی در خور جرم و با اجرای کامل کشیده باشد، نام ببرید! #کاظم_صدیقی».
او در توییت دیگری با اشاره غیرمستقیم به شایعات غیرمستند در خصوص امام جمعه موقت تهران، اقدام به تطهیر یک مجرم امنیتی سابقهدار کرده و نظام قضایی را به برخورد تبعیضآمیز با شهروندان متهم میکند؛ « ظلم یعنی آن که مال مردم را می خورد ،مصون باشد و آن که درد مردم را می خواند محکوم باشد. #توماج_صالحی».
او صراحتا و به کرات بر ناعادلانه بودن سیستم قضایی کشور تاکید و نظام را متهم به مماشات با مجرمان سرشناس می کند ؛ ادعایی که در پس خود شائبه فساد سیستماتیک در نظام حکمرانی کشور را دنبال میکند: «محکومیت ساداتی نژاد، وزیر کشاورزی سابق دولت رییسی، تنها به سه سال زندان، در یک دادگاه غیرعلنی و بدون انتشار، جزئیات این فساد گسترده و بازگشت ارزهای برده شده، یک بی عدالتی بزرگ در لباس عدالت است. چه چیزی را از مردم پنهان می کنید؟ #بدسالاری».
او به دفعات از سران فتنه و متهمان سرشناس امنیتی حمایت کرده؛ به طوری که هرجا بساطی برای حمایت از مجرمان به راه است؛ اظهارنظری از پدارم سلطانی هم به چشم میخورد؛ « بسیار مایه تاسف و نگرانی است که دکتر #صادق_زیباکلام در زندان است». البته که حمایتهای بیدریغ سلطانی از مجرمان به همین چند اظهارنظر خلاصه نمیشود و در پستی دیگر، ماهیت تلاشش برای محکومان شناسنامهدار را بر ملا میکند.« من خواستار تبرئه #شروین_حاجی پور هستم. من خواستار آزادی #یاشار_سلطانی هستم. من خواستار آزادی #محسن_برهانی هستم. من خواستار آزادی #مصطفی_تاجزاده هستم. من خواستار آزادی #سعید_مدنی هستم. من خواستار آزادی #بهاره_هدایت هستم. من خواستار آزادی #نرگس_محمدی هستم. من خواستار آزادی #حسین_شنبه زاده هستم. »
4- اظهارات خلاف واقع در خصوص شیوه حکمرانی نظام
او از پارامترهای مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و امنیتی بر شبههافکنی علیه نظامی جمهوری اسلامی ایران بهره میبرد و با هشتگ #بدسالاری اقدام به بدگویی و لجنپراکنی علیه کلیت نظام میکند.
او نظام را فاقد خرد و عقل سلیم برای اداره امور میداند و مدعی میشود « اگر عقل و منطقی در چنته بود که تاکنون برای اداره کشور به کار گرفته بودند. #بدسالاری». در اظهارات مشابهی بر مواضع مبتنی بر عناد خود پافشاری کرده و میگوید: . تناقض واژه ضعیفی برای بیان این شیوه مدیریت است. #بدسالاری
با مداقه بیشتر در مضامین مورد نظر پدرام سلطانی که بنا بر آنها کلیت نظام را مورد هجمه قرار داده؛ متوجه میشویم که او نه تنها از مریدان جریان فتنه است بلکه دل داده فتنه 1401 نیز هست که در آن شنیعترین حملات و اتهامات علیه نظام جمهوری اسلامی صورت گرفت و مطالبه براندازی در راس خواستههای اغتشاشگران قرار داشت: « با احترام به جریان تحول خواهی کشور که رهبرانش در زندان و حصرند و با پای فشردن به باور زن، زندگی، آزادی، همواره و پس از این هم در صف خواستاران تغییر باقی خواهم ماند».
او که از پیروان فتنه زن زندگی آزادی است؛ همسو با لجنپراکنیهای سران خارجنشین این جریان؛ کشور را به تبعیض علیه زنان محکوم میکند و تلویحا دستگاه قضایی را هم به چالش میکشد ؛ « شهر برای دزدان امن تر از دختران است. #بدسالاری» او در جای دیگری، پرده از مقاصد براندازانه خود بر میدارد و صراحتا مینویسد: .« امید من بیش از هر چیز به دختران و پسرانی است که جسورانه در حال پس گرفتن سبک زندگی و پوشش خود در خیابان ها هستند».
سلطانی که خط و ربط سیاسی مشخصی را دنبال میکند ،جمهوری اسلامی ایران را در تمامی ساحات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی مورد نکوهش قرار داده و ایدهای مشابه جریانهای برانداز دنبال میکند؛ بارها تحت عناوین کلی، مقامات و مسئولین بلندپایه کشور را، بیخرد، فاقد عقل سلیم، فاسد، ناآگاه و... معرفی میکند؛ روشی دقیقا با سرشبکههای شناخته شده در جریان عناد؛ « از شوربختی های این کشور آن است که هنوز برای ارشدترین مقاماتش شناسنامه دانش و مهارت های لازم وجود ندارد ».
او که از حامیان جریان غرب گرا محسوب میشود و از خودباختگان داخلی در برابر سلطه غرب به حساب میآید؛ در تمامی اظهاراتش کشور را وابسته به ارتباط با غرب میداند و هرشکلی از خودباوری و ایمان به توان داخلی را مورد نکوهش قرار میدهد؛ «کلید سرمایه گذاری خارجی در اندازه های بزرگ و کارساز دست امریکاست. بهتر است واقع بین باشید و قید آن و بالتبع قید رشد 8 درصدی را بزنید».
سلطانی از هر فرصتی برای سیاهنمایی در خصوص وضعیت کشور استفاده میکند و مینویسد:« کشور به قهقرایی رفته است، که احقاق یک حق طبیعی هم شاهکار قلمداد می شود و با هلهله و شادی جمعی همراه می شود».#بدسالاری
با بررسی دقیق تمامی اظهارات او، به این مهم پی خواهید برد که سلطانی در پوشش منتقد به تمامی ارکان نظام حمله میکند اما آن را در لفافه و پوششی که به ظاهر مقید به خط قرمزهاست انجام میدهد اما گاهی و بنابر دلایلی، گافهایی هم میدهد که مقصود وی را عیان میسازد؛ « فکر می کنید تا نهادهایی چون بنیاد مستضعفان، ستاد اجرایی استان ها، نظامی ها، شبه نظامی ها و … در اقتصاد این کشور فعال مایشاء باشند، اقتصاد این کشور روی خوش خواهد دید؟».
او اخیرا هم نتایج سفر مسعود پزشکیان به اجلاس بریکس و توافق اعضا برای راهاندازی پول مشترک را مورد تمسخر قرار داد و مدعی شد که چون ایران تحریم است هیچ کشور عضو بریکس با ایران در زمینه راهاندازی پول مشترک همکاری بانکی نخواهد کرد.
این در حالی است که ایده راهاندازی پول مشترک بریکس از سوی روسیه مطرح شده زیرا این کشور هم تحت تحریمهای بانکی آمریکا است. ضمن آن که ایجاد پول مشترک با واکنش گستردهای در محافل غربی مواجه شد چراکه اعضای بریکس 50 درصد جمعیت جهان را در خود جای دادهاند و استفاده از پول مشترک میتواند بزرگترین پول واحد را ایجاد کند.
او در توییتی دیگر مدعی شده که بسیج، در اتاق بازرگانی و اتاق اصناف نفوذ کرده و مدیریت آنجا را به دست گرفته است!
انتهای پیام/