به گزارش خبرنگار ورزشی پایگاه خبری خبرآنی، رضا شجیع کارشناس و از مدیران علمی ورزش کشور کشورمان یادداشتی درخصوص هفته تربیت بدنی در اختیار پایگاه خبری خبرآنی قرار داده که به شرح زیر است:
شاید این بند سوم از اصل سوم قانون اساسیمان بود که کم کم باعث حذف واژه تربیت بدنی از ادبیات جاری ورزش کشور شد؛ در این قانون آمده بود «تربیت بدنی رایگان برای همه در تمام سطوح»، گزارهای مترقی و آرمانی که از ذهنیتی پیشرو و دوراندیش نشأت میگیرد. اما چه شد؟ سازمانهای ورزشیمان طی سالها در پاسخ به این سئوال که برای تحقق این بند مهم از اصل سوم قانون اساسی چه کردید سکوت کردند و نهایتاً به مرور زمان صورت مسئله هم پاک شد، سازمان تربیت بدنی به وزارت ورزش تغییر نام داد تا آرام آرام دوران بیان این گزاره که «تربیت بدنی به ما ربطی ندارد» فرا برسد. همین وضعیت را در دانشگاهها هم شاهد هستیم، به آرامی و طی یک دهه اسم دانشکدههای تربیت بدنی به دانشکدههای علوم ورزشی تغییر نام دادند تا در آنجا تربیت بدنی تدریجاً به بوته فراموشی سپرده شود.
«تربیت بدنی» از آن جهت به نسبت ورزش اهمیت دارد که فلسفه آن جامعتر و عمیقتر است. تربیت بدنی در درون خود واجد ارزش است و قبل از آنکه به ابزار تبدیل شود خود یک هدف غایی محسوب میشود. تربیت بدنی، حرکت و فعالیت را در صورتی ارزشمند تلقی میکند که اهداف ثانویه دیگری را نیز دنبال کند. حرکتی و فعالیتی که صرفاً برای حرکت نیست، فعالیتی که در کنارش انسان را به انسان متفکرتر، مسئولتر، معنویتر و اجتماعی تر تبدیل میکند. شاید عجین بودن صفت پهلوانی با ورزشکاری بویژه طی دهههای گذشته، ناشی از همین نگاه تربیتی است که امروز رنگ باخته و به ماهیت ابزاری ورزش تقلیل یافته است.
در اینجا به دنبال مقایسه «تربیت بدنی» و «ورزش» و تقلیل جایگاه ورزش در ادبیات جاری این حوزه نیستم، آنچه به دنبال تبیین آن هستم تأکید بر این مهم است که با کمرنگ شدن تربیت بدنی در ورزش ایران و دور شدن از فلسفه تربیت بدنی که دلیل اصلی آن را میتوان در غفلت دست اندرکاران ورزش و بویژه سیاستگذاران فرهنگی کشور جستجو کرد، امروز شاهد ورزشی هستیم که ماهیت نمایشی، فنی و تخصصیاش از ماهیت فرهنگی و تربیتی آن پیشی گرفته است. مدرک فروشی و نگاه اقتصادی به مقوله مربیگری، جایگاه این حرفه مهم و انسان ساز را به چالش کشیده و تربیت بدنی مدارس هم هنوز برای افزایش ساعات درسی خود و توجه مضاعف به معلمین مظلوم تربیت بدنی با مشکل روبروست. صنعتی شدن آموزش، تجاری شدن علم و رشد پرشتاب فناوری، ذائقه نسلهای جدید را تغییر داده و امروز حتی اگر هم اراده کنیم؛ ارتقای جایگاه اثرگذار فرهنگی و تربیتی ورزش، دیگر هرگز با روشهای سنتی و قدیمی امکان پذیر نیست.
شاید گفتن از فلسفه تربیت بدنی در عصر هوش مصنوعی کمی عجیب به نظر برسد، اما باور کنید که نیاز امروز ورزش ایران، برخورداری از فلسفهای است که جایگاه تربیتی و انسان ساز ورزش را احیاء کرده و فلسفه ورزش را از فلسفه «ورزش برای ورزش» به فلسفه «ورزش برای رشد تمامی ابعاد وجودی انسان» تغییر دهد. راز این توفیق، بازگشت به تربیت بدنی و تبیین فلسفه آن در نظام جمهوری اسلامی است. این فلسفه است که مسیر حرکتی سازمانهای ورزشی مان را تعیین خواهد کرد. معیار ارزشیابی این سازمانها را مشخص کرده و آنها را از سردرگمی نجات خواهد داد. آنچه مسلم است ورزشی که به ارتقای سلامت، توسعه اخلاقی و اعتلای فرهنگی جامعه کمک نکند، ورزشی ارزشمند و واجد ارزش نیست و به نمایش و سرگرمی تقلیل مییابد.
انقلاب اسلامی، انقلابی فرهنگی بود و ورزش قوی در منظومه تمدنی ایران قوی، باید ماهیتی فرهنگی داشته باشد. ورزش بدون فرهنگ، صرفاً تربیت جسم است و تربیت بدنی حلقه گم شده آن محسوب میشود.
انتهای پیام/