به گزارش خبرنگار خبرآنی، فرهاد نظریان سامانی در یادداشتی به مهر درباره ضرورت حکمرانی فضای مجازی آورده است:
«مساله حکمرانی در فضای مجازی، قصه پرغصه ای است که تا زمانیکه برای کشور مرتفع نشود، حل بسیاری از مشکلات، کماکان پا برجاست. فضای مجازی در عین تهدیدات فراوان، فرصت های شگرف و بی نظیری را برای پیشرفت هر کشوری در خود جای داده است و مادامیکه قاعده بهره برداری از فضای مجازی قانونمند نشود هر چه در این فضا غوطه ور شویم جز آسیب بهره ای نبرده ایم.
مقالات زیادی خصوصاً پس از فرمایش اخیر رهبر حکیم انقلاب اسلامی که موکدا به موضوع حکمرانی قانونمند در فضای مجازی اشاره داشتهاند، در همین رابطه خوانده ام که عمدتاً از نگاه فناورانه به این موضوع نگریسته شده بود. در این مجال فرصتی هست که به اختصار با زاویه نگاه متفاوتتر و شاید قدری سادهتر به برخی نکات مهم اشاره داشت:
اول کشمکش های فراوان در حوزه قانون گذاری برای فضای مجازی در یکی دو سال گذشته باعث ایجاد ابهامات و انتقادات فروان از سوی مردم شده است. عدم شفافیت و اقناع سازی مردم یکی از دلایل مهم جبهه گرفتن در برابر قانون گذاری فضای مجازی بود. لذا در گام اول هر حرکتی در این حوزه حساس که معیشت بسیاری از مردم بدان گره خورده است، یک کار کاملاً اقناعی و شفاف باید باشد تا مشروعیت لازم را با حمایت آحاد مردم در بر داشته باشد.
دوم یکی ازپیش نیازهای قانون گذاری در هر حوزه ای بهره مندی از تجارب کشورهایی است که پیشگام در آن موضوع بوده اند؛ اما اینپیش نیاز، یک ملاحظه ظریف دارد و اینکه تجربه و سیاست های هر کشوری الزاماً قابل پیاده سازی در کشور ما نیست. نظام اسلامی ما یک نظام مردم سالار است و همین موضوع ما را از نگاههای سخت و رادیکالی برای ایجاد محدودیت های شدید که در نظام های کمونیستی پا برجاست دور میکند. ازطرفی هم اینکه همه کشورهای مدعی آزادی که بعضاً خود را مهد آزادی جهان هم تلقی می کنند، در موضوع حکمرانی فضای مجازی ساز و کار قوی و موثر اعمال کرده اند که نمونه آن بازداشت پاول دروف در فرانسه است. در هر حال در بررسی و بهره برداری از تجارب کشورها، منطقیست نقاطی که متناسب با زیست بوم ایران اسلامی احصا و در روند تدوین سند حکمرانی اعمال شود.
سوم زمانیکه از موضوع اقناع حرف به میان می آوریم، صرف مردم به عنوان تنها مخاطب آن مدنظر نیست. یکی از مواردی که می تواند خدشه بر پیکره اجرای حکمرانی در فضای مجازی وارد کند، عدم تفهمیم درست مسئولان و ذی نفعانیست که اجرای این کار بر دوش آنها خواهد بود که باعث عدم ایجاد دغدغه برای پیشبرد این فضا می شود و همین سم مهلکیست که مسیر جاری حکمرانی را به اهداف دیگر منحرف می کند و یا خوشبینانه لنگان لنگان مسیر طی خواهد شد. لذا علاوه بر اینکهباید مسئولیتها، سازمانها و نهادها مشخص بشود و تقسیم کار صورت بگیرد، توجیه و اغناسازی آحاد مسئولین دخیل در این امر مهم، ز اوجب واجبات است
چهارم یکی از آسیب های فضای مجازی، حوزه ذهن و شناخت مخاطب است که اگر تمهدید لازم اندیشیده نشود، مدیریت ادراک و برداشت مردم دستخوش محتواهای مسموم منتشر شده در فضای مجازی می شود. در سند حکمرانی برای مواجهه درست با این موضوع، از یک سو ایجاد سپر دفاعی عمومی و یا واکسیناسیون عمومی مخاطبین فضای مجازی با الزام دانستن برگزاری دوره های عمومی سواد رسانه برای سطوح مختلف جامعه، پیش بینی شود که می تواند به تنهایی نقش موثری در پاسداری از مردم کشور در برابر همه هجمه های شناختی باشد و از سویی تقویت حوزه تولید محتوا به عنوان تغذیه فکری مهم به صورت جدی در کشور باید دنبال شود. حمایت از نخبگان و متخصصان و استراتژیستهای تولید محتوا و همچنین سازمانها و نهادهای مردم پایه که پیشتر در امر شبکه سازی این نخبگان پیشتاز بودند، باید به عنوان یک اصل مهم درج شود.
پنجم همه تلاش ها باید به این سمت و سو برود که ما علاوه بر ملی شدن فضای مجازی، حتماً صاحب پلتفرم قابل رقابت با پلتفرم های جهانی باشیم. تا زمانیکه ما به ازای تلگرام را در کشور نداشته باشیم یعنی پلتفرمی که به مانند تلگرام قابلیت ایجاد ارتباطات بین المللی نداشته باشد و همچنین کار در آن پلتفرم به سهولت و روانی کار در تلگرام نباشد، لاجرم کار باید فضای تلگرام یا هر پلتفرم دیگر خارجی پیش برود که این در بلندمدت اگر مرتفع نشود و نتوانیم به این "بسترهای خودکفا" دسترسی بیابیم، تبعات زیادی دامن گیرمان خواهد بود. تقویت و تمرکز بر توسعه گسترده برخی از پلتفرم های موجود داخلی می تواند گام موثری برای این مهم باشد
ششم سند حکمرانی در فضای مجازی باید خاصیت پیش بینی کنندگی و آینده محور بودن را با توجه به سیالیت و پیشرفت روز افزون فضای مجازی داشته باشد. همین الان دو موضوع مهم هوش مصنوعی و استارلینک به عنوان دو مساله دامن بسیاری از کشورها رو گرفته است و هر کشوری که برای مواجهه با آنها صاحب تدبیر و سیاست است، موفق خواهد بود. این دو موضوع مهم اگر در حکمرانی فضای مجازی کشور به صورت خاص دیده شود می تواند از یک تهدید به یک فرصت عام المنغه تبدیل شود؛ هر چند هوش مصنوعی (عاریتی نه بومی) توانسته بخش زیادی از صنعت، پزشکی و … را در کشور معطوف به خود کند و اگر ما بتوانیم مرزهای دانش این حوزه مهم را در نوردیم می توانیم در دنیا حرف برای گفتن داشته باشیم.
هفتم در تدوین سند حکمرانی در فضای مجازی، به این نکته مهم قطعاً توجه می شود که بسیاری از قوانین متاثر از فضای مجای، می بایست یک تجدیدنظر و روزآمدسازی در آنها انجام شود. مثلاً قانون مقابله با جرایم باید بروزرسانی شود و حوزه مقابله با جرم و جنایت در فضای مجازی به صورت ویژه به آن اضافه شود. از این حوزه مهمتر به روز رسانی قوانین مرتبط با کسب و کار است که امروز با گسترده شدن کسب و کارهای دیجیتال و مجازی که عمدتاً منافع خوبی را می توانند نصیب صاحبانشان کنند، متاسفانه اما هنوز تمهدیدی برای آن اندیشیده نشده است و عمدتاً با نگاه تهدید محور نسبت به بسیاری از این کسب و کارهای بین اللملی باعث ممانعت از حضور مردم شده ایم.
از سویی هم کسب و کارهای خرد و کوچکی که بازارشان در پلتفرم ها و بسترهای مجازی تعریف شده است از حمایت کافی برخوردار نیستند که اگر این حوزه با نگاه عممیق و کارشناسی به روز شود، منشا برکات زیادی خواهد بود. در موضوع ارزهای ذیجیتال و.... نیز قانونی خاصی در کشور وجود ندارد و همه مواجهات عمدتاً سلبی با نگاه کاملاً منفی است که این نیز ایضا نیاز به روزآمدسازی دارد.»