رجایی: با این رفتارها که همان طاغوت میماند سرجایش
باهنر:مرد آن است که حرفش دو تا شود
به گزارش خبرآنلاین داستانک های زیر برشی از زندگی سیاسی و اجتماعی این دو شهید است:
*جوان دو زانو نشسته روبه روی آیت الله و می گوید:
- محمدعلی قرقره فروش بودم، گاهی گرد و خاک آنها را کثیف می کرد و من هم مجبور می شدم چند دور نخ ها را ببرم تا مردم آنها را بخرند. حالا فهمیده ام آن چند دور برگردن من مانده، چه کنم؟!
آیت الله خوانساری از مدت زمان کار جوان و سنش می پرسد و جواب می گیرد.
رد مظالم را که می دهد خیالش راحت می شود.
رجایی بعدها هم که رییس جمهور شد تلاش کرد به اندازه نخی ظلم نکند
*- سلام دایی جان
- سلام محمد! چه خبر؟
- خبر همین که گفته اند باید برای کار بروم شمال
- خوب! خیلی هم خوب
- پدرم با شما برای انتقال من تماس نگرفت؟
چرا! ولی اگر قرار بود ما از این توصیه ها بکنیم که مسئول جمهوری اسلامی نمی شدیم. همان طاغوت می ماند سرجایش!
*- آقای رییس جمهور! آقای رییس جمهور!
چندباری رجایی را این گونه خطاب کرد تا بلکه شیرینی عنوان در کلامش بنشیند
زن انتظار هر برخوردی را داشت جز برخورد تند رجایی را!
- سرکار خانم! من اسم دارم، محمد علی رجایی، اگر فکر می کنید یادتان می رود در یک دفترچه یادداشت بنویسید، یادم نمی آید توی شناسنامه ام کلمه رییس جمهور آمده باشد!
*گوجه سبز نوبرانه برده بود اتاق رییس جمهور.
- گوجه سبز نوبرانه! حتماً خیلی هم گران خریدی! همه مردم هم می توانند از این میوه بخرند؟
این را که پرسید، هم سوال بود و هم جواب. منتظر پاسخ منشی نماند و گفت:
- وقتی همه مردم قدرت خرید میوه نوبر ندارند از گلوی من هم پایین نمی رود
*- آقای وزیر به نظرم این جا اشتباه کردید: به این دلیل و این دلیل.
دلیل ها همه درست بود.
وزیر صبور لبخندی زد و گفت: «مرد آن است که حرفش دو تا شود!»
میگفت نباید به اشتباه خود اصرار کنیم.
بعضیها میگفتند باهنر دیسیپلین وزارت ندارد.
2929