گروه سیاسی پایگاه خبری خبرآنی- جیک سالیوان مشاور امنیت ملی دولت بایدن را باید یکی از نمادهای اصلی شکست در سیاست خارجی این کشور در تقابل با ایران دانست. اگرچه سالیوان خود را یک دیپلمات خبره و کارکشته تلقی میکند، اما محاسبات وی در خصوص تسلیمپذیری ایران در برابر استراتژی فشار حداکثری علیه کشورمان کاملاً نادرست از آب در آمد! اخیراً سالیوان تلاش کرده است در خصوص فعالیتهای هسته ای ایران سیگنالهای دوگانه ای را مخابره کند.
خبرگزاری آسوشیتدپرس اخیراً به نقل از «جیک سالیوان» نوشت: من تصمیمی از سوی ایران برای حرکت (به سمت ساخت سلاح هستهای) ندیدهام. اگر آنها شروع به حرکت در این مسیر کنند، یک مشکل جدی با آمریکا پیدا خواهند کرد. وی مدعی شد که آمریکا از زمان حملات متقابل ایران و اسرائیل، متوجه افزایش اظهارنظرهای علنی مقام های ایرانی در مورد احتمال (ساخت سلاح هستهای) شده است. سالیوان گفت: این (سخنان) جدید بود و توجه ما را به خود جلب کرد!با این حال ما ( آمریکا) راه حل دیپلماتیک را ترجیح میدهیم.
این اظهارات سالیوان، نقطه آشکارساز چهار سال سناریونویسی دولت بایدن علیه ایران بوده است.
در این معادله، اساساً تفاوتی میان دو حزب دموکرات و جمهوریخواه وجود نداشته است. بهعبارت بهتر، دمکراتها و در راس آنها افرادی مانند بایدن، سالیوان و بلینکن متفقالقول بودند که باید در ازای بازگشت آمریکا به برجام در دولتی که بایدن در رأس آن حضور دارد، از ایران چیزی فراتر از تعهداتش در سند اولیه برجام مطالبه کرد.
افرادی مانند سالیوان، ویلیام برنز و حتی آنتونی بلینکن در همان زمان معتقد بودند که «دائمی کردن محدودیتهای هستهای ایران» از طریق حذف بند موسوم به «غروب آفتاب» مهمترین موضوعی است که واشنگتن در دوران بایدن باید (در ازای بازگشت به برجام) از ایران طلب کند.
با این حال اکنون، در سال 2024 میلادی کاخ سفید به همان نقطه دوران ریاست جمهوری ترامپ رسیده است: شکست مطلق در برابر استراتژی مقاومت فعال ایران.
جمهوری اسلامی ایران علی رغم فشارهای بی امان واشنگتن و اتحادیه اروپا، تسلیم بازی تاکتیکی و راهبردی غرب در مواجهه با حقوق مسلم ملت خود نشده و کاملاً آگاهانه و مدبرانه توانسته است محاسبات و پیش بینی های واشنگتن را مخدوش و بی اثر نماید.
بدون شک دکترین هستهای ایران، تابعی از تحولات فرامتنی و متنی جاری در منطقه و نظام بین الملل خواهد بود. بر همین اساس، احتمال تجدید نظر در این دکترین، منتفی نیست. این پیامی واضح است که به طرف آمریکایی منتقل و منجر به استیصال و وحشت غرب از قدرت علمی، فناوری و امنیتی کشورمان شده است.
اکنون با توجه به خروج یکجانبه آمریکا از توافق هستهای، توپ در زمین واشنگتن است نه ایران! آنها لازم است علاوه بر صرف نظر از مطالبات غیر ممکن و وقیحانه خود از تهران درخصوص بسط تعهدات یکطرفه کشورمان، باید خود را برای پذیرش مکانیسمهای «راستیآزمایی» و «ارائه تضمینهای ذاتی- اعتباری» آماده کنند.
صورت مسئله مشخص است: پازلی که آمریکا و رژیم صهیونیستی در تقابل با ایران چیدهاند برهم ریخته و اصرار واشنگتن بر استمرار بازی دوگانه هستهای خود در قبال ایران، هزینههای بسیار سنگینی علیه دموکراتها و جمهوریخواهان آمریکا خواهد داشت.
انتهای پیام/