گروه سیاسی پایگاه خبری خبرآنی- در آستانه برگزاری دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، میزبان حجتالاسلام محمدسعید مهدوی کنی عضو فعلی جامعه روحانیت مبارز و رئیس سابق دانشگاه امام صادق بودیم.
وی که فرزند آیتالله مهدوی کنی است، پس از درگذشت ایشان با حکم رهبر انقلاب به عنوان عضو هیئت امنای جامعه الامام صادق انتخاب شد. متنی که در ادامه میخوانید مشروح گفتوگوی خبرآنی با حجتالاسلام مهدویکنی است:
*****
خبرآنی: با توجه به ترکیب لیستها برای انتخابات مجلس، ارزیابی شما از نتیجه انتخابات پیش رو چیست؟ آیا باید شاهد آن باشیم که مجدداً مثل دو سه انتخابات گذشته یک لیست 30 نفره در تهران به پیروزی برسد یا اینکه ترکیبی از فهرستهای مختلف وارد مجلس شوند؟
مهدوی کنی: تحولات سیاسی یکی دو دوره اخیر مجلس به گونهای بوده است که به نظر میآمد رقابتها در این دوره از انتخابات نزدیک باشد. به این معنا که ممکن است بخشی از یک لیست به همراه بخش دیگری از سایر لیستها بتوانند بیشترین رای را کسب کنند. حتی چه بسا ممکن است در انتخابات پیش رو شاهد رای آوردن افراد مستقل و خارج از این لیستهای موجود باشیم.
تایید صلاحیت حدود 3500 نفر در حوزه انتخابیه تهران موجب بروز یک تشتت و پراکندگی در تعداد کاندیداها شده است که نتیجتاً این آرای متشتت علی القاعده برای کسانی که درون لیست هستند امکان بیشتری برای بالا آمدن فراهم کرده است.
درست است که تعداد آرای فهرستها این دفعه خیلی کاهش پیدا میکند و بین لیستهای مختلف توزیع میشود اما به دلیل تمرکز کسانی که طرفدار این فهرستها هستند باز هم مجموعه این فهرستها هستند که موفق به ورود به مجلس میشوند.
البته به دلیل پراکندگی بالای نامزدها ممکن است بخش زیادی از این نمایندگان نتوانند 20 درصد لازم را در مرحله اول کسب کنند. بنابراین با احتساب چنین شرایطی احتمال رفتن انتخابات به مرحله دوم بالا میرود.
خبرآنی: پس پیش بینی شما این است که شاید مرحله دوم را هم داشته باشیم؟
مهدوی کنی: به احتمال قوی این اتفاق خواهد افتاد. با این پراکندگی موجود و آن فرآیندی که میزان علاقهمندی به یک حزب، گروه و دسته طی این سالهای اخیر کاهش پیدا کرده است حدس میزنم که تعدادی از این نفرات به دور دوم بروند.
**تا مسئله تورم و اشتغال حل نشود دیگر دستاوردهای دولت و مجلس دیده نمیشود
خبرآنی: عملکرد مجلس یازدهم را چطور ارزیابی میکنید و به نظر شما مهمترین اولویت و محورهایی که مجلس دوازدهم باید به آن با توجه به مشکلاتی که با آن درگیر هستیم بپردازد.چیست؟
مهدوی کنی: یکی از ویژگیهای مهم مجلس یازدهم این بود که همانطور که مقام معظم رهبری هم فرمودند در حفظ اصول انقلابی خیلی تلاش کردند. جدای از قضاوت مقام معظم رهبری منصفانه هم هرکس نگاه کند تلاش این مجلس برای حفظ چارچوبها و اصول خوب بود. اما مشکل در کارآمدی است، یعنی آدمها خوب بودند، نیتهای خوبی هم داشتند و تلاش خودشان را هم کردند اما واقعیت این است که مصوبات مجلس مشکلات را حل نکرد.
البته نمیخواهم بگویم که همهاش ناشی از عملکرد دولت یا مجلس فعلی است اما بالاخره انتظار میرفت که طی این 3 سال و چند ماهی که از عمر مجلس یازدهم گذشت، مهار تورم محقق شود، وضعیت اشتغال وضعیت بهتری پیدا کند. البته خوشبختانه در ماههای اخیر با اقدامات دولت اتفاقات خوبی در مقوله ازدواج آسان و پرداخت تسهیلات صورت گرفته که در حقیقت اجرای مصوبات خوب مجلس بوده اما تا مسئله تورم و اشتغال حل نشود آن تسهیلات ازدواج در عمل مشکلی را حل نمیکند.
باید یک تحول جدی در مقوله اقتصاد اتفاق بیفتد. اقتصاد نمای بیرونی از تصمیمات دیگر است. درست است یک رشته و حوزه کاری است و تصمیمات خاصی در حوزه اقتصاد گرفته میشود. واقعیت این است اقتصاد به شدت به حوزههای جانبیاش وابسته است. اگر آنها دچار تحول نشوند و موانعی بر سر اصلاح اقتصادی وجود دارد برداشته نشود، تصمیمات درست اقتصادی نتیجه نمیدهد.
بسیاری از اقداماتی که این دولت و دولت قبل و دولتهای قبلی انجام دادند ایدههای خوبی بوده اما وقتی که بقیه اقتضائات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی کنار اینها دیده نمیشود، از آن ایده خوب یک اجرای خیلی بدی بیرون میآید، به نظرم باید در مجلس بعدی به جای پرداختن به امورات جزئیتر که بخش زیادی از آن در اختیار دولت است و مجلس باید به آن نظارت کند و به جای تصویب قوانین جدید، بیشتر زمان مجلس به نظارت بر اجرای قوانین تصویبی بگذرد.
کاری که باید انجام بشود به ثمر رساندن و کارآمد کردن این قوانین فعلی است. برای تحقق چنین کاری، مجلس بیش از آنکه بخواهد قانون جدید مصوب کند باید ببیند که چرا قوانین فعلی به درستی اجرا نمیشود؟ چرا قوانین تصویب میشود ولی با مشکلات و تاخیر زیاد اجرا میشود؟ ما نیازمند اصلاح ساختاری اولا در درون مجلس هستیم، خود مجلس اول باید متحول شود و بعد این تحول به سایر بخشها سرایت کند.
یکی از مهمترین بخشهایی که باید در آن تحول صورت بگیرد اولویتبندیهاست. ما کارهای زیاد داریم و امورات هم به هم وابسته هستند و در این موضوع هیچ شکی نیست اما مهم این است که در این زمان و در اینجا کدام کار باید اول اتفاق بیفتد؟ اگر این اولویتبندیها اتفاق نیفتد ما شاهد این هستیم که خیلی کارها خوب و مهم هستند اما بسیاری از اهمها و آنهایی که اتفاقا انجامشان میتواند تسهیل برای بقیه باشد، مورد غفلت قرار میگیرند.
لذا کاری که باید الان انجام شود این است که در شرایط فعلی ببینیم سرکلاف را باید ازکجا بگیریم؟ این دایره بستهای که موضوعات واقعاً به هم وابسته است چطور باز میشود. اما سوال این است که اولین پیچی که باید سفت شود کدام است؟ این یک فرمول قطعی ندارد و کاملا به همه اقتضائات بستگی دارد. مثلاً ترکیب مجلس بعدی خودش یکی از این اقتضائات است. ترکیب دولت، موضوع مناسبات ما با دنیا، میزان قیمت نفت و میزان صادرات و واردات کشور. به قدری عوامل متعدد است که همه اینها را بگذاریم و یک سناریو از آنها در بیاوریم که بگوییم بر چه اساسی و چه فرمولی نقطه آغاز راهکارها باشد.
من یک مثالی همیشه برای دوستان در دانشگاه در درسهایی که داریم میزنم؛ اینکه یک دیوار دو تنی را چگونه میشود با نوک انگشت انداخت؟ به طور طبیعی اگر با کل جسممان هم به این دیوار بزنیم شاید انداختن این دیوار غیر ممکن باشد اما در مسائل متعدد یک دومینو داریم که به هم وصل هستند. اگر نقطه آغاز مناسبی را انتخاب کنید با کمترین میزان هزینهای و با یک حرکت کوچک میتوان دو تن را تکان داد.
**پرداختن به مقوله فرهنگ، نقطه عطف حل مشکلات است
باید مرکز ثقل را ابتدا پیدا کرد. یکی از نقاط مهم که همیشه بیان میشود اما در مقام عمل عملی نمیشود موضوع فرهنگ میدانم. علیرغم دیر بازده بودن آن اما من معتقدم که به دلیل نپرداختن به فرهنگ همیشه در شرایط مسائل اضطراری ماندهایم. یعنی مجلس و دولت ما همیشه حسشان این است که در یک برهه حساس تاریخی قرار داریم. همه لحظات همیشه مهمترین لحظه هستند. چرا که ما هیچ وقت از این لحظات حساس خارج نمیشویم؟ چون هیچ وقت برای مواجهه با موضوعات خود را آماده نکردهایم و برای آن تدارک ندیدهایم. نمیگویم که میشود همه مسائل را از قبل حل کرد اما میشود تعدادش را کاهش داد.
لذا موضوعات بلندمدت که معمولاً از جنس فرهنگی است از جمله دیربازدهترین مسائل هستند و اقدامات خیلی طولانی و فکر و همراهی و نیروی عظیم میخواهد. نتیجهاش این است که هر وقت این نوع عوامل پیش میآید معمولاً به عنوان یک حوزه زینتی و حوزهای که اگر وقت شد به آن هم میپردازیم دیده میشود.
واقعیت این است که در مقام عمل در بهترین سیاستگذاریهایی که بعد از انقلاب تحت عنوان توسعه پایدار از آن یاد شد، اینگونه به مسئله فرهنگ نگاه کردند که گفتند ما فرهنگ را در توسعه سیاسی و اقتصادی چگونه بکار بگیریم؟ یعنی موضوع توسعه سیاسی و اقتصادی اصل است و فرهنگ را باید در خدمت تحقق توسعه اقتصادی قرار دادیم. به بیان دیگر در پیشرفتهترین و عالیترین نگاه ممکن تازه فهمیدیم نمیشود از فرهنگ غفلت کنیم منتها صرفا به آن به دید یک عامل کمک کننده نگاه کردیم.
این دیدگاه در فضای آکادمیک و کلاسهای درس ما در دانشگاه سالهاست که تعدیل شده و اصلا یک نگاه دیگری آمده است اما مجریان هنوز در این فضا ماندهاند. یعنی فضای برنامهریزی ما هنوز در دهه 30 و 40 کار میکند و فقط تقسیماتش زیاد شده است.
اگر ما وقت مناسبی را برای حل مسائل مهمتر فرهنگی یعنی آنهایی که خیلی دیربازده نیستند و ضمنا هم به شدت به آنها نیاز داریم بگذاریم، من قول میدهم بخش عمدهای از این دومینوی حل مشکلات از این حوزه شروع میشود. مسئله بازسازی اعتماد مردم یک مقوله خیلی جدی است و این اعتماد از سرمایه اجتماعی و حوزه فرهنگ شروع میشود و اِلا اگر دولت هزاران صحبت و سخنرانی بکند ولی سوء تفاهمها حل نشود، مردم سعی در دور زدن تصمیمات دولت خواهند داشت. چون اعتقادشان بر این است که این تصمیمات به نفعشان نیست.
ما همین الان حوزههایی را داریم که اعتماد نسبی مردم به نظام در آنها وجود دارد. مثلا در حوزه امنیت و بهداشت مردم به توصیهها گوش میدهند. چون این دو موضوع کاملاً برایشان محسوس است که نظام پای اینها ایستاده و لذا شما میبینید وقتی اخطار بهداشتی صادر میشود بلافاصله بخش عمدهای از جامعه هشیار میشوند.
**پرداختن به موضوعات کلان با محوریت چهرههای شاخص در مجلس امکانپذیر است
خبرآنی: با توجه به بافتی که مجلس دارد که 190 نماینده از حوزههای تک نمایندهای در آن حضور دارند و دغدغه مردم آنها عمدتاً مسائل کوچک است، پیادهسازی این مبانی که شما گفتید آیا امکانپذیر هست؟
مهدوی کنی: معتقدم تحولات چند دوره اخیر در مجلس و دولت سطح مطالبات را عمیقتر و دقیقتر کرده است. رسانهها هم به عمیق تر کردن دانش نسل جدید کمک کردهاند. البته هنوز تا نقطه مطلوب در کلیت کشور فاصله داریم.
متاسفانه هنوز تصور بخشی از مردم در سطح کشور این است که نماینده باید کار شورای شهر یا شهرداری را انجام بدهد. اگر خودش هم نمیخواهد و بیل دستش نیست، برود کسانی که بیل دستشان هست را بیاورد پای کار، اما در سالهای اخیر این نگاه خیلی ارتقاء پیدا کرده است که این مسئله را باید با دید مثبت نگاه کرد.
البته ما خوشبختانه در همه دورههای مجلس چهرههای برجستهای داشتهایم که این افراد میتوانند رهبری جریانات درون مجلس را برعهده بگیرند. البته لزوماً منظورم رهبریهای سیاسی نیست؛ ما در مجلس کمیسیونهای متعددی داریم که در موضوعات تخصصی شکل میگیرند و لزوماً هم تابع جریانات سیاسی کلان کشور نیستند. ما باید در درون مجلس چهرههای شاخص و نخبهای داشته باشیم که در حوزههای مختلف تخصص داشته باشند. مثلا باید نخبگانی را در حوزه کار و کارگری درون مجلس داشته باشیم که در مواقع خاص ورود پیدا کنند و از کارگران حمایت کنند.
بنابراین درست است که فضای عمومی مطالبه بخشهای زیادی از این 190 نفر نماینده که از شهرستانهای کوچک میآیند مسائل محلی است اما میشود با اقتدار و محوریت چهرههای برجسته بویژه نمایندگان شهرهای بزرگتر که معمولا اقتدار بیشتری دارند با ایجاد گروههای تخصصی در حوزههای مختلف مسائل محلی را تعدیل کرد.
انتهای پیام/