بهگزارش پایگاه خبری خبرآنی، دکتر زهرا زرگر؛ استادیار پژوهشکده مطالعات علم و فناوری دانشگاه شهید بهشتی: در طول تاریخ علم، نهاد علم شکلهای متفاوتی داشته است. شکلی که ما امروز میبینیم که دانشگاههایی وجود دارد و آدمها بعد از اینکه دوران مدرسه را تمام میکنند، امتحان ورودی به دانشگاه میدهند و انجمنهای علمی و فرهنگستانها وجود دارد؛ در ابتدای شکلگیری علم اینگونه نبود. نکته جالب توجه این است که اتفاقاً همین شکل منسجم نداشتن علم، خیلی از وقتها باعث میشد، زنان بتوانند مشارکتهای جالبی در علم داشته باشند. در قرن هفده زنان منجم زیادی در آلمان داشتیم؛ چون زندگی حرفهای و خانوادگی صنعتگران باهم آمیخته بود. اما با نهادی شدن علم و جدا شدن حوزه خصوصی و عمومی دیگر کارگاه خانوادگی نداریم؛ زنان محدود به آشپزخانه میشوند و مردان مشاغل حرفهای را دنبال میکنند. در اثر این تحولات آمار زنان دانشمند کم شد.
.
تا زمانی جبر زیست شناختی میگفت سرنوشت هر مرد یا زنی و تمام قواعدی که باید از آنها تبعیت کند به ویژگیهای بدنی که با آنها به دنیا آمده، برمیگردد و قابل تغییر هم نیستند. این مسئله در طول تاریخ دستاویزی بود برای اینکه زنها از انواع فرصتهایشان محروم شوند. اما طرح مسئله جنسیت و تفاوت بین جنس و جنسیت این امکان را ایجاد میکرد که برخی بگویند خیلی از ویژگیهایی که شما میگویید تفاوتهای ذاتی میان زنان و مردان هست و محرومیتهای زنان را موجه میکند مثل احساساتی بودن، ضعف در تفکر و استدلال، در حقیقت به ویژگیهای اکتسابی و تربیت برمیگردد.
ولی موضوع واقعاً به این سادگی نبود. به محض اینکه مفهوم جنسیت معرفی شد؛ پرسشهای متعددی مطرح شد مثل اینکه آیا جنس و جنسیت از هم تفکیک پذیر هستند یا خیر؟ اصلاً ما نسبت به ساختار جنسیتی زنانگی مردانگی چه موضعی باید داشته باشیم؟ آیا این ساختار سرکوبگر است؟ یا ارزشهای زنانه و مردانه با هم متفاوت هستند و این تفاوت منشأ زایش و مکملیت و نگاههای نو و بده بستانهای خوبی است و باید این ساختار را حفظ کرد؟
انتهای پیام/