به گزارش گروه دانشگاه پایگاه خبری خبرآنی، سجاد هجری، در نشست نمایندگان تشکلها و انجمنهای علمی دانشجویی با موضوع «گفتوگوی آزاداندیشانه از ضرورت تا تجربه»، که به همت پویش آزاداندیشی گفتار در سالن جلسات مرکز راهبردی فرهنگ و رسانه برگزار شد، با طرح این پرسشها که آیا تاکنون با خود گفتوگو کردهاید؟ آیا چیزی بهعنوان گفتوگو با خود شنیدهاید؟ آیا این موضوع معنادارست؟ در ادامه اظهار کرد: کسی که بتواند با خود گفتوگو کند قادر خواهد بود با فرد دیگری حتی مخالف گفتوگو کند.
وی، با بیان اینکه گفتوگو با خود چه معنایی دارد؟ افزود: من میپندارم همه ما گفتوگو با خود را تجربه کردهایم این گفتوگو با خود بهطور خاص در تزاحمات یعنی وقتی فرد بر سر دو راهی قرار میگیرد، رخ میدهد، آنجاست که انسان با خود کلنجار میرود این کلنجار رفتن همان گفتوگوست. آیا شنیدهاید گفته میشود فردی با خودش درگیر است؟ اتفاقاً آنهایی که با خودشان درگیر هستند بیشتر با خودشان گفتوگو میکنند. بهعبارتی ما چیزی به اسم گفتوگو با خود داریم.
عضو هیأت اندیشهورز پژوهشکدهی سیاستپژوهی و مطالعات راهبردی حکمت، با بیان اینکه کسی که با خود گفتوگو میکند که در شک و تردید است، ادامه داد: اگر شک و تردید نباشد انسان با خودش و دیگران گفتوگو نمیکند.
به اعتقاد فارابی انسان تمام عمر باید نسبت به عقاید خود و دیگران با سوءظن بنگرد
هجری، با این پرسش که آیا فارابی را میشناسید و یا کتابی از ایشان خواندهاید؟ در ادامه خاطرنشان کرد: فارابی به موسس حکمت الهی، مشهور است ابنهیثم هم به علم مناظر و مناقب. فارابی کتابی تحتعنوان «الجمع بین رأی الحکیمین»(حکیمین یعنی دو حکیم افلاطون و ارسطو) را دارد، ایشان(فارابی) در کتاب بحثی را میکند بدین مضمون که انسان تمام عمر باید در نسبت به عقاید خود و دیگران با سوءظن بنگرد البته نه سوءظن اخلاقی و باید با دیده عناد به عقاید خود و دیگران متوجه باشد، بهعبارتی بهطور مداوم در عقاید خود و دیگران تشکیک کند.
وی، با بیان اینکه اینجا چیزی به اسم شک مطرح میشود که مقدمه و زمینهساز گفتوگو است، در ادامه خاطرنشان کرد: این شک که زمینهساز گفتوگوست پیشبرنده علم هم است، ایشان بدین ترتیب دارند بهنحوی زمینه گفتوگو با خود و دیگران را فراهم میکنند.
عضو هیأت اندیشهورز پژوهشکدهی سیاستپژوهی و مطالعات راهبردی حکمت، با بیان اینکه ابنهیثم در «الشکوک علی بطلمیوس» چنین چیزی را مطرح میکند، ادامه داد: شکوکنگاری در جهان اسلام یک سنت است و شکوکنگاری بهنحوی یک گفتوگو است. ابنهیثم با بطلمیوس به گفتوگو نشسته است، روی آرای او شک و نقد میکند.
نبود احتمال خلاف در عقاید شخصی زمینه ایجاد هر نوع گفتوگو با دیگران را از میان میبرد
هجری، گفت: اگر بخواهم در نسبت عقایدم یقین محض داشته و احتمال خلاف وجود نداشته باشد، هیچوقت نه با خود و نه با دیگری گفتوگو نمیکنیم، معنای احتمال خلاف همان شک است که امکان گفتوگو را فراهم میکند پس «جزماندیشی» با گفتوگو سازگار نیست و آزاداندیشی در مقابل جزماندیشی قرار دارد.
وی، با مثالی از جهان اسلام درباره اهل گفتوگو بودن مسلمانان حتی اگر کسی هم مقابلشان نباشد چنین توضیح داد و برای آغاز صحبت این پرسش را طرح کرد که آیا کتاب جهان اسلام در زمینه فلسفه، منطق، کلام و ... خواندهاید؟ در ادامه خاطرنشان کرد: یک عبارتی را بهوفور در این کتابها میبینید که امروزه بار منفی پیدا کرده است. آن عبارت چنین است ابنسینا با دیگران بحثش را کرده است و در ادامه میگوید ان قلتَ قلتُ این عبارت بهمعنای گفتوگوست.
عضو هیأت اندیشهورز پژوهشکدهی سیاستپژوهی و مطالعات راهبردی حکمت، ادامه داد: نظری داده است، میگوید اگر شما اشکالی در این نظر کنید من این پاسخ را به شما میدهم ان قلتَ قلتُ. گاهی بیش از ده بار در برخی کتابها در یک موضوعی این تعبیر ان قلتَ قلتُ را میبینید یعنی حکیم حین بحث ذهن جوالش مداوم در جای دیگری قرار میگیرد و اشکال میکند و به آن اشکال پاسخ میدهد. بهعبارت دیگر اشکال و پاسخ بهمعنای گفتوگو است.
هجری، با بیان اینکه امروزه مردم عادی این عبارت را در جایی به کار میبرند که بار منفی دارد، در ادامه تصریح کرد: اما این عبارت(ان قلتَ قلتُ) برای اهل علم و عبادت بار منفی ندارد از این دست شواهد در جهان اسلام فراوان میتوان یافت.
انبیاء همواره در دعوت به گفتوگو خود را حق و دیگران را باطل نمیدانستند
وی، با بیان اینکه نکته اساسی در موضوع گفتوگو همین شک و احتمال خلاف است، در ادامه توضیح داد: انبیاء نسبت به عقایدشان شکی ندارند و عقایدشان هم حق است اما زمانی که بهسراغ مردم میآیند زمینه گفتوگو را با آیهای از قرآن کریم که «انا او ایاکم لعلی هدی او فی ضلال مبین» چنین فراهم و مردم را با این آیه به گفتوگو دعوت میکردند یا ما حق هستیم یا شما یا ما بر ضلال مبین هستیم یا شما. هیچوقت عنوان نمیکردند ما حق و شما باطل و بر ضلال مبین هستید.
عضو هیأت اندیشهورز پژوهشکدهی سیاستپژوهی و مطالعات راهبردی حکمت، با بیان اینکه این شیوه گفتوگو که ما حق و شما باطل هستید مخالف دعوت به گفتوگو است، در ادامه خاطرنشان کرد: اگر کسی با این هیئت برای گفتوگو جلو بیایید هیچ گفتوگویی انجام نمیشود و این شیوه برای نبی الهی که عقایدش حق و به این عقیده حق یقین دارند باور کردنی نیست.
به گفته هجری، هر گونه ژستی مبنی بر اینکه ما حقیم و شما باطل امکان هر گونه گفتوگویی را از میان میبرد.
در ادامه این نشست، دکتر عبدالله فرهی، مدیرگروه تاریخ دانشگاه مذاهب اسلامی، با بیان اینکه یک زبانشناس معروف آلمانی به نام هردل جمله معروفی دارد و بیان میکند که هر ملتی آنگونه فکر میکند که حرف میزند و آنگونه حرف میزند که فکر میکند، در ادامه افزود: بهعبارتی میان اندیشیدن و حرف زدن ارتباط تعاملی وجود دارد، اندیشهها نمایی از دغدغههای افراد است که بر زبان جاری میکنند و از جهان اندیشهای خودتان سعی دارید دغدغههای خود را به فرد یا جمعی که در آن هستید منتقل کنید، این گفتوگو خوب است تا جایی که در حد جدال احسن و توأم با احترام و رعایت ویژگیهای لازم برای یک گفتوگوی مناسب باشد.
وی، با بیان اینکه به نظر من مهم است که بدانیم از گفتوگو بهدنبال چه هستیم؟ ادامه داد: زمانی گفتوگو میکنید که اندیشههای خود را بشناسید و بر اطلاعات و داشتههای خود چیزی اضافه کنید، اما زمانی هم بهدنبال اهداف مشخصی هستید و میخواهید ضمن گفتوگو به این اهداف برسید در اینصورت گفتوگو شکل متفاوتی به خود میگیرد.
فرهی، گفت: در این نشست هر کس با دغدغهای یکی با دغدغه کشور، دیگری با دغدغه اندیشیدن، فرد دیگر با دغدغه گفتوگو و آزاداندیشی و دیگری صرفاً با هدف انتقال اطلاعات و دادهها آمده است.
غرب در پی رسیدن به آزادی گرفتارقید و بندهای شهوت و قدرت شده است
وی، با بیان اینکه در غرب آزاداندیشی را انسانگرایی و خردگرایی میدانند، در ادامه خاطرنشان کرد: زمانی مردم در اروپا در این فضای آزاد تنفس میکردند و این تصور را داشتند که آزاد هستند و بسان انسان آزاد فکر میکنند، بسیاری از آنها میکوشیدند در تقابل با دین این آزاداندیشی را ترسیم بکنند و از این آزاداندیشی بهدنبال رهایی آزادی انسان بودند.
فرهی، تصریح کرد: این در حالی است که همین مردم اروپا هماکنون در بند همان چیزهایی که بهدنبالش بودند گرفتارند، یعنی همان آزادی تا حد زیادی برای یک انسان اروپایی به قید و بند تبدیل شده است و ما شاید الان تصمیم گرفتهایم در بند همان آزادیهایی که آنها تصور میکردند خودمان را گرفتار کنیم که این طبیعتاً ناشی از آن است که ما حتی نتوانستیم که زبان کسانی که از آنها تقلید میکنیم را بفهمیم که این ضعفی است که ما داریم اندیشه های پوزیتیویستی در جامعه زیاد است چیزی که در غرب حداقل در مراکز اندیشهایشان باید در موزهها بهدنبالش بگردیم.
وی، ادامه داد: این مهم است که بدانیم از آزادی و آزاداندیشی چه میفهمیم؟ شما یک زمانی این آزادی را در رهایی از قید و بند کلیسا میبینید، یا رهایی از حکومت و یا رهایی از قید و بند هر آن چیزی که شما را محدود میکند بهطوریکه یک نیچریست حتی یک لباس را هم یک محدودیت میداند و میخواهد از قید و بند آن هم رها باشد و میگوید من آزاد باشم.
فرهی، افزود: اما یک زمانی میخواهید با آزادی خود را در بند چیز دیگری قرار دهید قید شهوت و یا قید قدرت و هزار قید و بند دیگر که شما را در جستوجوی آزادی گرفتار بکند. اتفاقاً آزادی که بهعنوان آزاداندیشی بهدنبال آن هستید در نتیجه پذیرش بندهایی است، من اینها را میپذیرم با این قید و بندها همراه میشوم تا در نتیجه به آزادی بالاتری برسم، یعنی در سطح پایین خود را مقید و از برخی آزادیها محروم میکنم تا به آزادی بالاتری برسم.
آزادی یک انسان مسلمان در لقاءالله است
وی، با تأکید مجدد بر اینکه در این نوع آزادی در مرحله پایینتر اصول و قواعدی را میپذیرید در نتیجه به مرحله بالاتر گام بگذارید، خاطرنشان کرد: یک فرد مسلمان آزادی و رهایی را تنها در لقاءالله میبیند فردی که در قید خدا باشد از همه چیز آزاد است در نگاه عرفانی میشود به طور مفصل درباره آن صحبت کرد، اینکه انسان آزاد چه کسی است؟ یعنی خودت را از قید دنیا و حتی نفس آزاد بکنی از حجابهای ظلمانی و نورانی رها کنی تا به آزادی برسی.
فرهی، در ادامه توضیح داد: در نگاه و تمدن اسلامی ما در قرون اولیه شاید آزاداندیشی را بسیار گستردهتر داشتیم در مبانی قرآن که به تفکر و تعقل دعوت میکند شاید هر چه آن روندی که تمدن اسلامی دارد در رفتن به شکگرایی و شکوکنویسی یا در رفتن به سمت نهضت ترجمه است یعنی شما سعی دارید با زبان دیگری برخورد کنید یعنی نه تنها سعی کردی زبان خودت را بشناسی که تا حد زیادی شناخت تمدن اسلامی با شناخت زبان خود آغاز میشود بلکه او از این واهمه ندارد که با زبان دیگری هم برخورد بکند و اندیشههای آن را بشناسد و آن را ترجمه بکند تا دریابد بقیه چه میگویند وقتی در زمان مهدی عباسی کتابی ترجمه میشود میبینید بیمعنی نیست که در زمان جدال و جدل ترجمه میشود او میخواهد با بقیه گفتوگو کند نهضت ترجمه هم بهدنبال همین گفتوگو است.
در گفتوگو باید طریقه صحیح آن تقابل یا همراهی را ترسیم کرد
وی، با بیان اینکه در گفتوگو یا باید تقابل و یا همراهی بکنید باید طریقهاش را بشناسید و طریقهای برایش ترسیم بکنید در ادامه با اظهار تأسف از اینکه به مرور زمان تا حد زیادی تقلیدگرا شدهایم، افزود: ما در تمدن اسلامی تا حد زیادی حتی شک فلسفی را رها کردهایم و در رفتن به سمت متون افرادی، همواره سعی کردهایم آن افراد را مقدس جلوه دهیم حتی در رفتن به سمت آموزش کوشیدهایم بر آموزش صرف در زمینه خاص تمرکز بکنیم حتی آن جریانهای الحادی و آن جریانهایی که بهعنوان نحله در تمدن اسلامی میشناسیم، آنها را کنار زدیم بلکه حتی در درون خود مسلمانان هم آنقدر تقلید و تقید ایجاد کردیم که اینها باعث شد که نتوانیم آن شکوفایی در تمدن اسلامی که بهدنبالش بودیم، برسیم.
فرهی، تصریح کرد: مدارس دولتی ایجاد شد گفتیم بروید فقه شافعی و کلام اشعری بخوانید بر این علوم تمرکز کنید علوم عقلی به حاشیه رفت و علوم نقلی محوریت پیدا کرد. این موارد باعث شد از آزاداندیشی اولیه فاصله گرفتیم. بهنظر من خوب است در نتیجه این جمعها به نکات نسبی مشترک در فهم از آزادی برسیم.
وی، گفت: من مطمینم فهم ما از آزادی یک چیز نیست، متفاوت است فرض کنید من بگویم زن زندگی آزادی شاید فهم من از زن زندگی آزادی با فهم شما بسیار فرق داشته باشد(فهم متفاوت از مسایل روز)
باید زبان زمان خود را شناخت و با آن زبان با دیگران گفتوگو کرد
فرهی، خاطرنشان کرد: در ابتدا گفتم میان اندیشه و زبان ارتباط وجود دارد زبان و اندیشه در تعامل هستند در جامعه میبینید یک زبانی مشترک میشود مهم است که ما زبان زمان خود را بشناسیم و با توجه به شناخت خودمان از زبان زمان خود گفتوگو کنیم اگر زبان زمان خود را نشناسیم امکان گفتوگو وجود ندارد.
وی، افزود: فردی در این جمع گفت فضا در دانشگاه بسته است نیاز است فضا باز شود برای اینمنظور باید متناسب با زبان زمان خودتان و آزادی نسبی موجود در جامعه گفتوگو کنید در چنین صورتی مخاطب به سمت شما میآید. من مطمینم هماکنون نگاه مشترکی در جمع خودمان از اینکه آزادی چه هست؟ وجود ندارد یک زمانی در باب زن آزاد که میتواند محور بسیار خوبی برای آزاداندیشی در کشور برای انجمنها و کانونهای دانشجویی باشد هر کس برداشت متفاوتی داشت.
فرهی، در ادامه سخنانش توضیح داد: یک روایت دیدم که بیان میکنم، در زمان خلیفه عمر خطاب وی، زنی را داخل کوچه با پوشش کامل دید او زن را شناخت پرسید تو کنیز هستی چرا اینقدر حجاب داری؟ حجاب برای زن آزاد است درست برخلاف آنچه که در جامعه به ما القا کردهاند. زن آزاد کسی است که پوشش دارد برای خودش شخصیت قایل است پس خودش را میپوشاند و اندامش را به معرض نمایش نمیگذارد اما در جامعه ما تلقی دیگری از زن آزاد وجود دارد.
سجاد اکبری، رئیس فرهنگسرای اندیشه هم در ادامه این نشست درباره تجربه خود چنین گفت: در سال 87 در دانشگاه صنعتی امیرکبیر مشکل صنفی در دانشگاه ایجاد و مقرر شد در اینباره با انجمن صنفی کار مشترکی انجام دهیم برای اینمنظور بری گفتوگو رفتیم اما آنها عنوان کردند هر آنچه شما میگویید امکانپذیر نیست برای آن هم نباید بیانیه داد تا مشکل برطرف شود. فردی از اعضای شورای صنفی از جلسه خارج و به اعضای بسیج دانشجویی دانشگاه گفت صحبتهای شما در جلسه صحیح بود اما ما پیش از جلسه توافق کرده بودیم که باید در برابر خواسته شما مقاومت کنیم هماکنون من میخواهم از شورای صنفی استعفا بدهم چون مجبور شدم خلاف عقیدهام نظر بدهم.
وی، ادامه داد: در دانشگاه صنعتی امیرکبیر، اختلافات سیاسی عجیبی وجود داشت و ما مدام بر سر مسایل مختلف کشور بحث میکردیم و شعار میدادیم و حاضر نبودیم هر کسی برای خودش اظهار بیطرفی بکند در واقع یک مانور سیاسی و قدرت بود تا اینکه در آن فضای رادیکال بهدنبال گفتوگو بودیم از اینرو از مسئولان دانشگاه خواستیم تا گفتوگوی آرامی در سطح دانشگاه داشته باشیم.
اکبری، با بیان اینکه مسئولان دانشگاه با این خواسته ما مخالفت کردند، افزود: از علت محافظهکاری مسئولان این بود که تصور میکردند هر چه فضای دانشگاه آرامتر باشد مدیریت آنها خدشهناپذیرتر خواهد بود. تا اینکه در سال 88 مقام معظم رهبری طی سخنرانی اعلام کردند کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاهها به راه بیفتد بدینترتیب دست ما باز شد و عنوان کردیم طبق خواسته مقام معظم رهبری باید گفتوگوی آزاداندیشی در دانشگاه راه بیفتد برای گفتوگو مجوز داده شد و ما جلسات گفتوگوی آزاداندیشی دانشجویی را برگزار کردیم.
وی، خاطرنشان کرد: با این اقدام بهتدریج افراد جدیدی به بسیج دانشجویی دانشگاه آمدند که پیش از این جزو افراد عادی دانشگاه بودند آنها یک ویژگی مشترک برای گفتوگوی آزاداندیشی داشتند.
بروز اختلافات ناشی از نبود درک درستی از یکدیگر است
اکبری، با بیان اینکه ماجراهای سالهای اخیر ناشی از وجود اختلاف در لایههای مذهبی، دینی و فرهنگی است، در ادامه تصریح کرد: هر جایی که مشکلی ایجاد میشود ناشی از آن است که ما درک درستی از همدیگر نداریم و یکدیگر را نمیفهمیم. ماهیت گفتوگو یک موضع سیاسی است. وقتی میخواهیم گفتوگو کنیم قصد داریم حرف طرف مقابل را بشنویم اما اگر در مقام دشمن باشد با او گفتوگو نمیکنیم بهجای آن میجنگیم هدف بسیاری از دانشجویان پیشبرد سیاست گفتوگو است.
وی، با بیان اینکه ما سطحی داریم به نام دانشگاه که محل مناسبی از جامعه است، در ادامه افزود: چگونه میشود در این فضا گفتوگوی آزاداندیشی دانشجویی را تجربه کرد؟ لازمه این گفتوگو، داشتن درک ضمنی رو به جلو از آزادی است تا بهجای دعوا و منازعه دائمی با یکدیگر گفتوگوی آزاداندیشی داشته باشیم.
اکبری، ادامه داد: وقتی در ضمیر ناخودآگاه، خود را در موضع حق بدانیم و بقیه را در مسیر باطل و گمراهی زمینه گفتوگوی آزاداندیشی فراهم نمیشود ما تجربههای خوبی از گفتوگوهای دانشجویی در جلوی درب دانشگاه تهران در اوایل انقلاب داریم و همیشه دانشجویان آن دوران از آن بهعنوان بهترین خاطرات دانشجویی یاد میکنند، که هر دانشجویی نظر خود را مطرح میکرد ما باید سراغ این تجربیات برویم تا دریابیم نسبت ما با گفتوگو چه هست؟ و چرا باید گفتوگو کنیم؟ .
ما در خصوص گفتوگوهای آزاداندیشی منتظر آییننامه و ابلاغیه وزارت علوم نیستیم
وی، با بیان اینکه ما در خصوص گفتوگوهای آزاداندیشی منتظر آییننامه و ابلاغیه وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری نیستیم، گفت: این گفتوگوها حتی در فضای مجازی هم امکانپذیر است. دعوت کردن چند دانشجو پشت میز برای داشتن یک گفتوگو کار پیچیده و دشواری نیست. اظهار میکنند دانشجو نمیآید اما هر کاری که بهطور مداوم بههمراه تلاش برای بهتر شدن انجام شود به سرانجام میرسد.
اکبری، با بیان اینکه متأسفانه تصور ما از کار خوب کار فوارهای است اگرچه بد نیست اما باید امکاناتش فراهم شود، در ادامه خاطرنشان کرد: کار را باید بهتدریج آغاز شود باید دانشجو را بهتدریج با مسأله درگیر کرد تا به یک کار خوب و مداوم و جدی رسید گفتوگوهای آزاداندیشی دانشجویی نیازمند کار مستمر است تا بهنحوه بهینهای انجام شود و حتی شاهد رشد آن در آینده باشیم.
انتهای پیام/