دوگانه‌ زن آسمانی‌ زن زمینی‌ در نگاه علامه طباطبایی

به گزارش پایگاه خبری خبر آنی، سوسن باستانی پژوهشگر حوزه اجتماعی طی یادداشتی به موضوع دوگانه زن آسمانی؛ زن زمینی در نگاه علامه طباطبایی پرداخت. جزئیات یادداشت به شرح ذیل است:

در اسلام، زن در تمامی احکام عبادی و حقوق اجتماعی شریک مرد است‌، او نیز مانند مردان می‌تواند مستقل باشد و هیچ فرقی با مردان ندارد (نه در ارث و نه در کسب و انجام معاملات، و نه در تعلیم و تعلم‌، و نه در به‌دست‌آوردن حقی که از او سلب شده، و نه در دفاع از حق خود و نه احکامی دیگر)؛ مگر تنها در مواردی که طبیعت خود زن اقتضا دارد که با مرد فرق داشته باشد.

از نظر علامه طباطبایی اصلی‌ترین تفاوت زن و مرد در این است که زنان از حکومت‌، جنگیدن و قضاوت کنار گذاشته شده‌اند، یک‌دوم مردان ارث می‌برند، باید حجاب داشته باشند و از شوهران‌شان اطاعت کنند. علامه این محدودیت‌ها را محرومیت می‌داند و لزوم پرداخت نفقه از سوی مرد به زن را نیز راه جبران این محدودیت قلم‏داد می‌کند.

از نظر او اسلام این محرومیت‌ها را از این راه تلافی کرد که "نفقه‌"، یعنی هزینه زندگی را به گردن پدر یا شوهرش انداخته و بر شوهر واجب کرده که نهایت درجه‌ی توانایی خود را در حمایت از همسرش به‌کار ببرد و حق تربیت فرزند و پرستاری او را نیز به زن داده است‌.

این تسهیلات را هم برای او فراهم کرده که جان و ناموسش و حتی آبرویش را ”از اینکه دنبال سرش حرف بزنند“ تحت حمایت قرار داده و در ایام عادت حیض و ایام نفاس عبادت را از او ساقط کرده و برای او در همه‌ی حالات ارفاق لازم دانسته است‌.

علامه از آنچه گفته شد نتیجه می‌گیرد که زن از جهت کسب علم‌، بیش از علم به اصول معارف و فروع دین ”یعنی احکام عبادات و قوانین جاریه در اجتماع“ وظیفه وجوبی دیگر ندارد، و از ناحیه‌ی عمل هم همان احکامی را دارد که مردان دارند، به‌اضافه‌ی اینکه اطاعت از شوهرش نیز واجب است‌، البته نه در هر چیزی که او بگوید و بخواهد؛ بلکه تنها در مسئله مربوط به بهره‌های جنسی‌، و اما تنظیم امور زندگی فردی‌، یعنی رفتن به‌دنبال کاروکاسبی و صنعت‌، و نیز در تنظیم امور خانه‌، و نیز مداخله در مصالح اجتماعی و عمومی‌، از قبیل دانشگاه رفتن یا اشتغال به صنایع و حرفه‌های مفید برای عموم و نافع در اجتماعات، با حفظ حدودی که برایش معین شده، هیچ‌یک بر زن واجب نیست‌.

علامه دنبال کردن این امور از طرف زنان را اگرچه واجب نمی‌داند، نهی هم نمی‌کند و رفتن به‌دنبال کار و علم و تربیت را افتخاری برای زنان و فضل آنان به جامعه می‌داند. از نظر علامه سنت نبوی نیز این نگاه را تأیید می‌کند. به نظر علامه احکام اسلام برحسب فطرت و آفرینش زن و مرد تنظیم شده است و به همین دلیل هم به سعادت بشر منجر می‌شود.

علامه معتقد است در امر وظایف و حقوق، همه‌ی افراد با یکدیگر مساوی هستند؛ اما مقتضای این تساوی در حقوق، که عدل اجتماعی به آن حکم می‌کند، این نیست که تمامی مقام‌های اجتماعی متعلق به تمامی افراد جامعه شود.

چگونه ممکن است یک کودک یا فرد نادان و یک شخص ضعیف جای یک فرد عاقل یا توانا را بگیرند؟ آنچه عدالت اجتماعی اقتضا دارد و معنای تساوی را تفسیر می‌کند این است که در اجتماع، هر صاحب حقی به حق خود برسد و هرکس به‌قدر وسعش پیش برود؛ پس تساوی بین افراد و بین طبقات تنها برای همین است که هر صاحب حقی به حق خاص خود برسد، بدون اینکه حقی مزاحم حق دیگری شود، یا به انگیزه دشمنی یا تحکم و زورگویی یا هر انگیزه دیگر به‌کلی مهمل و نامعلوم گذاشته شود، یا صریحاً باطل شود.

علامه تساوی و برابری را رسیدن هرکس به حق خودش می‌داند؛ اما همچنین معتقد است که اختلاف طبیعی بین زن و مرد موقعیت اجتماعی آن‌ها را متفاوت کرده است‌. علامه تفاوت جسمی زن و مرد را علت تفاوت احساسی و عقلی آن‌ها می‌داند. از نظر او، درنتیجه‌ی این تفاوت، تکالیف عمومی و اجتماعی زن و مرد هم با یکدیگر متفاوت می‌شود.

اسلام در وظایف و تکالیف عمومی و اجتماعی که قوامش با یکی از این دو چیز یعنی تعقل و احساس است‌، بین زن و مرد فرق گذاشته‌. آنچه ارتباطش به تعقل بیشتر از احساس است ”از قبیل ولایت و قضا و جنگ‌“ را مختص به مردان کرده و آنچه از وظایف که ارتباطش بیشتر با احساس است تا تعقل‌، مختص به زنان کرده، مانند پرورش اولاد و تربیت او و تدبیر منزل و امثال آن. آنگاه مشقت بیشتر وظایف مرد را از این راه جبران کرده که سهم ارث او را دوبرابر سهم ارث زن قرار داد.

علامه از بحث‌های خود نتیجه می‌گیرد که غالب مردان از زنان مدبرتر هستند و در نتیجه‌ی آن بیشتر تولید و تصمیم‌گیری‌های دنیا به‌دست آنان انجام می‌شود؛ درحالی‌که زنان به‌دلیل غلبه‌ی احساس بر عقل‌، بیشتر مصرف‌کننده‌اند و باز به همین دلیل هم اسلام تسهیلات و تخفیف‌هایی برای آن‌ها در نظر گرفته است‌.

به‌طورکلی‌، علامه از دو نوع زن در تفسیر خود صحبت می‌کند: زن آسمانی و زن زمینی‌. در چشم‌انداز الاهیاتی، علامه در تفسیر آیات مربوط به خلقت زن و مرد، زن را موجودی برابر و هم‏سان با مرد توصیف می‌کند که از تمام توانایی‌ها و ویژگی‌های انسانی مانند مرد برخوردار است‌. به نظر او زن نزد خدا با همان معیاری سنجیده می‌شود که مرد، یعنی تقوا؛ بدین‌ترتیب‌، زن در آغاز آفرینش و در پایان آن موجودی مشابه مرد تعریف می‌شود.

زن مانند مرد خلیفه خدا روی زمین است‌. در صفاتی هم که قرآن برای انسان‌ها برمی‌شمارد، هم زن و هم مرد مورد خطاب قرار می‌گیرند و هردو به‌صورت مشابه توصیف می‌شوند. در تعریفی که علامه از زن آسمانی ارائه می‌کند، برای او توانایی‌هایی مشابه مرد قائل می‌شود؛ اما تکالیف و حقوقی که علامه برای زن در نظر می‌گیرد، بر پایه تعریفی است که از زن زمینی در نظریه‌ اجتماعی‌اش ارائه می‌دهد.

زن زمینی موجودی است که علامه او را برحسب ویژگی طبیعی و زیستی‌اش تعریف می‌کند. این ویژگی که به‌تبع خود مادری را نیز به‌دنبال دارد، در نگاه علامه‌، زندگی و وضعیت اجتماعی زن زمینی را تعیین می‌کند. برحسب این ویژگی‌، زن موجودی کم‌تر عاقل و بیشتر احساساتی توصیف می‌شود، در مقابل مرد موجودی عاقل و قوی است‌! بدین‌ترتیب‌، علامه به تفاوت بین زن و مرد معتقد است و از آنجا که از نظر او این تفاوت‌ها طبیعی و تغییرناپذیر به‌حساب می‌آیند، احکام و حقوقی هم که بر اساس آن‌ها تدوین می‌شوند، ثابت و تغییرناپذیرند.

به نظر علامه‌، این ویژگی در زن و مرد مبنای تنظیم روابط و مناسبات آن دو را در قرآن تشکیل می‌دهد. بدین‌ترتیب علامه به‌طورکلی وقتی از برابری و مشابهت زن و مرد در حقوق انسانی صحبت می‌کند، از یک زن و مرد عام ”آسمانی‌“ سخن می‌گوید؛ درحالی‌که ما در عالم واقع زن و مرد عام نداریم‌! همه‌ی انسان‌ها خاص هستند؛ یعنی تحت وضعیت خاص اجتماعی‌، فرهنگی‌، اقتصادی و حتی جغرافیایی متفاوت شکل می‌گیرند و رشد می‌کنند! وضعیتی که دائم در حال تغییر است‌؛ بنابراین نمی‌توان وضعیتی را ثابت در نظر گرفت و بقیه‌ی وضعیت‌ها را با توجه به آن سنجید، قضاوت کرد و درباره‌شان حکم صادر کرد.

منبع : مهر

آخرین خبر ها

پربیننده ترین ها

دوستان ما

گزارش تخلف

همه خبرهای سایت از منابع معتبر تهیه و منتشر می‌شود. در صورت وجود هرگونه مشکل از طریق صفحه گزارش تخلف اطلاع دهید.