به گزارش خبرنگار ورزشی پایگاه خبری خبرآنی، مدیران باشگاه نساجی مازندران پس از استعفای قابل پیشبینی سید مهدی رحمتی از سرمربیگری تیم فوتبال این باشگاه، به سراغ گزینهای رفتند که کارنامه او کمتر مدیری را مجاب به مذاکره میکرد!
هشت ماه بعد از ناکامی در حفظ تیم ایبیسا در سطح دوم فوتبال اسپانیا، لوکاس آلکاراس قرار است بهزودی روی نیمکت نساجی بنشیند. مردی که در آخرین تجربه مربیگری خود، در 13 مسابقه ایبیسا از 27 بازی شکست خورد و پیش از آن، آمار عجیب کسب دو امتیاز از هشت دیدار را در قبرس (با تیم المپیاکوس نیکوزیا) ثبت کرده بود! البته نمیتوان آلکاراس را از پیش بازنده دانست و ممکن است این مربی این بار در نساجی موفق باشد.
عقد قرارداد با آلکاراس را میتوان همراستا با موج ورود مربیان اسپانیایی به فوتبال کشورمان دانست. موجی که سال گذشته با سرمربیگری پاکو خمس در تراکتور و سپس کارلوس ارناندس در نساجی آغاز شد. خمس در تراکتور تاکنون میانگین کسب 1.79 امتیاز از 34 بازی تراکتور را داشته است و نمیتوان برای او از لفظ «ناموفق» استفاده کرد. با این حال ارناندس از پنج بازی نساجی فقط دو امتیاز به دست آورد و ضعیفترین مربی لیگ بیستودوم لقب گرفت!
پیش از شروع لیگ برتر 03-1402 نیز باشگاه استقلال با خوان رومان لوپس کاروی ناموفق مذاکره کرد که کار به عقد قرارداد نرسید. ایگناسیو مارتینس در فولاد هم امسال از هشت مسابقه تنها 11 امتیاز کسب کرده که برای تیم متمول فولاد چندان دلچسب نیست. نکته عجیب کار اینجاست که باشگاهها توجه چندانی به کارنامه مربیان ندارند و به ملیت آنها بسنده میکنند!
اقبال به جذب مربی از کشوری خاص را میتوان ناشی از یکی از دو اتفاق دانست؛ یا مدیران باشگاهها تحت تأثیر ورود مربی موفقی از یک کشور قرار میگیرند یا اینکه یک ایجنت پس از موفقیت در رساندن یک مربی خارجی به نیمکت یک تیم، میتواند سایر باشگاهها را به جذب بقیه مربیانی که زیر نظر او کار میکنند، مجاب کند.
باشگاههای فوتبال ایران در استفاده از مربیان کروات ید طولایی دارند. این روند با انتخاب استانکو پوکلهپوویچ بهعنوان سرمربی تیم ملی ایران در سال 1372 استارت خورد و با موفقیتهای او در پرسپولیس همراه بود. دهه 80 دوران برو بیای مربیان اهل کشور کرواسی بود و آنها گزینه اول مدیران باشگاههای ایرانی برای انتخاب مربی خارجی به شمار میرفتند.
البته کرواتها از لحاظ فرهنگی به ایران نزدیک هستند و تاکنون، بیپولی را برای رها کردن تیمهای خودشان بهانه نکردهاند. نتایج خوب تیم ملی ایران با برانکو ایوانکوویچ به کمک کرواتها آمد و سِیلی از مربیان، از کرواسی عازم ایران میشدند. قهرمانی فولاد با ملادن فرانچیچ در لیگ چهارم، قهرمانی سپاهان در سال 91 با زلاتکو کرانچار و نایب قهرمانی سپاهان در لیگ قهرمانان آسیا با لوکا بوناچیچ هم کاتالیزوری بود که ورود کرواتها را سرعت میبخشید.
در کنار این نفرات، مربیانی از کرواسی آمدند که دستاورد خاصی نداشتند و میتوان گفت نان موفقیت هموطنان موفق خود را خوردند. کسی چون وینکو بگوویچ هدایت 10 تیم ایرانی (از جمله تیم امید) را پذیرفت و از آخرین فعالیت او در تیمی غیر ایرانی 18 سال میگذرد! نفراتی مانند زلاتکو ایوانکوویچ، میودراگ یسیچ، نناد نیکولیچ، دارکو دراژیچ و میشو کریستیچویچ نیز ایران را بدون موفقیت ترک کردند. البته دراگان اسکوچیچ دوران درخشانی با تیم ملی ایران پشت سر گذاشت.
سپس بازار مربیان پرتغالی در کشورمان داغ شد و این اتفاق بعد از نشستن کارلوس کیروش روی نیمکت تیم ملی، رنگ و بوی تازهای گرفت. عملکرد درخشان ژوزه مورایس در سپاهان و نتایج خوب ساپینتو در استقلال را هم میتوان در همین راستا دانست. سران باشگاه صنعت نفت همیشه علاقه شدیدی به استفاده از پرتغالیها از خود نشان دادهاند و پای مربیانی چون آلفردو کاسیمیرو و پائولو سرجیو را به آبادان باز کردهاند.
تونی اولیویرا یکی از موفقترین مربیان پرتغالی بود که تراکتور را به قهرمانی جام حذفی رساند. با این حال مربیانی از پرتغال به کشورمان آمدهاند که موفقیت ویژهای ثبت نکردند. نلو وینگادا در پرسپولیس و تیم امید ناکام بود؛ مانوئل ژوزه در سال پُرستاره پرسپولیس میانگین کسب 1.24 امتیاز را داشت و پنج سال بدون تیم ماند! آگوستو ایناسیو هم نتوانست مانع سقوط فولاد به لیگ یک شود و در صعود به لیگ برتر ناکام ماند (البته فولاد با خرید امتیاز سپاهان نوین به لیگ برتر بازگشت).
با این تفاسیر میتوان منتظر بود که باشگاههای ایرانی در صورت تأمین بودجه لازم، مربیان اسپانیایی بیشتری جذب کنند؛ مگر اینکه باشگاهی ریسک کند و با یک مربی از کشوری متفاوت قرارداد ببندد تا در صورت موفقیت این تیم، سایر باشگاهها به دنبال مربیان آن کشور بروند!
انتهای پیام/