به گزارش خبرنگار سیاسی پایگاه خبری خبرآنی، هنری کیسینجر وزیر امور خارجه و مشاور امنیت ملی در دولتهای ریچارد نیکسون و جرالد فورد در آمریکا در سن 100 سالگی فوت کرد؛ مرگ وی بهانهای شد تا برخی جریانها در داخل ایران شروع به تجلیل از سیاستورزی کیسینجر کنند که نمونه آن تیتر روزنامه هممیهن با عنوان «پیر واقعگرا» و یادداشت احمد زیدآبادی فعال سیاسی اصلاحطلب بود که معتقد بود دنیای سیاست نابغهای را از دست داده و با این فرض که داوری اخلاقی برای کیسینجر سخت است، مدعی است که او «حق بزرگ و بیبدیلی بر گردن همهٔ کسانی دارد که میخواهند جهان را خارج از تفسیرهای رمانتیک و ماهیت قدرت را همانگونه که کار میکند، فهم و دریافت کنند.»
زیدآبادی نگفته است که منظور وی از تفسیر رمانتیک از جهان چیست و به چه تفکری کنایه زده، اما یادداشت وی دقیقاً تفسیری رمانتیک از شخصیتی است که بارها از وی به جرم جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت از سمت فعالان حقوق بشر ثبت شکایت شده است و صفت جنایتکار جنگی برای او در سرتاسر جهان کاملاً پذیرفته و عجین شده با زندگی کاری او بود اما زیدآبادی و بخشی از جریان روشنفکری ایران که داعیه حقوق بشر هم دارند، چشم بر این وجه از آن نابغه! مورد علاقه بسته و نهایتاً میگویند داوری اخلاقی برای وی سخت است: «بسیاری علاقمندند او را مورد داوری اخلاقی قرار دهند و داوری اخلاقی در بارهٔ شخصیت نابغهای چون او، آنگونه که پنداشته میشود، چندان هم سهل و آسان نیست.»
اما آیا داوری اخلاقی در مورد کیسینجر سخت است؟ قطعا پاسخ منفی است چراکه نگاهی به کارنامه وی در دوران تصدی وزارت خارجه نشان میدهد که او در راستای منافع ایالات متحده بهراحتی سادهترین اصول اخلاقی را زیر پا نهاد؛ نقشآفرینی در بمباران کامبوج در دوران جنگ ویتنام، حمایت از نسلکشی پاکستان در بنگلادش و چراغ سبز نشان دادن به دیکتاتوری آرژانتین در «جنگ کثیف» علیه مخالفان رژیم وقت و حمایت از کودتای 1973 علیه رئیس جمهوری منتخب شیلی سالوادور آلنده تنها بخشی از کارنامه سیاه کیسینجر است.
او که به معمار سیاست خارجه آمریکا در قرن بیستم شهرت داشت، در جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1973 تمام تلاش خویش را برای پیروزی اسرائیل کرد و اولین گام عادیسازی روابط را او با صلح مصر و رژیم صهیونیستی کلید زد؛ حتی اگر چشم بر سیاستخارجه کیسینجر در سرتاسر دنیا ببنیدیم، با مواضع او علیه ایران چه کنیم؟ کیسینجر ایران را خطری بزرگتر از داعش میدانست و انرژی هستهای ایران را خطرناکتر از بحران هستهای کره شمالی! او معتقد بود که نباید گزینه نظامی درباره ایران را کنار گذاشت؛ ارعاب کیسینجر البته برای جلوگیری از تولید قدرت جمهوری اسلامی در منطقه و به خطر نیفتادن منافع آمریکا بود؛ وی گفته بود اگر قلمرو داعش توسط ایران فتح شود، نتیجه میتواند به ظهور یک کمربند سرزمینی منجر شود که از تهران تا بیروت را در میگیرد.
مشخص نیست که زیدآبادی و رفقای رمانتیکش دقیقاً از کدام کیسینجر تمجید میکنند؟ کیسینجری که از تولید قدرت ایران در منطقه وحشت داشت و یا کیسینجری که عامل مرگ میلیونها انسان روی کره زمین شده بود و یا کیسینجری که یکی از پایههای سیاست خارجه آمریکا را حمایت بیقید و شرط از رژیم صهیونیستی بنا نهاد اما ای کاش او که در عین نقدهایش به جلال آل احمد، پیشتر گفته بود "همچنان در ته قلبم او را دوست دارم"، نگاهی به کتاب سفر آمریکا از آل احمد میانداخت.
جلال آل آحمد نویسنده و روشنفکر ایرانی در سال 1956 میلادی مصادف با 1344 شمسی، سفری دوماهه به دانشگاه هاروارد برای شرکت در سمیناری بینالمللی داشت و هنری کیسینجر هم بین سالهای 1951 تا 1971 در دانشگاه هاروارد مدیر سمینارهای بینالمللی بود و جلال از رهگذر همین سمینار قریب 60 سال قبل و پیش از آنکه کیسینجر به مناصب بالایی در ساختار قدرت آمریکا برسد، ماهیت جنگطلبانه وی را شناخته بود. .
در یکی از قسمتهای این کتاب که مطالعه آن را به خوانندگان توصیه میکنیم، جلال بعد از گوش دادن به سخنان برخی شخصیتهای آمریکایی سمینار چنین میگوید: «امروز برای من مسلم شد که این نوع سخنرانها و سخنرانیها بیشتر برای این است که زهر روشنفکر عالم را در این هاروارد نسبت به آمریکا بگیرند؛ حالا دیگر مثل روز روشن میبینم تاسیسات و تشکیلات کمپانیها کار خودشان را میکنند منتها برای خواباندن صداها و به عنوان همان سوراخ اطمینان معهود پولی هم به آدم دغلی مثل کیسینجر میدهند... که اراذل روشنفکران عالم را اینجا جمع کند و نشانشان بدهد که بله ما آزادیخواهی هم میکنیم و ضد جنگ هم حرف میزنیم ولی غافل از اینکه دارند جنگ را غسل تعمید میدهند.»
انتهای پیام/