به گزارش پایگاه خبری خبر آنی، گزارش تحلیلی-آماری انجمن دانش آموختگان علوم اجتماعی دانشگاه تهران درباره واقعیتهای حجاب در جامعه امروز ایران منتشر شد که جزئیات این گزارش به شرح ذیل است؛
سابقه تاریخی و تجربه زیسته جامعه ایرانی هرگونه تلاش به منظور ایجاد «اغتشاش مفهومی» حول عناصر ریشه دار فرهنگی را برنتابیده است؛ پاسخ نیروهای اجتماعی به این تلاشهای بی اصالت سیاسی، «مقاومت فرهنگی» بوده و یا «بی اعتنایی» مردم این اقدامات را پس زده است. حتی آنجا که برخی عناصر فرهنگی به تناسب مقتضیات خود دارای هویت ذوابعاد از جمله هویت سیاسی باشند باز هم جامعه ایران اجازه بهره برداری ناصادقانه جریانات سیاسی را نداده و واکنشی هوشمندانه، خلاقانه و مبتنی بر آفرینش فرصت فرهنگی جدید از درون تهدیدها داشته است.
در حالی که مسأله حجاب به عنوان یک میثاق فرهنگی، تاریخی و دینی مردم ایران محسوب میشود، جریانی سیاسی سعی دارد به اسم «واقع گرایی» برداشت اشتباه خود از نگرش مردم درباره حجاب را عمومیت بخشیده و بدون توجه به ابعاد جامعه شناختی حجاب با تحریف واقعیات حجاب در ایران، بر خاکستر منازعات سال گذشته بدمد و برای جامعه ایران بحران ایران بی آفریند.
قابل تأمل اینکه، بخشی از جریان اصلاحات به عنوان نیروی مورد حمایت غرب در ایران که سابقه تلاش برای براندازی سیاسی و فرهنگی را در چندین مقطع به نام خود و در حافظه تاریخی ملت ایران ثبت کرده است حتی در دوران اوج نفوذ خود در ساختار حاکمیت در نیمه دوم دهه ۷۰ -هیچ وقت نتوانست با برآورد غلط از تصور اقلیت ۱۵ درصدی از نیروهای اجتماعی مدافع سنت و دین در ساختار اجتماعی ایران و دفاع خود از لاابالی گری تحت پوشش دفاع از جوانان و زنان و نظایر آن، ظرفیت اجتماعی قابل توجهی را در تقابل با عناصر فرهنگی جامعه ایران بسیج کنند.
هیچ چیز بیش از این سابقه تاریخی شکست خورده نخواهد توانست دورافتادگی این جریان سکولار را از واقعیتهای اجتماعی ایران و عمق و وسعت خطای نظریه پردازان آن را نشان دهد. هر چند بخشی از ریشه این خطاهای محاسباتی به اتکای مطلق آنها بر نظریات علوم اجتماعی سکولار غرب و باور کردن تبلیغات رسانهای غرب به جای واقعیت و بخشی به نیازهای خاص ناشی از وضعیت اجتماعی آنها و غلبه این نیازها بر کل حرکت سیاسی این جریان بر میگردد.
از آنجا که به تعبیر «ریچارد کاتم» ظرفیت اجتماعی نیروهای تجددخواه و سکولاریست به طور طبیعی قابلیت رشد و جاگیری در ساخت سیاسی کشورهایی همچون ایران را ندارد تنها راه برای این نیروها -همانطور که او بیان کرده این است که بتوانند مطالبات خود را به عنوان مطالبات تودهها بیان کنند. با توجه به این واقعیت است که هم اکنون بخشی از جریان اصلاحات سعی دارد در حالی که از پشتوانه نخبگی روشنفکران و نیروی جنبشی و انگیزه مند دانشگاهی تهی شده است مطالبات خود را تحت عنوان واقعیات حجاب و بنام توده مردم و از زبان جامعه بیان کند.
در مرحله بعدی نیروهای فکری و رسانهای مورد حمایت غرب سعی دارند با دامن زدن به «ناواقعیات» و جعل حقیقت، مسأله پوشش و حجاب را به عنوان یک مسأله اجتماعی وارد نقطه بحرانی کرده و از آن به عنوان یک پشتوانه دوقطبی ساز و منازعه آفرین در حوزه سیاسی بهره برداری کنند. این واقعیات از آنجا بُعد نظری مییابد که مسائل اجتماعی (به تعبیر هانا آرنت) این قابلیت را دارد تا به عنوان یک ذخیره تحریکی جریانهای سیاسی عمل کند.
اگر به پیش نیازهای هر اقدام براندازانه یا ساختارشکنانه توجه شود اهتمام نظام سیاسی مستقر به اهداف اجتماعی و اقتصادی (از دید براندازان) نه تنها مثبت نمیباشد بلکه غرب گرایان تا آنجا که میبایست وظیفه دارند با اغتشاش آفرینی جلوی حل مسائل اجتماعی و اقتصادی را گرفته و به آنها دامن بزنند. چرا که حل مسائل اجتماعی و مشکلات اقتصادی و امنیت بخشی به این حوزهها، با رفع نارضایتیها به تثبیت سیستم سیاسی منجر شده و موجبات بی معنایی حرکات اعتراضی را فراهم میسازد.
امروز فعال شدن بخش غرب گرای جریان اصلاحات پیرامون مسأله حجاب و جعل و بزرگنمایی ناواقعیات این حوزه در این راستا تفسیر میشود و وظیفه نخبگانی ایجاب میکند همه آگاهان به عرصه اجتماعی در تبیین صحیح از واقعیات این عرصه پای در میدان بگذارند و در جهت انسجام اجتماعی کشور تلاش داشته باشند.
از این رو انجمن دانش آموختگان علوم اجتماعی دانشگاه تهران بنا بر اهمیت موضوع «درک واقعی مسأله حجاب» در ابعاد اعتقادی، بینشی، اخلاقی و رفتاری در گزارشی کوتاه به بررسی حقایق جاری حجاب در جامعه ایرانی میپردازد.
آنچه در ادامه میآید نتایج تجمیعی ۶ پیمایش و مطالعه کلان ملی است که از ابتدای سال ۱۴۰۱ (۶ ماه قبل از حوادث پاییز سال گذشته) تا خرداد ۱۴۰۲ توسط مراکز پژوهشی، دانشگاهی، سیاستگذاری و رسانه¬ ای برگزار شده است که در قالب ۸ بند کلی تشریح شده و تحت عنوان ۱۰ واقعیت حجاب در قالب یک جدول عرضه میشود.
بُعد اعتقادی حجاب
۱. درباره «اعتقاد به حجاب»، ۸۱.۷ درصد پاسخگویان (اعم از زن و مرد) به حجاب به عنوان یک حکم اسلامی، اعتقاد خود را ابراز داشتهاند. برش جنسیتی این پیمایش، میزان اعتقاد صرفاً بانوان را به حجاب به عنوان یک اصل اسلامی بیشتر نشان میدهد؛ به گونهای که ۸۴.۲ درصد بانوان، حجاب را به عنوان یک حکم اسلامی قبول دارند.
بُعد اخلاقی حجاب
۲. درباره «گزاره های اخلاقی تأثیر حجاب»، توافق جامعه درباره مقیاس اخلاقی حجاب وزن بالایی دارد و دارای مقبولیت حداکثری است. به طوری که اکثریت افکار عمومی مسأله حجاب را به عفت و پاکدامنی مرتبط میدانند. در این باره ۷۳ درصد جامعه معتقدند «حجاب باعث افزایش عفت و پاکدامنی زنان می شود».
همچنین ۸۶.۲ درصد بانوان در انتخاب رنگ لباس خود طوری دست به انتخاب میزنند که رنگ لباس برای دیگران جلب توجه نکند. ۹۱ درصد طوری لباس میپوشند که تحریک کننده نباشد و ۹۴.۹ درصد پوشش خود را طوری انتخاب میکنند که در امنیت باشند.
در ادامه ۷۷.۸ درصد مردم با این گزاره که «یکی از عوامل مؤثر بر تحکیم خانواده، رعایت حجاب است» موافق بوده ¬اند. درباره اعتقاد بانوان به این گزاره، ۸۲.۴ درصد بانوان حجاب را در تحکیم خانواده مؤثر قلمداد میکنند.
بُعد فرهنگی حجاب
۳. حجاب در جامعه ایران مقولهای اصالتاً فرهنگی است. درباره عوامل تعیین کننده در انتخاب پوشش، اکثر زنان نقش «فرهنگ» را در انتخاب پوشش بیشتر از نقش «قانون» میدانند. ۷۶ درصد بانوان در انتخاب لباس خود به «فرهنگ» به عنوان اولین عامل اثرگذار توجه دارند و ۳۲.۳ درصد نیز «قانون» را اثرگذار دانستهاند. (پاسخگویان درباره هر دو عامل نظر جداگانه دادهاند) تأثیرگذاری از قانون لزوماً به معنی اجبار تحلیل نمیشود چرا که در این گزاره اثرگذاری تام و نهایی مورد سوال واقع نشده، بلکه جنبه اجبار قانون در گزارهای دیگر و در حد ۸.۲ درصد (بند ۵) بررسی شده است.
بُعد رفتاری حجاب و بی حجابی
۴. درباره میزان شیوع بی حجابی، میانگین کسانی که بصورت بدون حجاب (نداشتن شال یا روسری و بدون پوشاندن موی سر) در سطح معابر رفت و آمد دارند، ۶.۴ درصد کل بانوان متردد در معابر شهری (در سطح کشور) است. این وضعیت در برخی کلان شهرها مثل تهران تا ۹.۳ درصد هم می¬رسد. بی حجابی بطور طبیعی در برخی مراکز مثل بعضی مراکز خرید و تفریحی بیشتر و در برخی معابر و اماکن عمومی کمتر از این مقدار قابل مشاهده است. با توجه به تعداد بی حجابان، بیش از ۹۰ درصد بانوان در سطح کشور گونهای از حجاب سر را استفاده میکنند و اندازهای از موهای خود را میپوشانند که طیفی از اقسام حجاب کامل و شرعی یا ضعیف الحجابی را در بر میگیرد.
حجاب به عنوان یک الزام اجتماعی
۵. سنجش نظر مردم درباره «لزوم داشتن حجاب در محیط ¬های عمومی» حاکی از آنست که ۸۴.۳ درصد پاسخگویان (زن و مرد) با الزام اجتماعی حجاب موافق هستند. میزان موافقت «بانوان» با الزام رعایت حجاب، بیشتر و برابر با ۸۶.۵ درصد میباشد. البته تلقی همه این افراد با نوع و میزان الزام بخشی یکسان نیست و شامل طیفی از الزام قانونی تا الزام فرهنگی و اخلاقی را در بر میگیرد. در حالی که بخشی از جامعه برای مقوله حجاب قائل به الزام قانونی و ایفای نقش دولت هستند (۴۶ درصد) طیفی دیگر علاوه بر الزامی دانستن حجاب در محیط عمومی به مواجهه فرهنگی با این الزام موافق میباشند (۴۹ درصد).
کم رنگی وجه اجباری حجاب
۶. کسانی که حجاب خود را تابعی از «اجبار» می¬دانند در اقلیت هستند. بگونه ای که ۷۹ درصد بانوان هیچ نوعی از اجبار را در انتخاب پوشش خود احساس نمیکند. در کل ۱۴.۷ درصد بانوان نوعی از اجبار را در انتخاب پوشش خود اثرگذار میدانند که شامل اجبار قانونی (۸.۲ درصد)، اجبار شغلی (۴.۵) و اجبار از طرف خانواده (۲ درصد) میباشد.
بر اساس مطالعه ارزشها و نگرشهای ایرانیان، لزوماً کسانی که نوعی از اجبار را در حجاب خود احساس میکنند متمایل به بی حجابی نیستند. بلکه تمایل به استفاده از لباس راحت تر، زیباتر و جذابتر، بخشی از تمایلات این افراد محسوب میشود. هر چند برخی نیز تمایل خود را به عدم رعایت حجاب ابراز داشتهاند؛ از میان کسانی که پوشش خود را تابعی از اجبار میدانند ۴.۶ درصد بانوان اظهار داشتهاند پوششان متأثر از اجبار است و در صورت برداشته شدن اجبار، تمایل به بی حجابی دارند. ۱۰.۱ درصد دیگر متمایل به استفاده از گونههای دیگر حجاب با مشخصههای راحتی، رنگیتر بودن، زیبایی و جذاب بودن هستند. (جمعاً ۱۴.۷ درصد)
سهم حجاب از وقایع پاییز ۱۴۰۱
۷. تأثیر وقایع پاییز ۱۴۰۱ در کاهش حجاب بانوان یکی دیگر از گزارههای تبیین کننده واقعیات در جامعه ایران است. در این باره ۱۱ درصد مردم خواسته اصلی معترضان را «آزادی حجاب» قلمداد می¬کنند و در کل ۱۰ درصد بانوان اظهار داشتهاند «میزان یا نوع حجابشان متأثر از وقایع اعتراضی سال گذشته کمتر شده است». این کاهش اعم از «برداشتن روسری و شال» (۵.۳ درصد)، «تبدیل تبدیل چادر به مانتو» (۲.۵ درصد) و تبدیل «مانتوی بسته یا گشاد به مانتوی باز یا تنگ» (۱.۸ درصد) عنوان شده است. (جمعاً حدود ۱۰ درصد)
تفکیک واقعیت حجاب از احساس واقعیت
۸. از مهمترین یافتههای پیمایشهای انجام شده، تفاوت معنادار بین «واقعیت» و «احساس واقعیت» در ارزیابی از مؤلفههای اجتماعی است. یعنی برخی مسائل، بیشتر از آنچه وجود دارند احساس می¬شوند. در حالی که غالب مردم (بیش از ۸۰ درصد) به حجاب اعتقاد داشته و به آن به عنوان یک الزام اجتماعی باور دارند اما اکثر مردم آنچه از باور جامعه درک و احساس میکنند بکلی متفاوت با این واقعیت است. در این باره ۶۸ درصد مردم اینگونه احساس میکنند که اکثر مردم با حجاب مخالف هستند.
تفاوت بین واقعیت و احساس واقعیت، خود را در قالب تلقی از میزان بی حجابان نیز نشان میدهد. در واقعیت ملّی ۶.۴ درصد بانوان به کشف حجاب روی آوردهاند اما در یک ارزیابی وقتی از مردم پرسیده میشود به نظر شما میزان بی حجابی چقدر است؟ پاسخها تا ۵ برابر واقعیت متفاوت میباشد و ارزیابی از بی حجابی توسط پاسخگویان تا ۳۰ درصد برآورد میشود.
این مساله گویای اهمیت جنگ شناختی و غلبه ذهنیت بر عینت است و ناشی از بزرگنمایی و جعل واقعیت در رسانه تفسیر میشود و نقطه تمرکز جریان غرب گرا در ایران بر بزرگنمایی این «ناواقعیت احساسی» به جای «حقیقت میدانی حجاب» و متعاقب آن مساله زایی از حجاب و بحران آفرینی پیرامون آن شکل گرفته است.