به گزارش پایگاه خبری خبرآنی به نقل از دانشگاه تهران، این یافته حاصل رساله دکتری سمیرا بیرانوند با عنوان «بازسازی و پیش-نگری شاخص بارش- تبخیر و تعرق پتانسیل استاندارد (SPEI) با استفاده از پهنای دوایر سالانه اُرس (Juniperus polycarpus) و مدلهای گردش عمومی جو در زاگرس مرکزی» است که با راهنمایی دکتر پدرام عطارد و دکتر ویلما بایرامزاده انجام شده است.
دکتر پدرام عطارد، استاد راهنمای این رساله با اشاره به یافتههای این پژوهش گفت: بر اساس یافتههای این پژوهش که با مطالعه روی دوایر درختان اُرس در منطقه زاگرس مرکزی انجام شده است، خشکسالی در منطقه زاگرس مرکزی بین سالهای ۲۰۳۰ تا ۲۰۶۰ تشدید خواهد شد که این خشکسالی بر حیات درختان اُرس نیز تأثیرگذار بوده و این درختان را در معرض انقراض قرار میدهد.
استاد تمام گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل دانشکدگان کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: با توجه به این پیشنگری، ضروری است منابع آبی منطقه با دقت مدیریت شود تا بتوان به حفظ گونه اُرس کمک کرد.
دکتر عطارد، کاشت نهال درخت اُرس را یکی از پیشنهادهای ارائه شده در این تحقیق برشمرد که ضمن احیای درختان اُرس، رطوبت خاک منطقه نیز با این نهالکاری حفظ میشود.
وی همچنین درباره اهمیت انجام این پژوهش گفت: خشکسالی به عنوان یکی از بزرگترین بلایای طبیعی همواره بقای انسانها و توسعه پایدار جوامع را تحت تأثیر جدی قرار داده است. خشکسالیها، پیامدهای منفی بر پوشش گیاهی و تسریع روند کاهش آن دارد. امروزه، در سطح جهانی، فراوانی و بزرگی خشکسالیها به دلایل طبیعی و همچنین انسانی در حال افزایش است. طی دهههای گذشته، تغییر اقلیم و خشکسالیهای ناشی از آن، تأثیرات نامطلوبی بر جنگلهای ایران از جمله جنگلهای زاگرس داشته است. به طوریکه یکی از عوامل اصلی زمینهساز زوال درختان بلوط در ناحیه رویشی زاگرس، تغییر اقلیم تشخیص داده شده است.
استاد تمام دانشگاه تهران با بیان اینکه در این مطالعه از بررسی گذشته برای پیشنگری آینده بهره گرفته شده است، اظهار داشت: امروزه مدلهای گردش عمومی جو، جهت شناخت تغییرات اقلیم و پیامدهای حاصل از آن طی دههها و قرنهای آتی مورد توجه قرار گرفته است. با این وجود، در ایران دادههای هواشناسی ثبت شده، تنها چند دهه گذشته را پوشش میدهند. بنابراین دانش ما برای شناخت نوسانات اقلیمی گذشته، ایجاد مدلهای اقلیمی و پیشنگری رخدادهای حدی برای طولانیمدت در آینده محدود است. از سوی دیگر، بینشی که اقلیم گذشته در مورد محرکها و رفتار اقلیمی زمین ارائه میدهد، در جهت مدیریت بحرانهای اقلیمی مانند خشکسالیها بسیار ارزشمند است.
عضو هیأت علمی دانشکدگان کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران افزود: برای درک تغییرات اقلیم منطقه زاگرس مرکزی در گذشته و شبیهسازی آن در آینده، استفاده از پهنای دوایر سالانه درختان حساسی به شرایط اقلیمی مانند اُرس، ضروری بهنظر میرسد. از سوی دیگر، ارزیابی و پیشنگری اقلیم در دهههای آتی با بهره بردن از مدلهای گردش عمومی جو، میتواند دانش ما را نسبت به آسیبپذیری جنگلهای زاگرس به تغییرات اقلیم، به ویژه درختان اُرس که کمتر به آنها تا کنون پرداخته شده است، افزایش دهد.
دکتر عطارد گفت: بازسازی خشکسالیهای سه قرن گذشته (۲۰۲۲-۱۸۰۲) توسط شاخص بارش- تبخیر و تعرق پتانسیل استاندارد (SPEI) در زاگرس مرکزی به کمک حلقه سالانه درختان اُرس نشان میدهد که زاگرس مرکزی نیز مانند بسیاری از مناطق ایران و سایر کشورهای همسایه همچون ترکیه، قبرس، تاجیکستان و اردن در طول تاریخ، دوره های قحطی و خشکسالیهای شدید سالهای ۱۸۷۰، ۱۸۶۲، ۱۸۶۷-۱۸۶۸، ۱۹۳۰، ۱۹۵۰-۱۹۴۸ را تجربه کرده است؛ که نشان میدهد الگوهای سینوپتیکی منسجم در مقیاس بزرگتر، این خشکسالیهای شدید را هدایت کرده است.
نویسنده کتاب «اکوهیدرولوژی جنگل» گفت: طی دو دهه اخیر از قرن حاضر، از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۷، همزمان با ظهور پدیده زوال بلوط در زاگرس، منطقه مورد مطالعه تحت خشکسالی متوالی بوده است. شدت خشکسالیهای بررسی شده در دوره آینده (۲۰۶۰-۲۰۳۰) توسط شاخص بارش- تبخیر و تعرق پتانسیل استاندارد (SPEI)، تحت سناریوهای مختلف اقلیمی (SSP-۱۲۶، SSP-۳۷۰، SSP-۵۸۵) نشان میدهند که در آینده، شاهد خشکسالیهای بسیار شدید با شدت و تداوم بیشتر در زاگرس مرکزی و مشخصاً در ذخیرهگاه اُرس کیگوران خواهیم بود. یکی از پیامدهای خشکسالی که طی دهه اخیر شاهد آن هستیم، خشکیدگی و کاهش زادآوری درختان اُرس در ذخیرهگاه جنگلی اُرس در منطقه کیگوران است؛ که ادامه روند خشکسالیها در آینده میتواند منجر به از بین رفتن این درختان و کاهش کمی و کیفی پوشش گیاهی منطقه شود. بنابراین روند و شدت خشکسالیها پیشنگری شده در دوره آینده (۲۰۶۰-۲۰۳۰) میتواند جهت مدیریت منابع آب در آینده در زاگرس مرکزی مفید باشد.