چهار یا پنج سال پیش بود که در کتابهای درسیام دربارهی پدیدهی «شهر گریزی» میخواندم. پدیدهای که به دنبالِ مشکلات اقتصادی مردم را از پایتخت، به سمتِ اطراف آن میبرد. برخی شهرگریزی را به ویژه در دوران بازنشستگی اتفاقِ مثبتی میدانند و اتفاقا تمام طول عمر خود را کار میکنند تا دوران بازنشستگیشان را در محلی ساکت سپری کنند؛ اما آیا واقعا «شهر گریزی» به یک اندازه برای همه دوست داشتنی است؟
به گزارش خبرنگار بخش تجسمی خبرآنی، هزینهی مسکن و افزایش هزینهی مخارج زندگی در نگاهی کلیتر، سناریویی به نامِ «شهرگریزی» را ایجاد کرده است. برای برخی از شهروندان این سناریو به قدری دردناک است که تمامِ پسانداز خود را فقط برای ماندن در شهر هزینه میکنند. برخی دیگر اما برعکس؛ شبانه روز کار میکنند تا زمانی که دیگر سن و سالی از آنان گذشته، به نقطهای بروند که آب و هوای بهتر، ترافیک کمتر و شاید امنیت بیشتری دارد.
«مسکن مهر» یکی از پروژههای بزرگی بود که به دنبالِ هزینههای اقتصادی شهرنشینی، سعی داشت تا ساختمانهایی را در شهرهای جدید برپا کند. خانههایی که شاید با کمیتِ جیب مردم سرِ سازگاری بیشتری دارد؛ آنچه اما دربارهی این شهرها و خانههای جدید وجود داشت، این بود که کمبود امکانات در این شهرها دیگر از «شهر گریزی» یک پدیدهی صرفا مثبت نمیساخت. به قولی «شهر گریزی» برای خیلی از شهروندان رفته رفته تبدیل به یک توفیق اجباری شد.
هاشم شاکری، هنرمند عکاسی است که در مجموعه عکسهای خود نگاهی به پدیدهی «شهر گریزی» و کمبود امکانات در شهرهای اطراف پایتخت داشته است.
او در توضیحِ عکسهای خود نوشته است: «اینجا سرزمین کسانی است که از بهشت رانده شدهاند؛ کلان شهر تهران. و همه آنها در تلخی سقوط شریک هستند.»
در ادامه تعدادی از تصاویر این هنرمند را مشاهده میکنید:
انتهای پیام