وقتی صحبت از مذاکره با امریکا به میان می اید باید ابتدا به چند سوال اساسی اندیشید. اول انکه قرار است این مذاکره با چه کسی انجام شود؟ و سوال دوم آن است که برای چه منظوری و با چه هدفی این مذاکرات قرار است انجام شود؟
در این راستا باید گفت اگر قرار است مذاکره ای منتج به نتیجه ای مانند برداشتن تحریم ها و بازگشت حقوق مردم به آنها شود این همان موضوعی است که همه دولت ها و ملت ها از آن استقبال می کنند و باید آن را تائید و پیگیری کرد؛ اما سوال اینجاست که انچه امروز به عنوان مذاکره از سوی امریکا مطرح می شود، صداقتی در آن دیده نمی شود.
وقتی می گوییم آمریکا در پیشنهادش صداقت ندارد آن را بر اساس حدس و گمان بیان نمی کنیم بلکه این طرح موضوع برخاسته از دلایلی عینی است. در این راستا ما مشاهده می کنیم یکی از اهداف آمریکایی ها که مستقیم و غیر مستقیم به آن اشاره می کنند طرح فشار ویران کننده و به دنبال آن طرح براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران است. وقتی درکنار چنین هدفی پیشنهاد مذاکره مطرح می شود مسلم است این پیشنهادات هم بخشی از عملیاتی کردن ان طرح است تا از طریق ایجاد جنگ روانی نوعی اختلاف افکنی در داخل ایران ایجاد کنند چرا که اگر نیتی غیر از این بود و در رفتارشان صداقت وجود داشت چرا این پیشنهاد را همزمان با بحث اعمال تحریم ها مطرح می کنند درحالی که پیشنهاد مذاکره اساسا در یک شرایط آرام عنوان می شود.
نکته مهم این است که مذاکره یک ابزار دیپلماتیک است و در هر زمان باید به آن به عنوان یکی از راه های سیاسی برای حل و فصل اختلافات استفاده شود اما این در شرایطی است که صداقت طرف مقابل مشخص باشد اما امروز که این حسن رفتار وجود ندارد بهترین راه به جای حرکت به سمت مذاکره با آمریکا، رفتن به سمت همراه ساختن کشورهای اروپایی است؛ به ویژه آنکه امریکا با خروج از پیمان هایی که پیش از دولت ترامپ میان آمریکا و اروپا منعقد شده بود یک فضای منفی علیه آمریکا به وجود آورده است.
بنابراین نباید تصور کرد که شرایط امروز ما بدتر یا حتی شبیه به دور قبل است. امروز برخلاف سالهای 90 الی 92 اجماع جهانی علیه کشور آمریکا است.
نماینده مردم نطنز و قمصر
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس