به گزارش خبرنگار اجتماعی پایگاه خبری خبرآنی؛ پیری جمعیت یکی از معضلاتی است که در آیندهای نزدیک، گریبانگیر جامعه ایرانی خواهد شد. میزان رشد سالمندی در کشور نشان میدهد که پدیده سالمند شدن جمعیت با سرعت زیادی در حال اتفاق افتادن است؛ افزایش جمعیت سالمند باعث میشود در آینده نزدیک نیاز به خدمات درمانی و توانبخشی، رشد چشمگیری پیدا کند. با این وجود نگاهی به وضعیت تختها و خدمات مورد نیاز برای توانبخشی در کشور، نشانگر کمبود شدید منابع و نیروی انسانی و نبود برنامهای مشخص و مدون برای رفع این مشکلات است.
در همین راستا با آقای دکتر حمیدرضا خانکه، رئیس دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی و آقای دکتر مهرداد فرخی، معاون توسعه مدیریت این دانشگاه گفتوگو کردیم.
خبرآنی: سالمند شدن جمعیت به سرعت در حال اتفاق افتادن است و به همین دلیل نیاز به خدمات توانبخشی به طور روزافزونی در حال افزایش است؛ در ابتدا توضیحی درباره وضعیت سالمندی در ایران بدهید.
خانکه: ما در کشوری با 90 میلیون نفر جمعیت زندگی میکنیم که در شرایط فعلی هجدهمین کشور پرجمعیت دنیاست؛ در عین حال رشد جمعیت رو به کاهش است و برای آنکه جمعیتی در حالت ثابت بماند از هر یک زوج باید 2.1 تا 2.3 فرزند متولد شود ولی در حال حاضر این عدد بسیار کمتر است و بین 1.6 تا 2 است؛ یعنی میزان باروری جامعه به شدت کاهش یافته است. از سوی دیگر باروری عمومی یک خانم یعنی تعداد فرزندی که یک زن در طول دوره باروری میتواند به دنیا بیاورد به 1.6 رسیده که از میزان جایگزینی کمتر است، بنابراین جمعیت ما مطمئناً رو به کاهش خواهد رفت. از سوی دیگر اقدامات انجام شده در قالب قانون جوانی جمعیت بسیار عالی است، اما تأثیر آنی ندارد و به تدریج اتفاق میافتد. در سالهای گذشته کشور ما غفلتی کرده بود که امروزه به این وضعیت منجر شده است. از سوی دیگر بعد از پیروزی انقلاب اسلامی امید به زندگی افزایش و خدمات سلامت گسترش پیدا کرده است. از زمانی که پزشکان هندی و خارجی وارد کشور میکردیم الان به جایی رسیدهایم که دسترسی به پزشک و گسترش شبکه بهداشتی رخ داده است و امید به زندگی از 55 سال به بیش از 75 سال رسیده است، اما مشکلی که وجود دارد این است که این امید به زندگی در سن بالا، همراه با سلامتی نیست؛ یعنی سالمندان دچار برخی محدودیتها، معلولیتها، بیماریها و نیاز به خدمات درمانی و توانبخشی هستند. در کشور ما نیاز افراد بالای 45 سال به خدمات سلامت به صورت تصاعدی افزایش مییابد؛ بنابراین افزایش سن با افزایش نیاز به خدمات سلامت همراه شده است و رشد سالمندی به سرعت در حال اتفاق افتادن است.
خبرآنی: روند رشد سالمندی در ایران نسبت به کشورهای دیگر چگونه است؟
خانکه: ما در جهان چند مرحله سالمندی داریم؛ مرحله اول سالمندی تا 10 درصد، مرحله دوم تا 20 درصد و مرحله سوم بالای 20 درصد است. مرحله دوم سالمندی که در کشورهای دیگر طی 200 سال رخ داده در کشور ما طی 20 سال در حال اتفاق افتادن است یعنی هر 20 سال یکبار، جمعیت سالمند ما دو برابر میشود.
خبرآنی: این سرعت در رشد سالمندی باعث افزایش نیاز به خدمات توانبخشی در سالهای آینده خواهد شد؟
خانکه: سالمندی در کشور ما عمدتاً با سلامت همراه نیست و اکثر سالمندان بیماری و معلولیتهایی دارند. زمانی خانوادههای ایران، گسترده و بزرگ بودند و سالمند جایگاه حمایتی، مشورتی و ... داشته است، اما الان توان نگهداری این سالمندان در جامعه کاهش یافته است که این اتفاق باعث افزایش نیاز به خدمات مؤسسهای و مراقبتهای پرستاری شده است. علاوه بر بحث سالمندی، پدیده موتوریزه شدن جامعه رخ داده است؛ در سالهای پس از انقلاب نیز استفاده از خودرو افزایش یافته است. از سوی دیگر به دلیل تحریمهای بیرونی و سوءمدیریتهای داخلی، استانداردهای لازم در رانندگی رعایت نمیشود و ما حوادثی را داریم که منجر به معلولیت افراد میشود و نیاز به خدمات سالمندی را افزایش میدهد.
خبرآنی: وضعیت تصادفات و معلولیت ناشی از آنها در ایران نسبت به کشورهای دیگر چگونه است؟
خانکه: در رانندگی ایمن، سه عامل شامل جاده ایمن و سالم، خودروی سالم و رانندهای که آموزشهای لازم را دیده است؛ اهمیت دارد. در کشور ما متأسفانه خودروهای ایمن و با استاندارد بالا وجود ندارد؛ خودروسازها احساس نیاز نمیکنند که پاسخگوی مردم باشند. جادهها نیز استاندارد نیستند. در کشورهای دیگر جهان حدود 70 درصد حمل و نقلها ریلپایه است اما در کشور ما حدود 90 درصد حمل و نقلها جادهمحور هستند. سرعت حمل و نقل ریلی پایین است و ایمنی و آسایش کافی در حمل و نقل ریلی وجود ندارد در حالی که در کشورهای دیگر حمل و نقل ریلی برای مردم جذابتر است.
در مجموع برآوردمان این است که 22 هزار کشته ناشی از حوادث ترافیکی در سال داریم، اما نکته دردآور این است که عمده افراد کشته شده در حوادث ترافیکی، در سنین 5 تا 25 سال قرار دارند که قشر بارور جامعه هستند و میتوانند تولید مثل و تولید ثروت داشته باشند. 51 درصد فوتیها نیز کسانیاند که اصلا راننده نیستند مانند سرنشینان خودرو یا موتورسواران و دوچرخهسواران و عابرین پیاده. ما 44 هزار معلول دائم ناشی از حوادث ترافیکی داریم. معلول دائم یعنی کسی که ناتوانیای پیدا کرده که قابل اصلاح نیست. درباره مقایسه کشورها نیز میتوان گفت که در جهان به ازای هر 100 هزار نفر 15 تا 16 کشته ناشی از حوادث ترافیکی داریم که این آمار در ایران به ازای هر 100 هزار نفر 22 نفر است.
خبرآنی: حوادث طبیعی تا چه حد در بروز معلولیتها و افزایش نیاز به خدمات توانبخشی نقش دارند؟
خانکه: در جهان 39 مخاطره شناخته شده و در کشور ما 53 مخاطره شناخته شده است که میتوان گفت کشور ما جزو پرمخاطرهترین کشورها از نظر وقوع حوادث طبیعی نظیر سیل، طوفان، زلزله، ریزگردها و ... است. برای مثال 93 درصد گستره جغرافیایی ما در معرض گسلهایی است که لرزهخیزی با قدرت 7 ریشتر دارند. 50 درصد کشور ما در معرض سیل است و در کنار این مسئله نشست زمین، طوفان شن، ریزگردها و ... وجود دارد که این حوادث نیز سالانه 4 تا 6 هزار کشته برجا میگذارند و معلولیت و محدودیت زیادی ایجاد میکنند.
خبرآنی: از نظر تجهیزات و امکانات موردنیاز برای توانبخشی کشور ما در چه وضعیتی قرار دارد؟
خانکه: در جهان 15 درصد مردم معلولند و در ایران 17 درصد مردم معلولند و 30 درصد مردم نیز نیازمند خدمات توانبخشی هستند و 25 درصد نیز نیازمند به تجهیزات کمکی توانبخشی مانند سمعک، عصا، عینک و ... هستند. به عبارت دیگر حدود 30 میلیون نفر نیازمند خدمات توانبخشی هستند و این در حالی است که برای جمعیت بیش از 80 میلیونی ایران، تنها 80 تخت توانبخشی در کل کشور داریم!
در کشور به ازای هر هزار نفر 1.7 تخت بیمارستانی داریم که این سرانه نسبت به کشورهای منطقه نیز بسیار پایینتر است برای مثال در کشورهای منطقه به ازای هر هزار نفر 4 تخت بیمارستانی وجود دارد. با این وجود به ازای هر یک میلیون نفر، کمتر از یک تخت توانبخشی داریم!
خبرآنی: چرا علیرغم افزایش تعداد تختهای بیمارستانی در کشور، معضل کمبود تختهای توانبخشی حل نشده است؟
خانکه: علت این است که خدمات توانبخشی اولاً درآمدزا نیستند و ثانیاً تحت پوشش بیمه نیستند. برای مثال از 60 خدمت توانبخشی تنها 15 مورد آن هم در ماههای اخیر تحت پوشش بیمه سلامت قرار گرفته است. علت سوم این است که مراکز درمانی ما بیشتر درگیر خدمات درمانی هستند که درآمد ایجاد میکنند در حالی که خدمات توانبخشی درآمد ندارد. از سوی دیگر به دلیل اختلاف تعرفه خدمات توانبخشی میان بخش دولتی و خصوصی، تمایل متخصصین حوزه توانبخشی به کار در بخش خصوصی بیشتر از دولتی است. علت چهارم این است که سنجههای اعتباربخشی بیمارستانها مبتنی بر خدمات توانبخشی نیستند و بنابراین روسای بیمارستانها تمرکز خود را بیشتر روی سنجهها و شاخصهای دیگر میگذارند. بحث پنجم نیز کمبود نیروی انسانی است. نیروی انسانی مناسب در حوزه توانبخشی تأمین نمیشود که دلایل آن میتواند متنوع باشد؛ یا تعارض منافعی در این کمبود نقش داشته یا سیاستگذاری و برنامهریزی مناسبی شکل نگرفته است. از نظر تربیت نیروی توانبخشی وضعیت کشور ما بسیار بدتر از کمبود در حوزه پزشکی است.
خبرآنی: در چه رشتههایی کمبود نیروی انسانی بیشتر است؟
خانکه: در رشتههایی مانند فیزیوتراپی و کاردرمانی و... کمبود نیرو داریم زیرا این رشتهها نیاز به متخصص و منابع تجهیزاتی دارند و آموزش نیروها نیاز به تکنولوژی روز دنیا و آزمایشگاهها و هیئت علمی متخصص دارد.
خبرآنی: آیا همین خدمات و نیروهای توانبخشی موجود به طور عادلانه و متناسب با نیاز مردم در کشور توزیع شده است؟
خانکه: نیروهای توانبخشی به طور عادلانه در کشور توزیع نشدهاند زیرا طرح نیروی انسانی در این رشتهها اجباری نیست، در حالی که این نیروها از مزایای تحصیل رایگان استفاده کردهاند. این افراد پس از فارغالتحصیلی جذب بخش خصوصی میشوند و در بخش دولتی کمتر جذب میشوند. البته باید توجه داشت که در صورت اجباری شدن طرح نیز باید سیاستگذاریها در حمایت از این افراد باشد و باید معافیتهایی برای تشویق این افراد و تسهیلاتی به آنها داده شود.
خبرآنی: پیشنهاد شما برای عادلانه شدن دسترسی مردم به خدمات حوزه توانبخشی چیست؟
فرخی: نکتهای که در حوزه سلامت گاهاً نادیده گرفته میشود بحث برابریهاست؛ شاخصهای سلامت زیادی داریم که بر اساس آن وضعیت سلامت جوامع بررسی میشود. یکی از افتخارات ما این است که امید به زندگی در کشور ما افزایش یافته و در مردان به حدود 74 سال و در زنان به 75 تا 76 سال رسیده است؛ نکتهای که مهم است این است که امید به زندگی شاخصی است که نمیتوان به تنهایی به آن استناد کرد و در مقایسه با شاخصهای دیگر باید به آن توجه کرد. در اینجا این سوال پیش میآید که این هفتاد و چند سال زندگی، چه کیفیتی از نظر سلامتی افراد دارد. بخش عمدهای از این افزایش امید به زندگی در اثر اقدامات پیشرفته پزشکی محقق میشود برای مثال فرض کنید یک نفر در 60 سالگی دچار سرطان میشود و 15 سال بقیه عمرش را درگیر مداوای بیماری خود است که این مسئله باعث کاهش کیفیت و کارایی زندگی او میشود.
فرخی: برای بررسی این شاخصها باید به شیوع برخی بیماریها نگاه کنیم که بخش عمده آن به سبک زندگی باز میگردد و بخشی دیگر نیز به عوامل محیطی مانند آلودگی هوا، تصادفات و حوادث مربوط است. نکته مهم این است که در مواجهه با این مخاطرات، نابرابریهایی وجود دارد. افراد سالمند و دارای ناتوانی که نقش کمتری در تولید این مخاطرات دارند متأسفانه در مواجهه و آسیبپذیری بیشتری نسبت به این مسئله قرار دارند. باید توجه کنیم که افرادی که جان خود را بر اثر این عوامل از دست میدهند در چه سطح اجتماعی و کدام گروه قرار داشتهاند. این مسئله موردتوجه کمتری قرار گرفته است و بنابراین جنبههای اجتماعی در بروز عوامل و حوادث و نحوه مواجهه با آنها اهمیت دارد.
برای مثال ما در حال حاضر میدانیم که بیشترین آمار مرگ و میر ناشی از تصادفات جادهای در گروه سنی 5 تا 25 سال رخ میدهد؛ حال اگر بررسی کنیم که این افراد جوان، عمدتاً در چه گروههای اجتماعی و سطح درآمدی قرار دارند؛ بیشتر از کدام خودروها استفاده کردهاند و بر اساس آن مداخله انجام دهیم؛ منجر به کاهش نابرابریها میشود.
خانکه: دو توصیه کلی به وزارت بهداشت داشتهایم که یکی ادغام خدمات توانبخشی در نظام شبکه است. نظام شبکه یکی از توفیقات مقدس نظام جمهوری اسلامی ایران است که باعث تأمین عدالت و فراهمی خدمات میشود؛ باید شرایط فراهم شود تا غربالگری، پیشگیری و آموزشهای اولیه در حوزه توانبخشی نیز در نظام شبکه انجام شود و سپس افراد نیازمند خدمات را از طریق نظام ارجاع به سطوح دیگر نظام سلامت معرفی کنیم. متأسفانه این اتفاق در زمان حاضر نیفتاده است برای مثال یک کودک مبتلا به اوتیسم در روستا ممکن است تشخیص داده نشود، اما اگر غربالگری در شبکه بهداشتی انجام شود این افراد شناسایی و خدمات توانبخشی به آنها ارائه میشود. راهکار دیگر نیز این است که طی 5 سال 5 درصد تختهای جنرال (عمومی) کشور را به توانبخشی اختصاص دهیم.
انتهای پیام/