پایگاه خبری خبرآنی، گروه اندیشه اقتصاد، پروندۀ «باج باجه»
کاپیتالیسم اقتصادی، در سیر تطورش در چهار سدۀ اخیر، از دل لیبرالیسم سیاسی برآمد. مهمترین مدعای این هر دو، ارائۀ مفهوم مهم «آزادی» و «احترام به تکثر» در حوزههای خودشان بود، اما هرچه کار پیش رفت، «انحصار» و «تقید» پررنگتر شد، و آزادی به محاق رفت. انسان غربی چهار سده، به امید آزادی و رفاه و لذتجویی و خودمختاری افزونتر، از الهیات و اخلاق و دولت و هرآنچه او را مقید میکرد دست شست و با سرعت فزاینده مسیری قهقرایی پیمود. تنها هنگامی از خواب عمیق بیدار شد که پیشروترین کشورهای دنیا در قبول پلتفرم لیبرالیسم، نقض غرض کرده بودند، و بدگونترین انحصارات به نفع خدایگان و اصنام قدرت و ثروت و تزویر شکل گرفته و او را به بردگی و بندگی واداشته بود. اکنون بشروارۀ غربی، نیمهجان و بیرمق و غریق در اطوار گونهگون جاهلیت و ظلمات وهم، گاهی، و فقط گاهی، میشورد که چرا اینچنین است و مثلاً چرا «یکدرصدی»ها حاکم مطلق و بلامنازع ما شدهاند. چیزکی شنیده، اما نمیداند که حتی آن بتهای «یکدرصدی» هم خود بندۀ الهههایی دیگر هستند.
این حکایت، در انواع کانسپتهای جزئیتری که این شبهتمدن بیاخلاق ارائه کرده نیز ساری و جاری است. دیرگاهی نیست که گونهای از «پول» را معرفی کرد، که باز مدعی است هیچ قیدی ندارد. مدعی است که حتی از قید دولت نیز آزاد است و کسی را یارای تسلط و کنترل و رهگیری آن نیست. خب، فرجام این کانسپت چه خواهد بود؟
دربارۀ رمزارزها بیشتر بخوانید
چند روز پیشتر خبری خواندیم که «چهار آدمربا، یک مرد و اتوموبیل پورشۀ او را از محل کارش در خیابان فرشتۀ تهران ربودند، و سپس با دریافت مقادیر معتنابهی رمزارز «تتر» از برادرش که در ترکیه ساکن بود، وی را آزاد کردند». این خبر بهخوبی فرجام پذیرش این کانسپت را نشان میدهد. شما با پولی طرف هستید که به معنی واقعی کلمه «نامقید و آزاد» است و نه نظارتپذیر، نه قابل ردیابی و نه حتی تحت نظارت و اشراف حاکمیت است، و لذا در نگاه میکرو و خرد، بهشتی برای پولشویی، قاچاق، فرار مالیاتی، دزدی و انواع مختلف بیقانونی و بیاخلاقی فراهم میکند: «آنارشیسم» به معنی حقیقی کلمه!
منطقاً راهی جز موارد زیر نمیماند:
- منطقاً حاکمیتها حضور این پلتفرم را برنخواهند تابید، مگر اینکه آن را قلب ماهیت کنند و به نفع خود ضرب کنند. برای مثال برخی بانکهای مرکزی، پیگیر ایجاد پولهای دیجیتالی هستند که تحت اشراف خودشان باشد. البته این ارز تحت اشراف، آن ارز خودبنیاد نیست، و جز نام و صبغهای کمرنگ، حظّی از آن ندارد.
- شاید هم این ارز به حیات خود ادامه دهد. اگر اینچنین باشد معلوم است که باز «الهه»ای، با این هدف که قدرت متمرکز داشته باشد، از این کانسپت «لیبرالیستی» استفاده کرده، و در برابر حاکمیتهای محلی که خواهان حذف این ارز هستند قد علم کرده، و در نبردی حیثیتی و هویتی و مهیب، آنان را عقب رانده است.
عنایت میفرمایید که در هر دو حالت «رمز ارز» آنچنان که مینماید نیست، و حظّی از «لاقیدی» و «آزادی» ندارد.
انتهای پیام/