دربارۀ قهرمانی استقلال در لیگ برتر فوتبال ایران
عصر ایران؛ امیر حسن خدیر- شب گذشته (شامگاه شنبه 24 اردیبهشت 1401 خورشیدی) و 3 هفته مانده به پایان مسابقات لیگ برتر فوتبال ایران تیم استقلال تهران با اقتدار کامل و بدون باخت بعد از 9 سال قهرمان شد. شکست ناپذیرییی که اگر در سه هفته باقی بماند یک رکورد تاریخی بر جای می گذارد و اتفاقی است که به ندرت رخ می دهد.
اهمیت آن را با این یادآوری می توان دریافت: سال هاست که هواداران آرسنال طعم قهرمانی و موفقیت را نچشیدهاند اما هنوز بزرگترین افتخار خود را قهرمانی بدون باخت در فصل 2003-2004 میدانند و به آن میبالند. کاری که تیم های معدودی چون یونتوس در 2011 ، گالاتسرای در 1985، پاناتینایکوس در 1963و اینترناسیونال برزیل در 1979 موفق به انجام آن شدهاند هرچند لقب شکستناپذیران تنها به آرسنال رسیده است.
5 قهرمانی پیاپی پرسپولیس هم از اتفاقات نادر است اما ناکامی امسال چنان بر کام هواداران تلخ نشسته که بسیاریشان خواهان به کارگیری مربی خارجی شدهاند.
در حالی که یحیی گل محمدی به واقع خود را ثابت کرده و به کسب افتخارات قابل توجهی دست یافته است و در تیم های مختلف سبک های متفاوت را به اجرا گذاشته که نشان دهندۀ توانایی و شناخت اوست. البته همیشه همین طور بوده و هنگام شکست در فوتبال کمتر یاد افتخارات میافتند و به حال می اندیشند.
اما چرا به رغم اینکه دو مربی جایگزین که بر سر زبان ها افتاده اند - مهدوی کیا و علی کریمی - مورد اقبال اکثر هواداران قرمز نیستند و مربی خارجی میخواهند؟ دلایل زیادی هست و راز موفقیت فرهاد مجیدی را هم می توان در شباهتهای او به مربیان خارجی و پارهای ویژگیها دانست. در این نوشته 10 فقره را برمیشمرم:
1. برخی از کارهای فرهاد مجیدی شاید نزد بعضی شگفتآور و غیر متعارف و حتی پوپولیستی به نظر رسد اما از مربیان موفقی چون یورگن کلوپ هم سر می زده که در پایان هر بازی نفر به نفر بازیکنان را در آغوش میگرفت. البته ته چون علیرضا منصوریان آن قدر اغراق آمیز!
2. دستیار از مهترین از ارکان است کما اینکه نقش پررنگ مربی با دانشی چون حمید مطهری را نمیتوان در موفقیت های پرسپولیس انکار کرد با این حال استفاده از تواناییهای دستیار هنر سرمربی و مدیریت اصلی با اوست کما اینکه مطهری در دورۀ دستیاری مجید جلالی در نساجی مازندران کامیاب نبود. فرهاد مجیدی هم به خوبی این نکته را می دانست و مثل پرویز مظلومی نبود که افتخار میکرد به حرف های میشاییل هنکه دستیار خود گوش نمی داده و البته نتیجهاش را هم دید.
3. داشتن استراتژی مشخص از شاخصه های مربی موفق است. مورینیو باور داشت کلید موفقیت در تساوی با تیم های بزرگ و از دست ندادن امتیاز در برابر تیم های ضعیف تر است.
یورگن کلوپ در دومین سال مربی گری در لیورپول تمام 5 تیم بزرگ لیگ جزیره را شکست داد اما در پایان قهرمان نشد. استراتژی خود را تغییر داد و اولویت را تنها قهرمانی در لیگ برتر اعلام کرد و گفت اوج ما را بعد از آن می بینید. بعد از 30 سال موفق به کسب جام شد و لذت ناب فوتبال را کماکان به هواداران می چشاند
4. مربی واجد استراتژی انتقادات را تا حدی می پذیرد که در چهارچوب سیاست او باشد . فرهاد مجیدی به رغم تمام انتقادها به برخی بازیکنان محکم پشت آنها ایستاد و آنها هم پاسخ در خوری به او دادند. اینکه برخی مربیان با فشار رسانه ای تغییر تاکتیک می دهند از نشانههای مربی بزرگ نیست.
5. علم نوین "کوچینگ" در دنیای فوتبال دیگر تنها یاد دادن پاس درست و کرنر زدن و این گونه موارد نیست. بلکه مربی یار دوازدهم زمین است و با جنب و جوش و دخالت در جریان بازی می توانند اثر گذار باشد. به حرکات پپ گواردیولا و کلوپ در کنار زمین دقت کنید و ببینید چگونه کالری می سوزانند. دوران مربیانی چون لوانوفسکی به سرآمده است که فقط یاد بدهند و هنگام بازی بنشینند.
6.اصرار فرهاد مجیدی بر نقش مدیریت و تشکیل تیم مربیگری یک دل همچون دکتر نوشادی بد نساز، صالح مصطفوی و غلام پور در کنار "پین" که همچون نیمکتهای خارجی کاملا همدل بودند از دیگر دلایل موفقیت است.
7. مربیان بزرگ خارجی رفاقت را در عین انضباط می بینند و شعار گونه با این مورد مهم برخورد نمیکنند. برخورد فرهاد مجیدی با بی انضباطی برادر خود مورد مهمی است که کمتر در مربیان داخلی شاهد بوده ایم وحتی فرزاد را مستنا نکرد.
8. همچون مربیان خارجی فوتبال را با عشق میدید و به قول زنده یاد دکتر حمید رضا صدر فوتبال را در چهارچوب تاکتیکها محبوس نمی کرد و روح آن را نمیکشت. سرزندگی بازیکن باید برای مربی مهم باشد. این نکته را از آقای صدر یاد گرفتم و شعر سهراب سپهری را که خواندم: بگذاریم که احساس هوایی بخورد با همان هیجان همیشگی گفت: بله بله. همین!
9. همچون مربیان خارجی اصرار داشت تیم را خود او "ببندد."با سبک مورد علاقه و با اکثریت بازیکنان جوان و تعدادی با تجربه مل وریا غفوری و روزبه چشمی و البته باور عمیق به ایده ها.
مربیان خوب خارجی در شکست ها هم خود را شریک می دانند و نمی گویند " آنچه را ما گفتیم بچه ها انجام ندادند" حتی در ضربات پنالتی که سهم اصلی را به بازیکن می دهند و پس از باخت به نساجی از همین رویه پیروی کرد و خود را مقصر دانست.
10. سرانجام این که فرهاد مجیدی از سن کم در محیطی آرام پرورش یافته نه در بطن جامعۀ پرتنش و پرخاش و همین نیز او را در رفتار به مربیان خارجی شبیه کرده است.
با این روحیات است که فرهاد مجیدی با بازیکنانی که در آغاز جوان تر از آن به نظر می آمدند که ردیای شکستن طلسم 9 ساله را محقق کنند به جام قهرمانی رسید. چون از فرهنگ ایرانی عشق را برگزید و در دیگر مؤلفه ها به سنجه های جهانی توجه نشان داد و با همان عشق و همین تفاوت به رویای شیرین خود رسید. به خودِ شیرین!