به گزارش خبرنگار خبرآنی، میثم توکلی در نخستین نشست مدیران و ممیزان بنگاههای اقتصادی دانش بنیان در خصوص نقش راهبردی استانداردهای بین المللی در سال ۱۴۰۱ گفت: یکی از مهمترین عوامل توسعه و پیشرفت شرکتهای دانش بنیان از محل ارتقا بهرهوری آن محقق میشود و بنگاههای اقتصادی دانشمحور از مدیریت منابع فیزیکی و داراییهای مشهود به سوی مدیریت راهبردی دانش و داراییهای نامشهود در راستایافزایش حداکثری بهرهوری در حرکت هستند.
عضو انجمن علمی استاندارد ایران گفت: با توجه به اینکه در اقتصاد دانشبنیان، دانش منبع استراتژیک توسعه معرفی میشود لذا مدیریت دانش بیش از آنکه تفکری در خصوص چگونگی رشد کسب و کارهای خرد و کلان باشد، نوعی دارایی معنوی و مزیت رقابتی برای کشور در عرصههای بین المللی محسوب میشود. بنابراین اگرچه با وجود منابع علمی، مسائل تئوریک مدیریت دانش در کشور نمود بیشتری پیدا کرده اما نتایج اجرای فرآیند آن با خروجیهای برنامهریزی شده و استانداردهای جهانی، اختلاف زیادی دارد.
وی افزود: لذا اهتمام در به کارگیری استانداردهای بینالمللی مدیریت دانش، میتواند نقش مغفول مانده این سیستم را در شرکتهای دانش بنیان اِحیا و تقویت کند و به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای رشد بهرهوری، در خدمت کشور درآید.
توکلی در معرفی و پاسخ به دلایل عدم کسب نتایج اثربخش فرآیند مدیریت دانش علیرغم پیشینه طولانی مدت آن در کشور افزود: خوشبختانه امروزه با توجه به نیاز مبرم به مدیریت دانشهای بشری، سازمان بین المللی استانداردسازی (ISO) علاوه بر اینکه در نسخهها و ویرایشهای جدید استانداردهای مدیریتی خود، مدیریت دانش را به عنوان یکی از بندها و الزامات اساسی استانداردها در پیادهسازی و اجرای آن قرار داده، کمیته بینالمللی TC/۲۶۰ نیز، اقدام به انتشار استاندارد تخصصی مدیریت دانش به نام ISO۳۰۴۰۱ کرده است که به عنوان سنگ مبنایی جهت طرحریزی سیستمهای آتی معرفی میشود.
وی ادامه داد: از سویی دیگر اگرچه تفکر موضوع فوق سابقه طولانی مدت در کشور ما دارد اما امروزه به عنوان جامعه دانشی، عدم آگاهی صحیح و کافی مدیران و پرسنل از استانداردهای مدیریت دانش، مراحل اجرا، کنترل و منافع آن است که اجرای اثربخش و کسب نتایج موفقیت آمیز آن را در کشور به سوی ناپایداری هدایت کرده است که اغلب با اتخاذ راهبردهای نامناسب مدیران در آموزش، فرهنگ سازی، استقرار و اجرای سیستمها در کشور نیز همراه بوده و شاهد اشاعه فرهنگ احتکار دانش هستیم؛ به طوری که پرسنل، دانش را به مثابه یک منبع قدرت تلقی کرده و حاضر به ازدیاد و به اشتراک گذاری آن نیستند. بنابراین به کارگیری استاندارهای مدیریت دانش میتواند به یکپارچگی نگرش ذی نفعان این فرآیند، در جهت دریافت خروجیهای برنامهریزی شده، کمک شایانی کند.
این ممیز و مدرس استانداردهای مدیریتی به منظور رسیدن به زبانی مشترک از تعریف فرآیند مدیریت دانش، افزود: مدیریت دانش فرآیندی است که به شرکتهای دانش بنیان در شناسایی، انتخاب، سازماندهی و توزیع دانش و اطلاعات مهمی که حافظه سازمان است و معمولاً به صورت ساختار نیافته و جزیرهای بوده، به طور سیستماتیک و متمرکز در راستای کاهش هزینهها، دوباره کاریها، افزایش بهرهوری و انگیزه مند کردن پرسنل کمک کرده و به عنوان یک مزیت رقابتی در جهت اعتبار بخشی به سازمان در سطوح ملی و بین المللی محسوب شود.
وی در راستای طبقهبندی کلاسیک تعریف دانش نیز، افزود: افراد بیش از آنکه صحبت کنند، میدانند. لذا میتوان دانشی که پرسنل میدانند را دانش ضمنی یا پنهان و دانشی که پرسنل مطرح میکنند را دانش صریح یا آشکار تعریف کرد و یکی از اصلیترین اهداف فرآیند مدیریت دانش را تلاش در جهت تبدیل دانشهای پنهان به آشکار و به اشتراک گذاری آن برشمرد. در یک جمله دانش توانایی عمل کردن است.
توکلی یکی از برجستهترین دلایلی که مانع ثبت و مستند شدن بیش از ۷۰ درصد دانشهای سازمان در سطوح فردی، گروهی، پروژهای و سازمانی میشود را عدم سیستم سازی صحیح و مناسب جهت کسب، پالایش، نگهداری و به اشتراک گذاری آن برشمرد.
وی افزود: هرچند با رشد تکنولوژی و ترکیب آن با الزامات استاندارد مدیریت دانش (ISO۳۰۴۰۱) گامهای امیدوارکنندهای جهت تسهیل در ثبت و به اشتراک گذاری آن صورت گرفته اما، تکنولوژی به تنهایی قادر به مدیریت و رشد آن نبوده و این فرآیند بیش از پیش به مجموعهای از ارزشها، نگرشها، اعتمادسازیهایی که با تعهد بالای مدیریت ارشد در راستای آموزش، فرهنگ سازی و تخصیص منابع همراه است، نیازمند بوده تا تبادل دانش، اثرگذار عمل کرده و ماحصل آن به اعتلای بهرهوری در شرکتهای دانش بنیان کمک کند.