به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزای خبرآنی، کارگروه مطالعات فوری پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش به منظور پاسخ دهی به افت یادگیری دانشآموزان در بحران آموزشی ناشی از پاندمی کووید-19، توصیههای سیاستی را ارائه کرده است.
بر این اساس برای تسریع یادگیری دانشآموزان باید سه سیاست اتخاذ شود.
در ادامه این پیشنهادات را میخوانید:
بحران جهانی مربوط به پاندمی کووید-19 از فضای بهداشت عمومی بسی فراتر رفته است و به شکل عمیقی اساس جامعه مدرن را به چالش کشیده و تمام بخشهای مختلف را تحت تأثیر قرار داده است. آموزش و پرورش نیز از این بحران مستثنی نبوده و بیش از 188 کشور در جهان مدارس را تعطیل کردند و زندگی بیش از 1.6 میلیارد کودک، نوجوان و خانوادههای آنها تحت تأثیر این بحران قرار گرفته است (سازمان همکاری و توسعۀ اقتصادی، 2021).
گرچه به نظر تعطیلی مدارس برای کاهش این پاندمی امری ضروری بوده و از کودکان و اطرافیان آنها حفاظت کرده است، اما فرایند یادگیری کودکان را نیز دستخوش اختلال کرد. بسیاری از دانشآموزان در سراسر جهان به اشکال مختلف (مبتنی بر فناوری، تلویزیون، رادیو و غیره) به سرعت به یادگیری از راه دور سوق داده شدند.
سنجش بیرونی دانشآموزان لغو یا جایگزین شد و خانوادهها نقش بیشتری را در پشتیبانی از یادگیری دانشآموزان عهدهدار شدند و بسیاری از نظامهای تحصیلی، تصمیم به کاهش حوزهها یا حیطههای یادگیری گرفتند.
بر اساس تحلیل اقتصاددانان حوزۀ آموزش و پرورش در سطح جهان، هر سه ماه تعطیلی مدارس در بحران کرونا موجب کاهش 1.5 درصدی تولید ناخالص داخلی (GDP) کشورها در نیم قرن آتی خواهد شد، بر این اساس کشوری که 12 ماه تعطیلی داشته است، 6 درصد از تولید ناخالص داخلی (GDP) خود را در نیم قرن آتی از دست خواهد داد.
کودکان متأثر از این افت یادگیری، 10 تریلیون دلار (چیزی معادل 8% از GDP جهانی) از درآمدهای خود را در طول زندگی از دست خواهند داد. برای هر کودک این کاهش درآمد معادل از دست دادن یک سال درآمد از بازار کار در دوران فعالیت شغلی خواهد بود. (بانک جهانی، 2020).
افزایش فقر یادگیری
شبیهسازیهای اخیر (بانک جهانی، 2020) نشان میدهند با یک سناریوی محافظهکارانه کشورهای دارای درآمد ضعیف تا متوسط، فقط طی 5 ماه تعطیلی مدارس با کاهش کیفیت سالهای تحصیل تا حداکثر حدود 9 ماه مواجه خواهند شد، فقر یادگیری از 53 درصد پیش از پاندمی به 63 درصد افزایش خواهد یافت.
24 میلیون کودک ممکن است به مدرسه برنگردند
این امر کشورهای دارای عملکرد تحصیلی ضعیف پیش از این بحران را بیشتر تحت تأثیر قرار خواهد داد. سهم نوجوانان دوره متوسطهای که در حال حاضر به حداقل سواد کارکردی خواندن و ریاضی دست پیدا نکردهاند، از 40 درصد پیش از پاندمی به 50 درصد افزایش خواهد یافت. 24 میلیون کودک از مقاطع پیش از دبستان تا پایان متوسطه ممکن است هرگز به مدرسه باز نگردند.
در غیبت از مدرسه، کودکان در مهارتها و شایستگیهای خود دچار افت میشوند، این افت یادگیری با وجود یک پیشینۀ اقتصادی و اجتماعی ضعیف، رو به وخامت میگذارد و به این ترتیب یادگیری در خانه مشروط به میزان زمان اختصاصی والدین به تدریس، مهارتهای شناختی و غیرشناختی والدین و منابعی است که آنها میتوانند در فرایند تدریس سرمایهگذاری کنند.
اگر دولتها و حکمرانان تدابیر کارآمدی را به منظور تضمین دسترسی کافی برای هر کودک به یادگیری در شرایط مطلوب به اجرا نگذارند، به ویژه در کشورهایی که عوامل غیر مدرسهای نقش تعیین کنندهای در پیامدهای یادگیری دارند، دورههای طولانی تعطیلی مدارس میتوانند نابرابریها را افزایش دهند. به همین سبب، طراحی راهبردهایی از طرف آموزش و پرورش برای یادگیری دانشآموزان در مراحل بعدی کووید-19 امری حیاتی است (بانک جهانی، 2020).
در آیندۀ پیش رو، سرمایهگذاری در فناوری به منظور پشتیبانی از یادگیری در فراسوی مرزهای مدرسه برای مدارس و دانشآموزان آنها امری بسیار ضروری است. بر اساس مطالعۀ تالیس 2018 بطور متوسط حدود 55 درصد مدارس کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعۀ اقتصادی پیش از بحران کرونا به یک پلتفرم پشتیبان یادگیری از راه دور اثربخش دسترسی داشتهاند (سازمان همکاری و توسعۀ اقتصادی، 2021).
ابعاد بحرانی که نظام آموزشی کشور با آن مواجه است شامل موارد زیر است:
• انباشت افت یادگیری از گذشته بر اساس سنجشهای بزرگ مقیاس دورهای تیمز و پرلز (به ویژه تیمز 2019 و پرلز 2016)
• رشد روانی-اجتماعی ضعیف کودکان خردسال و کاهش سلامت روانی کودکان و نوجوانان در ابعاد مختلف و آسیبپذیری بیشتر کودکان خردسال به سبب عدم شکلگیری مهارتهای اساسی، افت یادگیری، فقر محیطی و به خطر افتادن سلامت و سرمایۀ مغزی (Brain Capital) کودکان و نوجوانان
• وجود جمعیت گستردۀ دانشآموزان نابرخوردار و محروم در سطح کشور و عدم دسترسی آنها به آموزش مجازی و آسیبپذیری بیشتر دانشآموزان دارای ناتوانی و دانشآموزان دختر
• فقدان زیرساختهای فناوری لازم برای تمام مناطق جغرافیایی کشور به منظور پشتیبانی از دسترسی دانشآموزان به اینترنت و آموزشهای مجازی به منظور کاهش افت و شکافهای یادگیری
• فقدان یک پلتفرم یا سامانۀ مدیریت یادگیری استاندارد و اثربخش
• فقدان سامانههای مدیریت یادگیری نامتقارن که مطالعات این نوع سامانههای مدیریت یادگیری در مدارس را اثربخشتر از سامانههای دیگر نشان دادهاند
• کاهش زمان آموزش که در حال حاضر کشور ما از میان حدود 80 کشور شرکت کننده در مطالعات تیمز و پرلز از کمترین زمان آموزش برخوردار است و در بحران کرونا این زمان آموزش به سبب تعطیلی آموزش حضوری، وضع وخیمی پیدا کرده است
• عدم مهارت و آمادگی معلمان برای تدریس اثربخش در محیط مجازی و برخط
• افزایش نابرابریها و شکافهای یادگیری بین دانشآموزان
• فقدان دانش، مهارت و تخصص والدین برای آموزش اثربخش و کاهش افت یادگیری دانشآموزان
• ترک تحصیل گستردۀ دانشآموزان به سبب افت یادگیری و پیامدهای منفی اقتصادی خانوادههای محروم.
با توجه به مباحث پیشین و ابعاد بحرانی که نظام آموزشی کشور با آن روبهرو است، افت چشمگیر یادگیری و مهارتهای اساسی و ترک تحصیل دانشآموزان از مهمترین پیامدهای تعطیلی آموزش حضوری مدارس برای نظام آموزشی و کشور است.
افت پایدار در انتظار دانشآموزان
پیامدهایی که به سادگی قابل جبران نخواهند بود و بسیاری از آنها در فقدان پاسخدهی مناسب، تبدیل به افتی پایدار خواهند شد. بر این اساس، کارگروه مطالعات فوری پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش توصیههای سیاستی زیر را به منظور مقابله و پاسخدهی به بحران افت و کیفیت یادگیری ارائه میکند. این توصیهها مبتنی بر تجارب بینالمللی و توصیۀ نهادهای سیاستگذاری علمی، آموزشی و فرهنگی در سطح جهان هستند.
سیاستهای سه سطحی مقابله با افت یادگیری
وقتی دانشآموزان به مدرسه برمیگردند سنجش سطح یادگیری آنها از اهمیت حیاتی و بسزایی برخوردار است. همه کشورها برای تسریع ترمیم و جبران یادگیری به فهم سطح یادگیری کنونی دانشآموزان نیاز دارند.
سنجش افت یا شکاف یادگیری اولین گام در تدوین برنامههای جبرانی و ترمیمی است. این سنجش به صورت کلاسی، مدرسهای، منطقهای، استانی و ملی قابل اجراست.
دادههای سنجش تشخیصی در سطح مدرسه و کلاس درس میتوانند برای آگاهسازی معلمان از سطح یادگیری و تدوین فعالیتهای یادگیری برای نیازهای دانش آموز و تسریع پیشرفت یادگیری به کار گرفته شوند.
افت یادگیری در طول زمان بدون اقدامات ترمیمی، پیچیده و پیچیدهتر میشود. به خاطر داشته باشید که یادگیری یک فرایند تجمیعی یا تراکمی است و یادگیریهای تازه بر شالوده مهارتها و دانش اکتسابی پیشین بنا میشوند.
تهدید افت یادگیری رها شده
وقتی دانشآموزان یادگیریهای پایه را بخاطر تعطیلی مدارس یا یادگیری از راه دور فاقد کیفیت از دست میدهند، دانش و مهارتهای پایهای وجود ندارد که در هنگام بازگشایی روی آنها چیزی بنا شود. بنابراین افت یادگیری رها شده و ترمیمنشده به روند خود ادامه میدهد مگر اینکه دولتها اقداماتی برای ترمیم و جبران یادگیری دانش آموزان هنگام برگشت به مدرسه انجام دهند.
بانک جهانی، یونسکو و یونیسف (2021) پیشنهاد میکنند هر کشوری برنامههای ترمیمی یادگیری مبتنی بر راهبردهای شواهدمحور را برای تسریع یادگیری در دستور کار قرار دهد. هنگامی که دانشآموزان به آموزش حضوری بر میگردند، ارائه برنامههای شفاف برای تسریع یادگیری و پیشگیری از تفاوتهای یادگیری بین نسلی، ضروری است.
کشورها باید برای افت یادگیری برنامه داشته باشند
هر کشوری باید برنامههای ترمیمی و جبرانی مناسب با شرایط خود را تدوین کند. توجه داشته باشید که یک مداخله برای رسیدن به این هدف کفایت نمیکند، بلکه داشتن یک رویکرد نظاممند بسیار ضروری است. هر برنامه ترمیمی و جبرانی باید راهبرد مناسب - تلفیقی از راهبردهای شواهد محور- با ملاحظه ظرفیت و محدودیتهای بودجه و سایر عوامل را تلفیق کند.
کشورها برای تسریع یادگیری دانشآموزان میتوانند راهبردهای زیر را در سه سطح سیاستی گسترده به کار گیرند (بانک جهانی، یونسکو و یونیسف، 2021):
1_ فشردهسازی و یکپارچهسازی برنامه درسی: شواهد فراوانی وجود دارند که نشان میدهند، فشردهسازی برنامه درسی و مواد تدریس، همسو با سطوح یادگیری - به جای استانداردهای برنامه درسی- روشهای کارآمدی برای افزایش یادگیری است.
شوک پاندمی کرونا فرصت مهمی برای اجرای اصلاحات مورد نیاز و همسو کردن برنامه درسی با نیازها را پیش روی ما قرار داده است. اما چگونه باید این کار انجام شود؟ فشردهسازی برنامه درسی نیازمند این است که در کشورها کمیتههای برنامه درسی شکل بگیرند و به تنظیم اولویتها بپردازند و در مورد اینکه چه موادی در هر حوزه یادگیری یا میانحوزهای باید در هر پایه تحصیلی تدریس و یاد گرفته شوند، تصمیمگیری کنند.
کمیتهها باید خیلی جدی روی این موضوع بیندیشند که چه مهارتها، دانش و شایستگیهایی پیشنیاز یادگیری بعدی هستند و بیندیشند که هر دانشآموزی باید فرصت لازم برای یادگیری پیشنیازها را پیش از یادگیری مواد جدید داشته باشد.
تمرکز بر 5 موضوع
تاکید میکنیم که تمرکز در اینجا باید بر روی یادگیریهای پایه از قبیل سواد خواندن و نوشتن، علوم، ریاضی و شایستگیهای عاطفی_اجتماعی باشد. به سخن دیگر این چهار مهارت اساسی باید در اولویت برنامهریزی و مداخلات قرار گیرند. به عنوان نمونه، در سادهترین شکل این امر میتواند شامل تدابیری از قبیل استفاده از کتابهای پایه چهارم برای دانش آموزان پایه پنجم باشند تا این اطمینان حاصل شود که دانشآموزان، دارای مهارتها و دانش پایه برای یادگیریهای بعدی هستند.
2_ افزایش زمان آموزش: حتی پیش از پاندمی کرونا نیز این موضوع مبرهن بود که زمان اختصاص یافته به آموزش منجر به بهبود یادگیری میشود. اما زمان آموزش را چگونه افزایش دهیم؟ نظامهای آموزشی به شیوههای مختلف میتوانند با افزایش ساعات روزانه آموزش مدارس، کلاسهای آخر هفته (پنجشنبهها در کشور ما) یا تعطیلات، اصلاح تقویم سال تحصیلی و افزایش آن، راهاندازی مدرسه تابستانی برای همه دانشآموزان (متناسب با مدرسه و کلاس، در مواردی که مبتنی بر سنجشها، افت یادگیری همگانی و فراگیر است) یا بطور ویژه برای دانشآموزانی که دچار افت یادگیری هستند، این کار را انجام دهند.
چنین اقداماتی فقط زمانی نتایج موثری به دنبال دارند که استقبال و اشتیاق وجود داشته باشد و دانشآموزان در زمان آموزش جبرانی - نه زمان آموزش عادی و رسمی مدارس- شرکت کنند. بنابراین، بسیار مهم است که به دقت در مورد اینکه چه اقداماتی برای بافت هر جامعهای مناسب است و همین طور محرکها، مراودات و مشوقهای لازم برای معلمان، مدیران، دانشآموزان و خانوادهها برای مشارکت حداکثری آنها در نظر گرفته شود.
3_بهبود کارآیی یا اثربخشی آموزش: کشورها برای بهبود کارایی باید ابتکارات را مورد حمایت قرار دهند و میزان یادگیری که در کلاسهای درس رخ میدهد را افزایش دهند. برخی از اقدامات مداخلهای مناسب به شرح زیر است:
(الف) آموزش هدفمند: در آغاز باید سطح یادگیری دانش آموزان را مورد سنجش قرار دهیم. سپس، آنها را فارغ از سن یا پایه تحصیلی، بر اساس میزان تسلط و چیرگی آنها به مهارتها، گروه بندی کنیم و در یک بازه زمانی خاص در طول روز در مدرسه یا روزهای تعطیل، تحت آموزش قرار دهیم. معلمان باید آموزش را متناسب با سطح یادگیری دانش آموزان - نه انتظارت برنامه درسی- ارائه دهند. اما، چگونه؟ رویکردهای آموزش هدفمند منعطف هستند و میتوانند با توجه به بافت مدارس و نظام آموزشی اصلاح شوند.
مدلهای آموزش هدفمند عبارتند از: گروه بندی بر اساس سطح یادگیری در یک بازه زمانی معین و در روزهای عادی مدرسه، کمپهای یادگیری هدفمند در طول سال تحصیلی، مدل کمپهای تابستانی.
(ب) سرمایه گذاری در برنامه های پداگوژیکی ساختمند: پداگوژی ساختمند به بسته منسجم و جامعی اتلاق میشود که بر بهبود یادگیری و تدریس در کلاس متمرکز است. مرور مداخلات نشان میدهد، مداخلات پداگوژیکی ساختمند منجر به نتایج مثبت پایدار میشوند. اما، چگونه؟ برنامه ها معمولاً شامل دستورالعمل یا راهنمایی است که برای معلم طرح درس روزانه فراهم میسازد و شامل آموزش و هدایت عملی (کوچینگ) معلمان برای تقویت مهارتهای آنها جهت تدریس این طرح درسها است و مواد آموزشی را برای دانش آموزان بصورت یک به یک فراهم میکند.
(پ) ارائه برنامههای آموزش اختصاصی در گروههای کوچک: شواهد قوی وجود دارند که تدریس اختصاصی منجر به پیشرفت تحصیلی دانشآموزان ضعیف یا کم پیشرفت میشود، البته کارایی این رویکرد بستگی به اندازه گروه و تعداد جلسات دارد. اما، چگونه؟
تدریس اختصاصی با نسبت 1 تا 4 و حتی تا 7 دانش آموز به هر معلم یا مربی اختصاصی است. این فرد میتواند معلم، فردی همیار معلم که بدین منظور بکار گرفته شده یا فردی داوطلب (از سازمانهای مردم نهاد مربوط) باشد. تدریس اختصاصی میتواند با توجه به موقعیت و شرایط در طول ساعات مدرسه یا پس از آن، بصورت حضوری یا برخط (آنلاین) انجام شود. آموزش اختصاصی یا در گروههای کوچک، به ویژه برای دانشآموزان کم پیشرفت و نابرخوردار از مهمترین مداخلات سیاستی در نظامهای آموزشی موفق است که مبتنی بر مطالعات علمی، سرمایهگذاری بر روی آن پیامدهای مثبت قابل توجهی برای کشورها بدنبال دارد و اساساً نقطۀ قوت بسیاری از نظامهای آموزشی موفق و دارای عملکرد تحصیلی بالا، سرمایهگذاری آموزشی مضاعف بر روی دانشآموزان کم پیشرفت و نابرخوردار است (فراهم کردن محیطهایی ساکت و آرام در مدرسه برای مطالعه و انجام تکالیف خارج از ساعات درسی، از دیگر اقدامات اساسی و مؤثر برای دانشآموزان نابرخوردار و در معرض خطر است).
(ت) ارائه برنامههای یادگیری خودراهبر: همانند آموزش هدفمند، برنامههای خود-آموز، دانش آموزان را قادر میسازند که به تدریج به سمت تسلط و چیرگی بر مهارتهای پایه حرکت کنند. فعالیتهای خود-آموز میتوانند با راهنمایی و مشارکت اندک معلم مورد استفاده قرار گیرند. اما، چگونه؟ فعالیتها میتوانند مداد-کاغذی باشند یا جایی که فناوری در مدارس و خانهها وجود دارد این فعالیتها میتوانند به صورت خود-آموز و با استفاده از کامپیوتر انجام شوند. این برنامهها نشان دادهاند که تاثیرات مثبتی دارند اما لازم است طوری تدوین شوند تا در موقعیت و شرایط دانشآموزان محروم و نابرخوردار قابل استفاده باشند.
سامانههای یادگیری نامتقارن (ناهمزمان) ابزار بسیار مهمی برای افزایش اثربخشی سه مداخلۀ اخیر محسوب میشوند. بنابراین سرمایهگذاری در مداخلات فوق و همینطور سامانههای مربوط و تدارک منابع مالی لازم از جملۀ سیاستهای ضروری به منظور مقابله با افت یادگیری و پیشگیری از آثار پایدار آنها محسوب میشوند.
سرانجام اینکه، افت یادگیری و ترک تحصیل دانشآموزان، مهمترین چالشهای پساکرونای نظام آموزشی کشور محسوب میشود که نیازمند تدوین یک برنامۀ جامع و درازمدت، تأمین منابع مالی لازم، شکلگیری جوامع یادگیری حرفهای معلمان در سطح مناطق و استانها، آگاهسازی مدیران مدارس، مناطق و استانها نسبت به اهمیت موضوع و برنامهریزی به منظور مقابله با آن، آگاهسازی خانوادهها و جامعه و حساسیت مضاعف و پاسخدهی مبتنی بر شواهد علمی به این چالش اساسی و خطیر است.
انتهای پیام/