گروه تاریخ انقلاب پایگاه خبری خبرآنی - در دوران پهلوی اول ساختار ارتش ایران تغییر یافت و رضاشاه ادعا کرد که ارتش مدرنی به وجود آورده است. وی در این راستا اقدام به خرید تجهیزات و تسلیحاتی از کشورهای خارجی کرد که پیشتر در گزارشی به بررسی برخی از آن خریدها، کیفیت تسلیحات و تجهیزات و کارآییهایشان پرداختیم.
ارتش ایران تعدادی هواپیمای انگلیسی را مونتاژ کرد و نام شهباز روی آنها نهاد. انگلیسیها که ماموریت داشتند برای ایرانیان در کشور خود هواپیما بسازند و مونتاژ کنند مدلهای بسیار پایین و اسقاطی و خارج از رده سالهای 1922 – 1925 را که دیگر به آن احتیاجی نداشتند در مقابل طلا به دولت ایران فروختند.
قاسم تبریزی پژوهشگر تاریخ معاصر در گفتگو با خبرآنی به عملکرد ارتش مدرن رضاشاهی در دوران پهلوی اول پرداخت و گفت: تا پیش از دوران پهلوی، ارتش نداشتیم و در کشور تنها ژاندارمری وجود داشت. البته قزاقخانه، پلیس تهران و پلیس جنوب هم داشتیم که قزاقخانه توسط روسها تاسیس شد و پس از جنگ جهانی اول به دست انگلیسیها افتاد. پلیس تهران در دست سوئدیها بود. پلیس جنوب را هم انگلیسیها اداره میکردند.
ابتدا روسها نیروی قزاق را با استعداد 11هزار نفر و با فرماندهی خود ایجاد کردند، سپس دولت انگلیس هم در جنوب کشور پلیس تشکیل داد. با تشکیل نیروی قزاق توسط روسها در شمال کشور، انگلیسیها بهبهانه ناامنی و دستبرد به اموال بازرگانان انگلیسی و هندی در جنوب ایران در اخطاری به دولت ایران هشدار دادند که در صورت تکرار این اتفاقات، در جنوب ایران و فارس قوای نظامی تشکیل خواهند داد و سازمانی شبیه قزاقخانه که روسها در شمال کشور اداره میکردند، در جنوب ایجاد خواهند کرد. در آن اخطاریه تهدید هم کردند که هزینه نگهداری این قشون باید توسط دولت ایران و از محل سود گمرک جنوب و مالیات فارس تأمین شود.
با قدرتگرفتن رضاخان در ایران، انگلیس که پلیس جنوب را با هدف تأمین منافع خودش در ایران ایجاد کرده بود، منحل کرد، این تصمیم بهمعنای انتقال قدرت تأمین منافع انگلستان که همراه با سرکوبگری مردم بود، از پلیس جنوب به سیستم دیکتاتوری رضاخان بود.
وی خاطرنشان کرد: بدون شک کشور نیاز به یک ارتش قوی و کارآمد داشت. در دوران پهلوی اول، ارتش در ایران شکل گرفت. یک ارتش قوی هم نیاز به اسلحه داشت که کارخانه اسلحهسازی در ایران به وجود آمد.
تبریزی بیان کرد: بنابراین در دوران پهلوی یک ارتش مسلح به وجود آمد، اما این ارتش به جای اینکه در برابر دشمنان و بیگانگان بایستد، به سرکوب و کشتار مردم و عشایر پرداخت. این اتفاق در مناطق مختلفی از کشور رخ داد.
از آنجایی که ایل بختیاری و ایل قشقایی در به ثمر رسیدن نهضت تنباکو و نهضت مشروطه نقش بسزایی داشتند انگلیسیها تصمیم گرفتند این قدرت ملی را سرکوب کنند. آنها ابتدا میخواستند صولت الدوله، رئیس ایل قشقایی را تطمیع یا تسلیم خود کنند، اما به خاطر عدم موفقیت برادرش اسماعیل خان را در برابر او علم کردند و در ایل اختلاف انداختند و نهایتاً صولت الدوله را دستگیر کردند و به زندان انداختند. از طرف دیگر بعد از روی کار آمدن رضاخان عشایر جنوب را که در دوران جنگ جهانی اول مقابل انگلیسیها ایستاده بودند را سرکوب کردند. از سوی دیگر استعمارگران برای نفوذ در عشایر با استفاده از جریان فراماسونری و دیگر جریانهای استعماری سردار اسعد بختیاری و سردار محمدولی خان تنکابنی را با خود همراه کردند. در واقع، چون مرکزیت و قدرت به شکل مستقیم و غیرمستقیم در دست انگلیسیها بود، توانستند اینها را جذب کنند. انگلیسیها میخواستند به بهانه تمرکز قدرت مرکزی هر حرکت و جریانی را که مقابلشان بود را از میان بردارند.
وی اضافه کرد: قتل عام مردم در حرم امام رضا (ع) و مسجد گوهرشاد توسط ارتش صورت گرفت. فتح الله پاکروان و ایرج مطبوعی که از مسئولان حکومتی (استاندار خراسان) و فرماندهان ارتش بودند، دستور شلیک به سوی مردم صادر کردند.
بر اساس اسناد و شواهد، در آستانه حمله متفقین به ایران، اکثر فرماندهان ارتش ایران به صورت پنهانی و بعضا آشکارا با انگلیس در ارتباط بوده و کاملا همسو با سیاستهای این کشور عمل میکردند.
تبریزی عنوان کرد: اما این ارتش در جریان جنگ جهانی دوم در برابر تجاوز نیروهای انگلیس، شوروی و آمریکا (متفقین) ایستادگی و مقاومت نکرد.
وی بیان داشت: بنابر بررسیهای انجام شده، در جریان جنگ جهانی دوم از ارتش پهلوی تنها سه سرباز در مرز زنوز مقاومت کردند و به شهادت رسیدند. آنها هم خودشان و نه با دستور فرمانده مقاومت کردند.
این پژوهشگر تاریخ معاصر خاطرنشان کرد: ارتش پهلوی هیچ مقاومتی در برابر متجاوزان نکرد. سران ارتش چون وابسته به انگلیس بودند، وظیفه داشتند که تسلیم بشوند. محمدعلی فروغی که استاد اعظم لژ فراماسونری بیداری ایران بود و در ابتدای دوره پهلوی دوم به نخستوزیری رسید، دستور داد که ارتش تسلیم شود و ایران به مدت چهار سال در اختیار آمریکا، انگلیس و شوروی قرار گرفت.
وی در پایان عنوان کرد: هزینههای زیادی برای ایجاد ارتش صورت گرفت. از مردم مالیاتهای بسیاری همچون مالیات قند و شکر گرفته شد تا ارتش تجهیز شود. این در حالی بود که رضاشاه، بودجه نفت را به حساب شخصی خودش واریز میکرد.
انتهای پیام/