به گزارش خبرنگار سیاسی پایگاه خبری خبرآنی، مجمع روحانیون مبارز و مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم، دو تشکل روحانی جریان اصلاحات، در روزهای گذشته با انتشار بیانیهای بمناسبت ایام پیروزی انقلاب اسلامی در 13 بند انتقاداتی را متوجه نظام و انقلاب کردند.
این بیانیه که روح حاکم بر آن سیاهنمایی و وارونهنمایی مشکلات کشور بود مورد انتقاد شخصیتهای سیاسی در روزهای گذشته قرار گرفت اما نکته حائز اهمیت اینجاست که این نامه به امضای تشکلی رسیده که موسسان آن از شخصیتهای مطرح انقلاب بودند و در برهههای مختلف مسئولیتهای گوناگونی برعهده داشتند اما در این بیانیه هیچ اشتباهی را متوجه مسئولیت خود نکردند.
مجمع روحانیون مبارز که در دهه شصت و با کسب رضایت از امام راحل تشکیل شده بود به مرور زمان مواضعی در طول این سالها اتخاذ کرد که مرزبندی آنها با سایر تشکلهای تندروی اصلاحطلب مشخص نبود و رفته رفته جزو طیفهای رادیکال این جریان محسوب شد.
سال گذشته نیز موسوی خوئینیها دبیرکل این تشکل با انتشار نامهای به رهبر معظم انقلاب، وضعیت کشور را بهنحوی ترسیم کرد که تمام ارکان و ارگانها در عمل هیچکارهاند و همه آمدن و رفتنها خارج از چارچوب ارادۀ عالی و حاکم بر مقدرات کشور نیست!
سیر این دگردیسی مجمع روحانیون و شخصیتهای برجسته آن از سالهای ابتدایی انقلاب شکل گرفت. مجمع روحانیون مبارز در آستانه انتخابات مجلس سوم شکل گرفت. زمانی که برخی روحانیون سیاسی قصد نداشتند در لیست جامعه روحانیت مبارز قرار بگیرند و تلاش کردند با ایجاد یک تشکیلات روحانی موازی، مجمع روحانیون مبارز را بنیان بگذارند. مهدی کروبی، سید محمد موسوی خوئینیها، صادق خلخالی، امام جمارانی، سید محمد خاتمی، محمود دعایی، هادی خامنهای، سید حسن صانعی، محمدعلی رحمانی، رسول منتجبنیا و علیاکبر محتشمیپور از جمله موسسان این تشکل بودند. این تشکل که در ابتدا با شعارهای ضد آمریکایی و تاکید بر حمایت از مستضعفان شکل گرفت و توانست اکثریت مجلس سوم را در دست بگیرد، به مرور زمان مواضعی اتخاذ کرد که منجر به انزوا و فاصلهگیری آن از مبانی انقلاب شد.
** از حمایتِ صدام تا آشوبآفرینی با «سلام»!
یکی از اشتباهات تاریخی مجمع روحانیون مبارز که منجر به شکست آنها در انتخابات مجلس چهارم هم پنج شد، حمایت تمام قد برخی اعضای این تشکل از صدام حسین در جنگ اول خلیج فارس بود! اکثریت مجلس سوم را جناح چپ آن زمان تشکیل میداد و ریاست آن در دوسال پایانی با مهدی کروبی دبیرکل مجمع روحانیون مبارز بود اما در نیمه دوم این مجلس در سال 69 و زمانی که صدام حسین بعد از ناکامی در جنگ با ایران، عزم تصرف کویت را کرد، ندای حمایت از صدام را سر دادند.
با تصرف خاک کویت توسط صدام، ایالات متحده بههمراه ائتلافی از کشورهای عربی و غربی به عراق حمله کرد که به جنگ اول خلیج فارس معروف شد. بعد از این اتفاق، ناگهان گروهی در مجلس سوم خواستار حمایت از صدام شدند.
آتشینترین نطق آن زمان متعلق به مرحوم سید علیاکبر محتشمیپور عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز بود که صدام را به «خالدبن ولید» جنگهای صدر اسلام تشبیه کرد "مسلمانان جهان با پذیرش رهبری اسلامی ایران توقع دارند پرچمداری جهاد و مبارزه با آمریکا در دست ایران و انقلاب ایران باشد. حوادث و بحران اخیر یادآور رویارویی و صفآرایی خالدبن ولید در برابر ابرقدرتهای صدر اسلام است. او که عمری در صف کفر، شمشیر بهروی پیامبر(ص) و مسلمانان کشید، ولی در نهایت فاتح بزرگی برای مسلمانان گشت. امروز دنیای کفر در مقابل ملت مسلمان عراق و فلسطین بهعنوان خاکریز اول قرار گرفته است و بهیقین خاکریز بعدی، انقلاب و ملت مسلمان ایران است...".
شیخ صادق خلخالی نیز با خطاب قرار دادن آیتالله خامنهای از ایشان خواست که فرمان جهاد صادر کنند. شورایعالی امنیت ملی 29 دی ماه 69 در حضور رهبر معظم انقلاب تشکیل جلسه داد. در این جلسه که با حضور ریاست شورایعالی امنیت ملی و سایر اعضای این شورا و مشاورین و فرماندهان عالی نظامی برگزار شد، بررسی جامعی از اوضاع متشنج منطقه بهعمل آمد و سیاست جمهوری اسلامی ایران مبنی بر بیطرفی در درگیری مورد تأیید قرار گرفت.
آیتالله خامنهای چند روز بعد نیز در سخنانی با انتقاد از مواضع عدهای که میگویند "باید بهکمک صدام رفت"، فرمودند "ما هرگز بهنفع چپ، با راست دشمنی پیدا نمیکردیم؛ بهنفع راست هم با چپ دشمنی پیدا نمیکردیم. دو اردوگاه و دو جناحاند که بهخاطر اهداف غلط و غیرالهی و نامقدس ــ از نظر ما و از نظر همهٔ انسانهای واقعبین ــ با هم میجنگند. جمهوری اسلامی، هر دو جناح را رد میکند؛ چون در هر دو طرف، انگیزهها مادی است و به همین دلیل هم با یکدیگر تعارض پیدا کردهاند، آنها بهدلیل مادی بودن، با هم تعارض پیدا کردهاند، اینطور نیست که یکی الهی و یکی هم مادی است، جنگ اسلام و کفر نیست، این، موضع ملت ایران ماست".
با توجه به اینکه تنها 2 سال از پایان جنگ میگذشت و اسرای زیادی در دست رژیم بعث بودند و طعم تلخ تجاوز صدام به خاک ایران همچنان حس میشد این مواضع جناح چپ موجب تنفر و انزجار مردم از آنها شد و نتیجه مواضع غلط، افراطی و دور از تعقل طیف خالدبن ولید در دفاع از صدام حسین موجب شد در انتخابات مجلس چهارم با شکست سنگینی روبهرو شوند.
این تشکل روحانی که شیخوخیت جریان اصلاحات را برعهده داشت، در انتخابات دوره هفتم ریاستجمهوری با پیروزی سید محمد خاتمی توانست دولت اصلاحات را کلید بزند اما با تشکیل احزاب دیگر اصلاحطلب مانند حزب مشارکت و همچنین میدانداری سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، از محوریت احزاب اصلاحطلب خارج شد اما بسیاری از تحلیلگران، این تشکل را پشت پرده جریان اصلاحات می دانند که در اتخاذ تصمیمات اساسی این تشکل نقش داشت.
یکی از اتفاقات دیگر دهه هفتاد که در کارنامه دبیرکل فعلی این تشکل روحانی ثبت شده ماجرای روزنامه سلام است. روزنامه سلام که مدیر مسئولی آن را سید محمد موسوی خوئینیها برعهده داشت، با انتشار مطلبی در تاریخ 15 تیرماه، جرقه حوادث کوی دانشگاه را رقم زد.
ماجرا از این قرار بود که همزمان با ارسال اصلاحیه قانون مطبوعات به هیئترئیسه مجلس، مجمع روحانیون مبارز یکی از احزاب سیاسی اصلاحطلبان که موسوی خوئینیها از رهبران آن بود، با صدور اطلاعیهای که در روزنامه ایران 12 تیر 78 به چاپ رسید، اعلام کرد: «طرحی توسط تعدادی از نمایندگان مجلس در دستورکار مجلس قرار گرفته که فقط تهدیدکننده مطبوعات است و سایه استبداد را بر فضای مطبوعات کشور میگستراند. اعمال محدودیت و ممنوعیت همانطور که در گذشته نتیجهای مطلوب در پی نداشته، اینک نیز چنین دستاوردی نخواهد داشت».
این واکنشهای اصلاحطلبان به دانشگاه کشیده و سبب بروز ناامنی و ناآرامی در دانشگاه تهران شد. روزنامه «سلام» نیز در 15 تیر یعنی یک روز مانده به مطرح شدن اصلاحیه در صحن علنی مجلس، اقدام به انتشار سند محرمانهای منتسب به وزارت اطلاعات کرد و و لایحه اصلاح قانون مطبوعات را به سعید امامی از متهمان پرونده قتلهای زنجیرهای مرتبط دانست.
با شکایت وزارت اطلاعات و تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، پرونده اتهامی وی به دادگاه ویژه روحانیت ارجاع داده شد و با احتساب حکم تعلیقی سال 1372، روزنامه سلام تا تعیین تکلیف نهایی تعطیل شد. با اعلام حکم توقیف روزنامه سلام، اصلاحطلبان دچار غافلگیری شده و به هشدار و تهدید روی آوردند. روزنامههای موسوم به زنجیرهای در اقدامی هماهنگ، تعطیلی روزنامه سلام را مهمترین سوژه خبری خود قرار دادند و از آن بهعنوان «اقدامی غیرقانونی»، «مقابله با دولت» و «مخالفت با توسعه سیاسی» یاد کردند.
ماجرای توقیف روزنامه سلام کمکم توسط رهبران جریان چپ را به میان دانشگاهیان و دانشجویان کشانده و با توزیع اعلامیه اولین جرقه آشوبهای خیابانی زده شد که در روز 18 تیر به اوج خود رسید.
موسوی خوئینیها و اصلاحطلبان در زمانی عامل این تندروی و خشونتهای خیابانی شدند که دولت را در اختیار داشتند و در ششمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی امید به پیروزی داشتند.
** بیانیهای که بنزین بر آتش فتنه شد
مجمع روحانیون مبارز در انتخابات سال 84 بهرغم کاندیداتوری دبیرکل این تشکل مهدی کروبی به حمایت از مصطفی معین نامزد جریان تندروی اصلاحات پرداخت اما با این حال، در میان جریانات سیاسی کشور به میانهروی شناخته میشد ولی حوادث سال 88 نشان داد که برخی اعضای این تشکل گوی سبقت را از رادیکالهای این جریان ربودند.
این تشکل روحانی اول تیرماه 88 در بیانیهای رسماً بر دروغ تقلب در انتخابات صحه گذاشت و چشم بر به آشوب کشاندن کشور بست. این بیانیه که نگارش آن از سوی مجمع روحانیون بعید بنظر میرسید، تاثیر زیادی بر اغتشاشات داشت و در بیانیههایی حتی درخواست کرد که همهپرسی برای تأیید سلامت انتخابات برگزار شود.
انتهای پیام/