گروه تاریخ انقلاب پایگاه خبری خبرآنی - در سالهای پایانی پهلوی دوم فروش نفت ایران به 6 میلیون بشکه در روز افزایش یافت و درآمد بسیاری عاید کشور شد. اکنون مسئولان کشور با جمعیت 85 میلیون نفری میگویند که اگر فروش نفت بین یک میلیون و 200 هزار بشکه تا یک میلیون و 500 هزار بشکه باشد، میتوان کشور را اداره کرد.
قاسم تبریزی پژوهشگر تاریخ معاصر در پاسخ به این سوال که آن درآمدها صرف انجام چه کارهایی در ایران شد؟ گفت: بیشتر درآمدها صرف خرید تجهیزات و تسلیحات نظامی از کشورهای غربی شد.
وی خاطرنشان کرد: آنچه در خصوص خریدهای تسلیحاتی منتشر شده آمارهای پراکندهای است که در برخی خاطرات و کتابها و تعدادی از اسناد ساواک منتشر شده، اما متاسفانه هنوز اسناد آن خریدها توسط ارتش منتشر نشده است. ضروری است ارتش اسنادی را که در اختیار دارد، منتشر کند.
تبریزی گفت: یک سری از تجهیزات به ارزش 600 میلیون دلار از رژیم صهیونیستی خریداری شد. خریدهای ایران از آمریکا نیز به نظر میرسد طی سه قرارداد به ارزشهای 3 میلیارد دلار، 6 میلیارد دلار و 8 میلیارد دلار بوده است. یک قرارداد خرید سلاح نیز در روزهای پایانی رژیم و زمانی که ژنرال هایزر به ایران آمد، به امضا رسید که رقم آن مشخص نیست. هایزر به مسئولان رژیم و فرماندهان ارتش گفت باید این قرارداد را امضا کنید! پول داده شد، اما برخی از تجهیزات و تسلیحات به ایران نیامد.
ژنرال هایزر در واپسین روزهای عمر پهلوی با هدف جلوگیری از سقوط این رژیم به ایران آمد و برای تحقق این هدف برنامههایی از جلمه کودتا و کشتار داشت که به سرانجام نرسید. او در آن ماموریت یک قرارداد فروش تسلیحات نظامی نیز به ایران تحمیل کرد.
هایزر پس از بازگشت به آمریکا خاطرات خود را منتشر کرد که آن خاطرات به زبان فارسی ترجمه و با عنوان «ماموریت در تهران» در ایران منتشر شد.
این پژوهشگر تاریخ معاصر بیان کرد: برخی از تجهیزات هم که به ایران آمد، شاه بذل و بخشش کرد و رفت. در خاطرات تیمسار طوفانیان آمده که شاه 99 جنگنده به پاکستان هدیه داد. به گونهای نیز این اقدام انجام شد تا کشور هند متوجه نشود و جنگنده با پرچم پاکستان از ایران برخاستند و به پاکستان رفتند.
حسن طوفانیان مسئول خریدهای نظامی ایران در سالهای پایانی رژیم پهلوی بود که شهرت جهانی یافت و مطبوعات غرب، گزارشهای متعددی درباره معاملات تسلیحاتی ایران و کمیسیونهای طوفانیان درج کردند؛ از جمله مطبوعات آلمان غربی گزارش دادند که طوفانیان در یک معامله تسلیحاتی با شرکتهای این کشور، مبلغ 3 میلیون مارک، کمیسیون دریافت کرده است. مبالغ بسیار زیاد حاصل از دلالی خریدهای نظامی مستقیماً به حساب شاه وارد میشد و از این رو کسی اجازه سرک کشیدن در این تجارت سودآور را نداشت. طوفانیان از هیچ مقامی جز شاه دستور نمیگرفت و خریدهای نظامی ایران را از خارج بهعهده داشت که میلیاردها دلار ارزش داشت.
تبریزی در خصوص خریدهای تسلیحاتی ایران از انگلیس هم گفت: بنابر آنچه در برخی کتابها و گفتهها آمده از انگلیس نیز طی سه قرارداد خریدهایی انجام شد. شاپور ریپورتر (فرزند اردشیر جی) که از سال 1324 تا سقوط رژیم پهلوی در دربار بود، در انعقاد این قراردادها نقش مهمی داشت. آنچه از انگلیس خریداری شد، تانک بود.
شاپور ریپورتر (فرزند اردشیر جی) که از سال 1324 تا سقوط رژیم پهلوی در دربار بود، در انعقاد قراردادهای نظامی با انگلیس نقش مهمی داشت.
وی تصریح کرد: همچنین در برخی خاطرات و کتابها گفته میشود که برخی از فرماندهان ارتش شاهنشاهی حق دلالی و پاداشهای خوبی دریافت میکردند که لازم است اسناد و پروندههای آقایان طوفانیان، قرهباغی، خسروداد، مطبوعی، صنیعی، عبدالکریم ایادی و... منتشر شود.
تبریزی در ادامه در خصوص چگونگی بهکارگیری تجهیزات خریداری شده بیان داشت: امرای ارتش در خرید و بهکارگیری تجهیزات نقشی نداشتند. مستشاران مشخص میکردند که چه چیزی خریداری شود. برخی از ارتشیها به من گفتند برخی لوازم یدکی چهار پنج سری وارد ایران شد که تا سال 57 هیچ استفادهای از آنها نشد؛ آمریکا و غربیها هرآنچه در شرکتهایشان مازاد بود به ایران میفروختند.
ایران به دستور سفیر آمریکا در تهران برای کمک به ویتنام وارد جنگ شد. ارتش پهلوی سه سال در این جنگ که بین آمریکا و ویتنام شمالی درگرفته بود، شرکت کرد. فرح پهلوی در کتاب خاطرات خود در خصوص جنگ ویتنام میگوید: «محمدرضا میگفت: در جنگ ویتنام نفت و بنزین و سوخت هواپیما به آمریکاییها میدادم و حتی هواپیماهای جنگی ایرانیها را در اختیار فرماندهان آمریکا در ویتنام جنوبی قرار دادم. هر چه به من میگفتند، از جان و دل پذیرفتم و مانند یک غلام حلقه به گوش، مجری دستورات منطقهای و فرامنطقهای آنها بودم.»
وی اضافه کرد: شاه میگفت که ما این مقدار جنگنده، بالگرد، تانک و... میخواهیم، اما بر مبنای برنامهریزی مستشاران بود. البته اندکی از سلاحهای راهبردی هم به ایران داده شد که برای حفاظت از منافع آمریکا در منطقه بود و ما پس از انقلاب با بازآمدسازی توسط نیروهای فنی خودمان در جنگ به کار بردیم. بخشی از تجهیزات همچون تانکها برای ما کارآیی نداشت.
فردوست میگوید وزارت جنگ و ستاد بزرگ ارتشتاران، بر خریدها کنترلی نداشتند و فقط شاه، بانک مرکزی، طوفانیان و سفارت آمریکا، از این خریدها اطلاع داشتند و ارتش، اصلاً در جریان این خریدها قرار نمیگرفت. شاپور آذربرزین، معاون وقت فرمانده نیروی هوایی گفته است: «طوفانیان بدون استعلام از نیروی هوایی و هماهنگی با این نهاد نظامی، قراردادها را میبست و خرید میکرد، بعد یک دفعه میگفت: بیست فروند هواپیما خریدم. در صورتی که ما اصلا رمپ نداشتیم، تعدادی بوئینگ میخرید که نمیشد آنها را خواباند.»
تبریزی گفت: ایران ژاندارم منطقه بود و باید از منافع آمریکا در غرب آسیا دفاع میکرد. از این رو ارتش ایران در جنگ ویتنام و جنگ ظفار در عمان شرکت کرد؛ در صورتی که این دو جنگ هیچ خطر و تهدیدی برای کشور ما نداشتند. در جریان اختلافات کردستان عراق با دولت آن کشور نیز ایران تجهیزات بسیار زیادی در اختیار ملامصطفی بارزانی و حزب دموکرات کردستان عراق قرار داد.
حضور نظامی ایران در عمان سه سال طول کشید اما تا سال 53 این حضور نظامی محرمانه بود. آمار دقیقی از میزان تلفات ایران در این جنگ مستقیم وجود نداشت. اما روزنامه کیهان در سال 53 اعلام کرد که حدود 720 کشته و 1404 زخمی، حاصل حضور ایران در ظفار بود. این آمار توسط خبرگزاری پارس هم تایید شد. همچنین چندین جنگنده و هواپیمای ایرانی نیز در جنگ ظفار منهدم شد. طبق آمارهای غیررسمی حدود 20 هزار نیروی ایرانی به ظفار اعزام شدند و ایران هزینههای لشکرکشی به ظفار را از جیب خودش پرداخت کرد. بنا به نظر کارشناسان نظامی انگلیس، حضور ارتش شاهنشاهی علیه چریکهای ظفار حدود 1 میلیارد دلار هزینه برداشت.
وی خاطرنشان کرد: "منصور قدر" که از اعضای ساواک بود و سفیر ایران در کشور لبنان شد، تلاشهایی علیه امام موسی صدر و برای ایجاد هماهنگی بین رژیم صهیونیستی، عربستان، اردن و ایران انجام داد. جریانهایی هم که در لبنان به رژیم صهیونیستی نزدیک بودند از سوی ایران پشتیبانی میشدند.
انتهای پیام/